امشب نسیم عاشقی در کوچه های بیقراری وزیدن می گیرد

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، امشب آسمان عشق از نور قمر تابنده عشق منور می شود؛ ستاره ها به پیشواز مقدمش می شتابند و خورشید به پیشواز عشقش قیام می کند.
قلب زمان از حرکت می ایستد و نظاره گر چهره مصطفایی طفل نورسیده خانه حسین(ع) می شود.
بوی خوش نسیم عاشقی در کوچه های بیقراری وزیدن می گیرد و مشام منتظران عشق را با طراوتی خدایی نوازش می کند.
گلی در آغوش حسین(ع) می شکفد که گردش چشمانش خورشید را از حرکت باز می دارد و با هر پلک زدنش ماه را نوری دوباره می بخشد.
هلال ماه رخش دل از کائنات می رباید و برق نگاهش نور عشق در آسمان عاطفه می پراکند.
امشب قلب فسرده زمین طرواتی دوباره می یابد و ثانیه های عاشقی لحظه طلوع خورشید عشق را آذین می بندند.
آفاق از عطر نگاهش لبریز می شود و فرشتگان به یمن ظهورش نماز عشق برپا می کنند و کائنات در پیشگاه مقدمش ایستاده قیام می کند.
دریای عشق به تبریک قدومش موج مهربانی بر می دارد و در جزر و مد عاشقانه ظهورش، نغمه دلدادگی سر می دهد.
ابرها از شوق وصالش باران اشک از دیده گان جاری می سازند و زمینیان این بزم مهربانی را به نظاره می نشینند.
غنچه ها در پای مقدمش می شکفند و گل ها از عطر حضورش مدهوش می شوند و شاپرکان بر گرد شمع رخسارش به پرواز در می آیند.
امشب موسم عشقبازی زمین و مفاخره بر آسمانهاست و «علی اکبر» بهانه به تجربه نشستن حس بهشتی مسافران سرزمین عشق.
ماه رخسار «علی اکبر» روشنی بخش شب های تاریک زمین می شود و ستارگان به خوشه چینی برق نگاهش می آیند.
چکاوکان و هَزارها نغمه عاشقانه وصال سر می دهند و قاصدک ها نوید طلوع ماه عشق را در کوچه پس کوچه های عاشقی فریاد می زنند.
باران عشق از چشم ابرها می شکفد تا بر گونه بهشتی اش بوسه عشق زند و نوای عاطفه در گوش تاریخ فریاد تهنیت سر می دهد.
چشمان روزگار پر از بهار می شود و موسم شکفتن غنچه های عاشقی سر می رسد و لحظه نغمه سرایی پرندگان عشق فرا می رسد.
او آمده است تا گاه عشقبازی آغاز شود و خورشید از گرمای محبتش حرارتی دوباره یابد و ماه از تلألؤ نورش روشنی دوباره یابد.
او آمده است تا حماسه از چشمانش انتشار یابد و واژه ها در وصف رخش شاعرانه ترین غزل ها را بسرایند.
خورشید رخش طلوع می کند تا رودها از عشقش به خروش آیند و کران به کران تا پهنه بی منتهای عشق جریان یابند.
او آمده است تا روشنی چشمان پر فروغش کائنات را مدهوش خود سازد و خاطر خسته تاریخ، رخت زمستان عشق و عاطفه از تن به درآرد و طلوع بهار را به نظاره بنشیند.
ماه رخش که سر می زند، عطرهای مهربانی در آسمان عشق پراکنده می شود و عشقش در خون تمام گلبرگ ها جریان می یابد.
ماه و ستارگان در پس پنجره عشقش هوایی تازه استشمام می کنند و خورشید از پشت پرچین عاطفه اش حرارت عشق می یابد.
امشب بزم عشق برپا شده است؛ ستارگان نغمه سرایان این ضیافت بهشتی اند و ماه و خورشید پای کوبان و دست افشان؛ تبریک گویان این موسم عاشقی.
آینه ها تمام قد به تصویرگری ماه رخش ایستاده اند و پنجره ها عطر حضورش را در مشام زمینیان می پراکنند.
خیل ملائک تهنیت گوی ظهور رُخَش می شوند و کائنات آذین بسته پیشواز مقدمش.
ثانیه های عاشقی قرار از کف داده اند و انتظار به صدا درآمدن ناقوس عاشقی را می کشند.
گلی در دامان لیلا می شکفد که عطر وجودش شمیم بهاری را در شامه عالم می پیچاند و چشم برهم زدنش دلیل گردش روز و شب می شود.
صدای گام های عشقش در هفت اقلیم عشق می پیچد و قنداقه نورش بر دستان حسین(ع) تفسیر عشق می شود و از اهل زمین و آسمان دل می رباید.
علی اکبر آمده است تا جلوه جمال پروردگار گردد و ندای عشق را در شریانهای تاریخ بگستراند.
او آمده است تا میوه های کال عشق بر قامت درختان بهاری به ثمر بنشینند و بوستان های معرفت در مقدم ماه رخسارش کمال یابند.
او آمده است تا غنچه های شیدایی با خنده های دلربایش شکفته شوند و رازقی های وجودش عطر بندگی در عالم بگسترانند.
او می آید و عشق از یادآوری نامش بر خود مفاخره می کند و آسمان از ماه رخش انگشت تحیر به دهان می گیرد.
رستاخیز عشق رخ می نماید و خورشید از تبسم نگاهش به شوق می آید و فروغ چهره اش گرد غم از چهره عالم می زداید.
آسمانیان در تدارک بزم عشق برخاسته اند تا شور و شعف از طلوع خورشید عشق را هلهله کنند و لحظه موعود را جشن گیرند.
پرنده خیال بال می گشاید و در یازدهم شعبان سال 33 هجری فرود می آید و همنوا با اهل آسمان و زمین، به پیشواز طلوع عشقش می رود.
همه خوش آمدگوی مقدم «علی اکبر» می شوند و به یُمن ورودش سراپا قیام می کنند و در شوق وصلش اشک شوق می ریزند.
امشب دلهای عشاق مدینه ای دیگر می شود و چشمان منتظر، غبار مقدم دلیل عاشقی را توتیای چشمان منتظر خود می سازند.
زمین و افلاک یک صدا نغمه سر می دهند:«خوش آمدی ای ماه تابان عاشقی»/872/ت۳۰۰/ی