دستاوردهای مشارکت حداکثری برای فضای سیاسی کشور؛
هنر جمهوری اسلامی جذب مطالبات در نظام سیاسی است
انتخابات اخیر در ایران چند پیام برای نظام بینالملل و برای سیاست خارجی بهطور کلی و برای سیاست داخلی و علم سیاست دارد که از آن جمله میتوان به هنر مردمسالاری دینی در جذب بحرانهای سیاسی و اجتماعی در نظام سیاسی اشاره کرد.
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از برهان، یکی از دستاوردهای حکومتهای دموکراتیک این است که مشارکت سیاسی را بهصورت منسجم، سازمانیافته و با هدف بالا برده و مسئلهی نمایندگی را با تمسک به آرای عمومی به نمایش میگذارند. در ایران مشارکت بالا سبب شده است تا نظام سیاسی از برخی قابلیتها برخوردار باشد که ذکر چند مورد آن بهعنوان دستاوردهای نظام سیاسی در اینجا قابل تأمل است.
1. اعتماد متقابل نظام سیاسی و مردم
یکی از دستاوردهای مشارکت بالا در انتخابات، مسئلهی اعتماد متقابل بین نخبگان و مردم است. سوای از اینکه چهکسی در انتخابات پیروز است، مشارکت حداکثری مردم نشاندهندهی این است که مسیر مورد توجه نخبگان عالیهی حکومتی و حاکمیتی مورد پسند مردم قرار داشته است، یکی از اتهامات به نظام جمهوری اسلامی در یک دههی گذشته این بوده است که نخبگان «فهم دقیقی از مطالبات مردم خود ندارند». این موضوع بهطور اساسی نشئتگرفته از فهم اشتباه از فضای سیاسی و اجتماعی ایران است. این گزاره که بارها و بارها توسط رسانههای غربی تولید و بازتولید شده است، از این موضوع نشئت میگیرد که اقبال مردم به نظام سیاسیشان نهتنها کمتر شده است، که مردم حاضر به پرداخت هزینههایی که در اوان شکلگیری انقلاب آنها را میپرداختند نیستند و به عبارت شفافتر، انقلاب دچار استحاله شده است و این استحاله نیز به این سبب شکل گرفته است که مردم به نخبگانشان اعتماد ندارند و نخبگان نیز مسیری را سپری میکنند که چندان مورد تمایل مردم نبوده و نیست.
مسئلهی مشارکت حداکثری در انتخابات ازبینبرندهی تمام این فرضیات است. مشارکت بهمعنی این است که مردم سوای از نوع تفکری که بر دستگاه اجرایی یا قانونگذاری فائق میشود، به نخبگان «در نظام» اعتماد دارند. اینکه آن نخبهی سیاسی وابسته به چه جریان سیاسی و اجتماعی باشد، مسئلهی ثانوی است که آن نیز به تمایل مردم به جنس تفکر سیاسی هریک از این نخبگان، شرایط و بستر محیطی و عناصر دیگر بستگی داشته و دارد. درعینحال اینکه نخبگان عالیهی حاکمیتی نیز چندینبار بیان داشتهاند که سوای از اینکه مردم به جمهوری اسلامی یا حتی شخص نخبگان علاقه دارند یا خیر رأی دهند نیز بدین معنی است که نخبگان به مردم در سطوح مختلف اعتماد دارند و از واگذاری قدرت به آنها و توسط آنها هیچ هراسی ندارند. یکی از بزرگترین دستاوردهای نظام نوپای جمهوری اسلامی نیز این است که توانسته اعتماد متقابل بین مردم و نخبگان را تبدیل به یک «امر عادی» کند و برپایهی آن محاسبات و تصمیمگیری انجام دهد. همچنین در پرتو همین مسئله است که میتوان مشارکت حداکثری را نمادی از مقبولیت اصول بنیادین یک سیستم سیاسی نیز برشمرد. مردمی که به اصول سیستم سیاسی اعتقاد، اعتماد و توجهی نداشته باشند، بهسمت صندوق آرا برای تعیین نامزد منتخب خود نخواهند رفت. با احتساب این موضوع که هریک از نامزدها نمایندهی بخشی از حاکمیت در ایران هستند، تمایل مردم به نامزدهای انتخابات نیز نشاندهندهی تمایل به بخشی یا کلیت حاکمیت در ایران بوده و هست.
2. تمایل مردم به حرکت «در نظام»
یکی از پیامدهایی که فتنهی 88 در پی داشت، این بود که عدهای تلاش داشتند مشارکت حداکثری مردم را به حرکتی «خارج از نظام» یا «بر نظام» تبدیل کرده و نظام سیاسی را وادار به دادن امتیازاتی کنند که مطلوب آنها بوده است. مسئلهی ساختارشکنانهی «براندازی» که حرکتی «بر نظام» تلقی میشد، برگرفته از تلاش برای انحراف مشارکت 84درصدی سال 1388 به حرکتی خارج از موازین قانون اساسی بوده است. در هیچیک از نظامهای دموکراتیک، مجوز چنین حرکتی برای عدهای که قصد آشوبهای اجتماعی دارند، داده نمیشود که جمهوری اسلامی این اقدام را مجاز شمرد. در مشارکت حداکثری مردم تمایل دارند «در نظام» حرکت کرده و مطالباتشان را بیان کنند. نوع تمایل به نامزدها در انتخابات نشاندهندهی حرکت در چارچوب قانون اساسی برای رسیدن به مطالبات حزبی و گروهی است. در این فضا هیچ نیازی نیز به حرکات خلاف قانون نیست، چون مردم خواستههای خود را از زبان زمامداران و در رقابتهای سیاسی میشنوند و به همین ترتیب است که «حس آشوب اجتماعی» تبدیل به امر نهادینهی مشارکت برای تعیین مطالبات میشود.
تجربهی مشارکتهای نظامهای مردمسالار ثابت کرده است که مردم میتوانند مطالبات خود را در (دستکم) یک گرایش یا نامزد مشاهده کنند. ماهیت رقابتی انتخابات مجلس، ریاستجمهوری، شوراهای شهر و روستا، و خبرگان رهبری نشاندهندهی این بوده است که طی دو دههی اخیر، میزان رقابت جریانهای سیاسی و بهطور طبیعی مردم در این بستر بهقدری بوده است که بتواند مسئلهی «نمایندگی» را تحت پوشش قرار دهد و تمایلات مردم را «در سیستم» تعریف کند. مشارکت حداکثری بهمعنی دقیق وجود رقابت سیاسی و حرکت در نظام سیاسی است. مشارکت حداکثری یعنی اندیشیدن به این موضوع که از نظر مشارکتکننده، دستکم یک نماینده برای تفکر او وجود دارد. این خود بدین معنی است که نظام سیاسی از قابلیتی برخوردار است که تفکر همهی مشارکتکنندگان را نمایندگی میکند و این یعنی تبلور مسئلهی مردمسالاری. یک حکومت زمانی بهطور تام مردمسالار و دموکراتیک است که بتواند دستکم یک نماینده را برای تفکر مردم خودش داشته باشد. چنین حرکاتی را حرکت در نظام میگویند.
3. هنر مردمسالاری جذب بحرانها در سیستم سیاسی است
هنر نظامهای دموکراتیک این است که «بحرانها را درون سیستم جذب میکنند». جذب بحرانها در نظام سیاسی بدین معنی است که امکان آشوبهای اجتماعی به حداقل ممکن میرسد. نظامی که بتواند بیش از نیمی از مردم خود را به پای صندوقهای رأی بکشاند، این قابلیت را دارد که خود را از بحرانهای مربوط به شورشهای اجتماعی مصونسازی کند. نظامهای توتالیتر و دیکتارتوریها با «سرکوب مطالبات عمومی» شناخته میشوند. دموکراسیها همیشه به این امر افتخار کردهاند که توانستهاند مسئلهی انقلاب را بهطور کلی از درون حل و رفع کنند. بهعبارتی انقلاب یا همان خیزش عمومی بهسمت تغییر نظام سیاسی زمانی اتفاق میافتد، که مردم احساس کنند که صدای آنها توسط نظام سیاسیشان شنیده نمیشود یا این صدا توسط آن نظام سرکوب میشود. نظامی که بتواند مطالبات عمومی را در خود درآمیزد و برای هریک از مطالبات مردمش منفذی برای ظهور و بروز داشته باشد، دچار آسیبهایی شبیه به دگرگونی سیاسی ساختاری نمیشود.
به انتخابات اخیر آمریکا نگاه کنید. برنی سندرز با خاستگاه رأی کاملاً غیرسرمایهدارانه تلاش داشت تا نظام سیاسی لیبرال کاپیتالیستی آمریکا را به چالش بکشد و زمینهای را فراهم کند که بهواسطهی آن صدای به تعبیر خود 99درصدیها را به گوش یکدرصدیها برساند. یک درصدی که مالکان خیابان وال بودند و از نظر بسیاری از جوانان آمریکا بهزور و با توجه به قدرت مالی توانسته بودند نظام سیاسی آمریکا را بهطور کلی تصاحب کنند. سندرز و جوانان خواهان تغییر در آمریکا بهدنبال از بین بردن همین ساختار ظالمانهای بودند که سبب نادیده گرفتن مطالبات مردم شده بود. نظام سیاسی آمریکا به او این امکان را داد تا وارد فضای انتخابات شود، حرفهایش را بزند و بهراحتی در رقابت با کلینتون او را حذف کرد. دونالد ترامپ با سرقت همان شعارهای برنی سندرز مبنی بر فساد در دستگاه اداری آمریکا، توانست قدرت را در دست بگیرد و در رقابتها با همان شعارها هیلاری کلینتون را به حاشیه برد.
نمونهی دیگری از حل و رفع مشکلات و مطالبات عمومی در نظام سیاسی مسئلهی سیاهان در آمریکا بوده است که با توجه به مشارکت آمریکاییها از یک مسئلهی بحرانی به یک امر عادی تبدیل شده است. هرچند در آمریکا هنوز هم ظلمهایی به سیاهان میشود و رنگینپوستان هنوز هم در تضییقات زیست میکنند، آنچه در اینجا مراد است اینکه مشارکت حداکثری یعنی ایجاد این امکان که نظام سیاسی نشئتگرفته از تمام تمایلات سیاسی است و امکان بروز شورشهای اجتماعی در چنین سیستمی که مشارکت در آن بالاست، به وجود نخواهد آمد.
4. دست بالای نظام سیاسی در معادلات و مناسبات بینالمللی
یکی دیگر از مسائلی که میتوان بهعنوان دستاورد مشارکت بالا و حداکثری از آن یاد کرد، مسئلهی قدرت نظام سیاسی برای نمایندگی مردمش در سطح بینالمللی است. فرانسویها زمانی که در انتخابات ریاستجمهوری خود با آرای زیر سی درصد به قدرت میرسیدند با زمانی که با رأی بیش از هشتاد درصد در انتخابات اخیر ریاستجمهوری (که منتهی به انتخاب امانوئل مکرون شد) به قدرت رسیدند، تفاوتهای زیادی در صحبت کردن به نمایندگی از مردم خود داشتهاند. مکرون بهراحتی از تحکیم اتحادیهی اروپا سخن میگوید؛ چراکه پشتوانهی خود را رأی و مشارکت بالای فرانسویها و مخالفت آنها با مارین لوپن راستگرای افراطی طرفدار جدایی از اتحادیه میبیند. پشتوانهی رأی بالا به یک نظام سیاسی امکان میدهد تا «در فضای قدرتمندانهتری تصمیمات سیاسی را اتخاذ کند» و بهمعنی تام آن، نمایندگی عمومی را انجام دهد. یکی از مصادیق این موضوع را میتوان مذاکرات هستهای ایران قلمداد کرد. در مذاکرات هستهای اگر پشتوانهی مقبولیت نظام توسط مردم وجود نداشت، آمریکای باراک اوباما همین سطح از کارشکنی را نیز افزایش میداد. آمریکای باراک اوباما که با حمایت از فتنهی 88 کمر به شکستن اقتدار ملی ایران بسته بود، بهطور قطع تمایلی به امتیاز دادن به جمهوری اسلامی نداشت، اگر این پندار در او به وجود میآمد که ایران نمایندگی مردمش را برعهده ندارد.
5. افزایش قدرت نظام سیاسی
یکی از مهمترین شاخصهای اقتدار کشورها، میزان همسویی مردم با نظام سیاسی است که یکی از شاخصهای آن مشارکت سیاسی است. دموکراسیها برپایهی توسعهی سیاسی و توسعهی سیاسی برپایهی مشارکت خودجوش و سازمانیافته (تحزب) تعریف میشوند. برای کشورهای جهان مسئلهی مشارکت و افزایش آن از اهمیت بالایی برخوردار است. برای مثال، در همین انتخابات اخیر فرانسه که مایهی افتخار فرانسویها شد، مشارکت به بالای هشتاد درصد رسید؛ مسئلهای که گفته شده است در نیمقرن اخیر بینظیر بوده است. جالب است به انتخاباتهای پیشین فرانسه نگاهی داشته باشیم.
طی سالهای 2012، 2007 و 2002 بهترتیب 28.29 درصد، 31.21 درصد و 21.40 درصد مشارکت در فرانسه ثبت شده است. درصد مشارکت برای اقتدار ملی کشورها امر بسیار مهمی است. درحالیکه فرانسویها بعد از نیمقرن به مشارکت بالا افتخار کردهاند، برای ایران که مشارکت بالا یکی از نعمتهایی است که در آن وجود دارد، مایهی فخر است که مردم به نظام خود رأی آری میدهند. این موضوع قطعاً سبب استحکام و انسجام ملی و مواجههی مقتدرانه در سطح بینالمللی با تهدیدات خواهد شد.
فرجام سخن
انتخابات بهطور کلی دارای مزایایی است که مدل مردمسالاری را از دیگر مدلهای حکومتداری مجزا میکند. اتکای به آرای عمومی یک مزیت برای نظامهایی است که در قرن بیستویکم نمایندگی مردم خود را برعهده دارند. جمهوری اسلامی با گذشت نزدیک به 38 سال از تاریخ خود، که بنا به تعبیر نخبگان عالیهی حاکمیتی بهطور میانگین هر سال یک انتخابات را تجربه کرده است، توانسته مدل مطلوبی از مردمسالاری را به منصهی ظهور رساند که این مدل خاص ایران است؛ چراکه نهتنها برپایهی مشارکت عمومی و حداکثری تعریف میشود، بلکه ابتنای آن بر اصول و گفتمان مذهبی اسلامی نیز هست.
مشارکت حداکثری یکی از دستاوردهای نظامهایی است که دموکراتیک اداره میشوند. اساساً مردمسالاری بهمعنی نمایندگی از مردم در ادارهی امور کشور مردمسالار است. انتخابات اخیر پیامهای زیادی برای نظام بینالملل داشته است که یکی از آنها مسئلهی نمایندگی عمومی و حداکثری نظام سیاسی از جانب مردم آن بوده است. مردم با این مشارکت حداکثری، این گزاره را ثابت کردند که تمایلی به حرکات ساختارشکنانه و خارج از نظام ندارند و خود را با نظام اسلامی تعریف میکنند. همچنین نظام اسلامی نیز به درجهای از بلوغ رسیده است که میتواند خواستههای عمومی را به منصهی ظهور برساند و آنها را نمایندگی کند.
یکی از اتهاماتی که دائم به نظام اسلامی روانه بوده است، این است که نمیتواند «تمام مطالبات اجتماعی را در درون خود جذب کند». رقابتهای انتخاباتی از یک سو و شنیده شدن صدای تمام اقشار سیاسی و اجتماعی در این انتخابات از دیگر سو، نشان داده است که نظام اسلامی نهتنها به درجهای از بلوغ رسیده که تمام خواستهها و مطالبات را فهم میکند، بلکه میتواند حکومت را به آن واگذار کند. مشارکت حداکثری همچنین بهمعنی تفویض اختیارات در عرصههای گوناگون توسط مردم به نظام سیاسی نیز هست و به تعبیری دیگر، تجدید عهد بر سر مسئلهی نمایندگی عمومی را به یاد خواهد آورد./۱۳۲۵//۱۰۲/خ
ارسال نظرات