نقش جریان «اخلاق الهی» در «فن آوری اطلاعات»
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلمین سید محمد مهدی میرباقری در گفتار دوم از کتاب «نگاهی بنیادین به نسبت اخلاق و فنآوری اطلاعات» که عنوان «آثار تکامل الهی در فنآوری اطلاعات» را به خود اختصاص داده است مینویسد:
آثار جریان «اخلاق الهی» در «فن آوری اطلاعات»
... دو جهت اساسی میتواند بر توسعه فن آوری حاکم باشد که این دو جهت، محور دو اخلاق قرار میگیرند.
درواقع، بسیاری از موضوعهایی که به آن اشاره شد، مسائل کلان اخلاقیاند که در موضوع فن آوری و ارتباطات مطرح هستند و باید آنها را حول یک محور و جهت حل کنیم.
در توسعه به مفهوم مادی، حق بر توسعه را حق اساسی بشر قرار میدهیم و بر اساس آن، حقوق را در دیگر حوزههای کلان تعریف میکنیم. آنگاه نظام دستوری و تکالیف را معین و بر اساس فن آوریها و دستور و قانون، هم کاربرد و هم تولید را کنترل میکنیم؛ اگر جهت توسعه فنآوری، جهت توسعه مادی باشد، ممکن است بخشی از اطلاعات تولید و توزیع آن که مخلّ فرایند توسعه است، کنترل شود.
ناتوانی توسعه مادی از رفع تهدیدهای «فنآوری اطلاعات»
اگر جهت اساسی را جهت توسعه بهرهوری مادی و ارضای طبیعی انسان قرار دهیم، در دیگر ابعاد حیات انسانی چه نتیجهای به بار خواهد آمد؟ به نظر میرسد که این اخلاق، ظرفیت کنترل خواستههای بشر را ندارد؛ چون بخشی از کنترل با ارزشگذاریها است و بخشی از آن، با قانون گذاری یا دیگر ابزارهایی است که برای کنترل وجود دارد. اگر محور اخلاق را توسعه لذتهای مادی قرار دهیم، این اخلاق، در همه عرصهها، کارساز و توسعه یاب نخواهد بود.
نکته مهم در اینجاست که این اخلاق، به روحیه ایثار و گذشت و محبت اجتماعی نمی انجامد. اگر شما اساس انگیزش انسانی را حرکت به طرف دنیای بهتر قرار دادید، میلی پیدا نمیکنید که انسان با تکیه بر آن، به فداکاری بر سر دنیا اقدام کند. البته تجارت بر سر دنیا را همه عقلا انجام میدهند.
اگر انسان را ماکیاولی تعریف کردید، این انسان، داعیهای برای گذشت ندارد. اگر سود دنیایی، اصل باشد، انسان و جامعهای که سود محور است و جامعه جهانی نیز که از طریق «توسعه» به سمت سودجویی بیشتر حرکت میکند، به اخلاق و ایثار و گذشت نسبت به دنیا نمیاندیشد.
بنابراین، هرچه تلاش کنید و اصول اخلاقی را حاکم سازید، این اصول اخلاقی، جلوی بحران ها و تهدیدها را نخواهد گرفت. بعد از جنگهایی که در جهان اتفاق افتاد و آثار مخربی در جامعه بشری بر جای گذاشت، تلاشهای جدی انجام شد تا با حاکم کردن اصول اخلاقی و ارزشی، جلوی این تهدیدها گرفته شود و فضای جامعه جهانی برای بشر، فضای امن گردد، اما چنین امری برای بشر اتفاق نیافتاد.
ممکن است آن را به نقض در برنامهریزیها و ضعف های مرحلهای استناد دهیم که در فرایند تکامل مرتفع خواهد شد ، اما بهتر این است که ریشه یابی کنیم و بدانیم که بر چه اساسی و با چه بنیادهای اخلاقی میخواهیم امنیت جهانی ایجاد کنیم؟ با ه اصول اخلاقی میخواهیم عده ای فرصتها را به نفع خود و علیه جامعه جهانی، به تهدید تبدیل نکنند؟
اگر پایان این اصول اخلاقی، دستیابی به دنیای بهتر است، آنجا که فرد، منافع خود را در ایجاد تهدید برای دیگران و استفادهجویی از فرصتها به نفع خود میداند، به چه دلیل این کار را نکند؟ به راستی در این میان، چه ضمانت اخلاقی وجود دارد؟
ممکن است گفته شود که نظام دستوری و حقوقی ما تابع نظام اخلاقی است، اما پرسش این است که در آخر کار، ضمانت اجرایی دستور چیست؟ مگر ضمانت اجرای قوانین، جز قدرت نیست؟ مگر پایگاه قدرت، چیزی جز تمایلات عمومی است؟ اگر میخواهید تمایلات عمومی را به سمت توسعه مادی هدایت کنید و اصول اخلاقی را حاکم سازید تا از فرصت ها سوء استفاده نشود و تهدیدی برای بشر نباشد، با کدام انگیزه میخواهید این اصول اخلاقی را ایجاد کنید؟
اصول اخلاقی که به ایثار نیانجامند، بیتردید، اصولی نیستند که پایدارد بمانند و بتوانند تهدیدها را که در حال گسترش هستند، از پیش روی جامعه جهانی بردارند، توسعه فنآوریها همانگونه که فرصتهای کلانی را در اختیار انسان گذاشته، تهدیدهای جدی را هم ایجاد کرده است.
بنابراین، پیشبینی و تحلیل ما این است که اخلاق حتماً ماهیت فنآوری را هم قید میزند. اگر ما فنآوری اطلاعات را به صورت انتزاعی نبینیم، بلکه در بستر تکامل و در یک بافتِ در حال تغییر ببینیم، حتماً جهت تغییر بر محتوا اثر میگذارد، اما اگر رابطه بین محتوا و ضریب هوشمندی را با اهداف، در نظرنگیریم، قاعدتاً میگوییم که هوشمندی در محتوای خود، بار ارزشی ندارد.
هوشمندی را با اهداف، در نظر نگیریم، قاعدتاً می گوییم که هوشمندی در محتوای خود، بار ارزشی ندارد. هوشمندی به ویژه در دورهای که برای هوشمندی جامعه جهانی به عنوان یک مجموعه به هم پیوسته و دارای وجدت، برنامهریزی صورت میگیرد، حتماً در متن محتوای خود، دارایبار ارزشی خاص است که نه فقط در کاربری، بلکه بر محتوای فنآوری ها سیطره پیدا می کند.
این بار ارزشی عبارت است از «توسعه» و حقی که از دل بیرون میآید، همان «حق توسعه» است. سپس تکلیفی بیرون میآید که تکلیف بسترسازی برای توسعه است. اگر چنین است، این اخلاق، حتماً قدرت کنترل تهدیدهای برآمده از توسعه فنآوری را نخواهد داشت و سعادت بشری را تأمین نخواهد کرد./841/ت۳۰۲/س