۱۷ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۴:۴۵
کد خبر: ۵۰۳۵۱۸
آیت الله مکارم شیرازی مطرح کرد؛

نسبت عدالت و امنیت در جامعه اسلامی

حضرت آیت الله مکارم شیرازی تأکید کرد: در عصری به سر می بریم که گذشت زمان و شكست قوانين مادّى و پديد آمدن بن بست هاى جهانى و كشيده شدن بشريّت بر لب پرتگاه جنگ، مردم جهان را خسته کرده است.
آیت الله مکارم شیرازی

به گزارش خبرگزاری رسا، شرح دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان از دیدگاه حضرت آیت الله مکارم شیرازی به شرح زیر است:

دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان : اللهُمَّ زَيِّنّى  فيهِ بِالسَّتْرِ وَالْعَفافِ، وَاسْتُرْنى  فيهِ بِلِباسِ الْقُنُوعِ وَالْكَفافِ، وَاحْمِلْنى  فيهِ عَلَى الْعَدْلِ وَالْإِنْصافِ، وَ امِنّى  فيهِ مِنْ كُلِّ ما اخافُ، بِعِصْمَتِكَ يا عِصْمَةَ الْخآئِفينَ ؛ خدايا در اين ماه مرا با پوشش و عفّت زينت ده، و با لباس قناعت و كفاف بپوشان و بر رعايت عدالت و انصاف وادار كن، و از هر چه مى ترسم ايمن گردان به نگهداريت اى نگهدارنده ترسيدگان.[1]
در فراز آغازین دعای نورانی روز دوازدهم ماه رمضان می خوانیم:«اللهُمَّ زَيِّنّى  فيهِ بِالسَّتْرِ وَالْعَفافِ؛ خدايا در اين ماه مرا با پوشش و عفّت زينت ده».[2]
چیستی مفهوم «ستر» و «عفاف»
«ستر» به معناى  پرده، يا چيزهايى است كه اشياى مختلف را با آن مى پوشند،[3] لذا «مهتوكٍ سِترُه » به معناى  انسان بى شرمى است كه پرده هاى حياى او دريده است، و از ريشه «هتك» به معناى پاره كردن و دريدن گرفته شده است.[4]
«عفاف » تنها به معناى  خويشتن دارى در برابر آلودگى هاى جنسى نيست آن گونه كه در فارسى معنا مى شود، بلكه از نظر واژه عربى، هرگونه خويشتن دارى در مقابل گناه و كار خلاف را فرا مى گيرد.[5]
بنابراين «عفت» به معناى خوددارى  كردن از حرام و هرگونه كار خلاف است؛ خواه در مسائل جنسى باشد يا غير آن.[6]
پس عفّت فضيلت و حدّ اعتدال قوّه شهويّه است آن هم به معناى  عام كلمه كه هر جاذبه اى را نسبت به چيزى قوّه شهويّه مى گويند مانند جاذبه مال، مقام، شهوت جنسى و غيره كه اگر از حد بگذرد، حرص است و اگر به حدّ اعتدال نرسد، تنبلى و ركورد است و اگر حدّ اعتدال باشد عفاف  است.[7]
لزوم پرده پوشی عیوب ديگران از نگاه دين اسلام
غالب مردم داراى نقاط ضعف و عيوبى هستند،[8] لذا همان گونه كه خداوند «ستّار العيوب» است، دوست ندارد كه افراد بشر پرده درى كنند و عيوب  مردم  را فاش سازند و آبروى آنها را ببرند.[9]
لیکن بسيارى از مردم سعى مى كنند به اسرار زندگى و عيوب پنهانى دیگران پى ببرند و بر ملا سازند؛[10] در حالی که چنانچه عیوب مستور بماند مى توانند با هم زندگى كنند، ولى بر ملاشدن عيوب پنهانى سبب بدبينى و بى اعتمادى نسبت به هر كس خواهد شد، و همين امر شيرازه امور اجتماعى را ازهم مى پاشد.[11]
 هم چنین تفتيش درباره عقائد و اسرار و عيوب ديگران سبب كينه توزى و عداوت در صحنه اجتماع و گاه منجر به درگيرى هاى شديد مى شود.اگر سلامت جامعه و امنيت و آرامش را طالب باشيم، بايد از اين امر به شدت بپرهيزيم.[12]
از سوی دیگر پرده درى ها از يك سو، احترام شخصيت افراد را در هم مى شكند و از سوى ديگر، آنها را در ارتكاب گناه جسور مى كند، زيرا در پرده بودن عيب همواره سبب احتياط افراد است، امّا اگر كار به رسوايى كشيد ديگر كسى ملاحظه نمى كند و از همه اينها گذشته پرده درى باعث اشاعه فحشاء در جامعه و آلوده شدن ديگران به گناه مى گردد.[13]
به همين دليل در احاديث اسلامى تأكيد فراوانى بر اين مطلب شده است، در حديثى مى خوانيم:«و اكتم سرّه و عيبه و اظهر منه الحسن؛[14] يكى از حقوق مؤمنان، بر يكديگر اين است كه اسرار و عيوب يكديگر را بپوشانند و خوبي ها را آشكار سازند».[15]
در حديث ديگرى از امام صادق (ع) مى خوانيم: «من ستر على مؤمن عورة يخافها ستر اللّه عليه سبعين عورة من عورات الدّنيا و الآخرة؛ كسى كه عيب مؤمنى را كه از آشكار شدنش بيمناك است بپوشاند، خداوند هفتاد عيب او را در دنيا و آخرت مى پوشاند».[16] امام (ع) در این فراز نورانی اشاره پر معنايى به اين دستور اسلامى كرده و پايبندى خود را نسبت به آن آشكار ساخته، البته اين در موردى است كه عيوب پنهانى سرچشمه مشكلات اجتماعى نگردد كه در آنجا وظيفه افشاگرى به ميان مى آيد.[17]ولى نبايد به بهانه اين استثنا اسرار و عيوب مردم را فاش كرد، بلكه بايد به راستى محلّ روشنى براى اين استثنا پيدا شود.[18]
کفاف و عفاف؛ بهترین پوشش و زینت در سبک زندگی اسلامی
در فراز دوم از دعای روز دوازدهم ماه رمضان می خوانیم:« وَاسْتُرْنى  فيهِ بِلِباسِ الْقُنُوعِ وَالْكَفافِ؛ خدایا در این ماه مرا با لباس قناعت و كفاف بپوشان».[19]
بی شک كفاف و عفاف در جنبه هاى مختلف زندگى دنيا برتر از هر چيز است [20]؛ زیرا عفاف به معنى اقتصار و قناعت كردن بر تناول شى ء قليل و مختصر است، كه باقيمانده از چيزى است. سپس معنى از اين فراتر رفته و به حالت كنترل در مقابل شهوات به معنى عام اطلاق شده است، شهوت مال، جاه، خوردن، تكلم كردن، شهوت جنسى و غيره، عفّت و عفاف در همه اينها كنترل كننده است.[21]
لذا در روایتی از امام علی(ع) می خوانیم:«حلّوا أنفسكم بالعفاف و تجنّبوا التبذير و الإسراف :«خودتان را با عفاف  و قناعت زينت  دهيد و از تبذير و اسراف بپرهيزيد».[22]،[23]
در روایت آمده است: «عفاف  زينت  فقر و تنگدستى است»[24]،[25] که نشان می دهد اصولاً كسى كه به حدّ لازم زندگى  قانع باشد به پرهيزگارى و عفاف  و پاكى از گناه آراسته خواهد شد، در غير اين صورت غالباً آلوده گناه مى شود، على عليه السّلام مى فرمايد:«من اقتنع بالكفاف ادّاه الى العفاف؛كسى كه به مقدار كفايت قانع شود او را به سوى عفّت و پاكى هدايت مى كند!»[26] اضافه بر اين قناعت به مقدار لازم براى زندگى علاوه بر جنبه هاى معنوى و اخلاقى، سبب آرامش روح و جان آدمى در همين دنياست.[27]
نسبت عدالت و امنیت در جامعۀ اسلامی
در فراز دیگر از این دعای نورانی می خوانیم:«وَاحْمِلْنى  فيهِ عَلَى الْعَدْلِ وَالْإِنْصافِ، وَ امِنّى  فيهِ مِنْ كُلِّ ما اخافُ؛ مرا در این ماه  بر رعايت عدالت و انصاف وادار كن و از هر چه مى ترسم ايمن گردان ».[28]
در عصری به سر می بریم که گذشت زمان و شكست قوانين مادّى و پديد آمدن بن بست هاى جهانى و كشيده شدن بشريّت بر لب پرتگاه جنگ، مردم جهان را خسته کرده است و آنان را به اين حقيقت واقف ساخته كه اصول قوانين مادّى و سازمان هاى به اصطلاح بين المللى، نمى توانند مشكلات زندگى را حل كنند و عدالت را در جهان حكمفرما سازند،[29] بلکه تمام نظامات مادّى و سازمان هاى بشرى در اجراى اصول عدالت  و احقاق حق و برقرارى امنيّت  و آرامش، عاجز و ناتوان مى باشند.[30] لذا تلاش برای تحقق عدالت  در جامعه اسلامى و اصلاح بلاد و آسايش عباد و امنيّت  مظلومان و ستمديدگان امری غیر قابل انکار است.[31]
بدیهی است« امنيت» اعم امنيت از مجازات پروردگار و يا امنيت از حوادث دردناك اجتماعى،هم چون جنگها، تجاوزها، مفاسد، جنايات، و حتى امنيت  و آرامش روحى تنها موقعى به دست مى آيد كه در جوامع انسانى دو اصل حكومت كند، ايمان و عدالت  اجتماعى، اگر پايه هاى ايمان به خدا متزلزل گردد و احساس مسئوليت در برابر پروردگار از ميان برود و عدالت  اجتماعى جاى خود را به ظلم و ستم بسپارد، امنيت  در چنان جامعه اى وجود نخواهد داشت، و به همين دليل با تمام تلاش و كوششى كه جمعى از انديشمندان جهان براى برچيدن بساط ناامنى هاى مختلف در دنيا مى كنند روز به روز فاصله مردم جهان از آرامش و امنيت  واقعى بيشتر مى گردد، زیرا پايه هاى ايمان لرزان شده و ظلم جاى عدالت  را گرفته است.[32]
به عنوان نمونه نسبت عدالت و امنیت در امر اقتصاد را می توان در مولفۀ توزيع درآمدها جستجو نمود که اسلام اصالتاً «كارِ مستقيم» را ملاك توزيع قرار داده و براى هر يك از عوامل توليد از سرمايه و ابزار نيز حقوق و مقرراتى وضع كرده است.[33] به نحوی که رسيدن به عدالت  اجتماعى اقتصادى، تأمين نيازهاى حياتى فرد و جامعه، و دست يابى به امنيت  سياسى اقتصادى از اهداف نظام توزيعى اسلام است.[34]
از این رو عمران و آبادانى، فراوانى امكانات، ارتقاى سطح زندگى مردم، رشد علمى، گسترش امنيت  و عدالت  همراه با معنويت است .[35]
ایجاد جامعه توحیدی بستر ساز تحقق عدالت و امنیت
هم چنین در تبیین پیوند عمیق و ناگسستنی عدالت و امنیت در ابعاد کلان، باید به راهبرد ایجاد جامعۀ توحیدی اشاره کرد، در این زمینه پیامبر اکرم(ص) می فرماید[36]: «تَقُولُونَ لا اله الّا اللَّهُ وَتَخْلَعُونَ الانْدادَ مِنْ دُونِه ؛به ريسمان توحيد چنگ زنيد و از شرك و بت پرستى دست برداريد؛ يعنى زير چتر توحيد درآييد تا قدرتمند گرديد. »[37]،[38]
اين جمله پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله هنوز هم براى جهانيان كه از جنگ ها و اختلافات خسته شده اند راهگشاست؛ زيرا تنها راه براى ختم اين مسائل و دستيابى به قدرت و عزّت توأم با امنيّت  و آسايش و گسترش عدالت  حقيقى، بازگشتن به سوى شجره طيّبه توحيد است.[39]
سخن آخر
از ديدگاه قرآن برقرارى و سر بلندى ملتها در صورتى است كه خود را به بزرگترين نيروها و قدرتها متكى سازند، و در همه حال از او مدد بگيرند- به قدرتى تكيه كنند كه فنا و زوال در او راه ندارد، و تنها در برابر او سر تعظيم فرود آورند، كه اگر چنين كنند از هيچكس ترس  و وحشتى نخواهد داشت و پيدا است كه چنين مبدئى جز آفريدگار بزرگ نمى تواند باشد، آرى اين تكيه  گاه  خداوند است ؛«لا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ [40]»،[41]
لذا در فرازپایانی دعا می خوانیم:«بِعِصْمَتِكَ يا عِصْمَةَ الْخآئِفينَ؛ به نگهداريت اى نگهدارنده ترسيدگان»[42] زیرا پرهيزكاران وقتى به آيات  مشتمل بر خوف و ترس  و عذاب برخورد مى كنند به خدا پناه  مى برند.[43]

[1] كليات مفاتيح نوين ؛ ص814.
[2] همان.
[3] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 4 ؛ ص512.
[4] همان ؛ ج 10 ؛ ص102.
[5] همان ؛ ج 14 ؛ ص723.
[6] همان؛ ص 724.
[7] گفتار معصومين(ع) ؛ ج 1 ؛ ص138.
[8] اخلاق در قرآن ؛ ج 3 ؛ ص351.
[9] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 1 ؛ ص470.
[10] اخلاق در قرآن ؛ ج 3 ؛ ص351.
[11] همان.
[12] همان.
[13] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 1 ؛ ص424.
[14]  اصول كافى، ج 2، ص 249، ح 3.
[15] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 1 ؛ ص424.
[16]  اصول كافى، ج 2، ص 200، ح 5.
[17] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 1، ص: 425.
[18] همان.
[19] كليات مفاتيح نوين ؛ ص814.
[20] همان ؛ ج 2 ؛ ص508.
[21] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 1 ؛ ص340.
[22]  غررالحکم؛ ح 8123.
[23] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص398.
[24]  بحارالانوار؛ ج 72؛ ص 93/ نهج البلاغه؛ حكمت 68؛ ص 340.
[25] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 2 ؛ ص188.
[26] غرر الحكم؛ ح 286.
[27] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 2 ؛ ص510.
[28] كليات مفاتيح نوين ؛ ص814.
[29] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص224.
[30] همان؛ ص 225.
[31] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 5 ؛ ص411.
[32] تفسير نمونه ؛ ج 5 ؛ ص321.
[33] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص344.
[34] همان.
[35] همان ؛ ج 2 ؛ ص208.
[36] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج 2 ؛ ص88.
[37] سيره ابن هشام، ج2، ص 58 و 59.
[38] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج 2 ؛ ص88.
[39] همان.
[40] سورۀ بقره؛ آیۀ83.
[41] تفسير نمونه ؛ ج 1 ؛ ص333.
[42] كليات مفاتيح نوين ؛ ص814.
[43] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج 1، ص: 492.

/۱۳۲۳/د۱۰۲/ج۱

ارسال نظرات