۲۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۹:۲۱
کد خبر: ۵۰۴۵۴۱
آیت الله مکارم مطرح کرد؛

پیامدهای همنشینی با بدان

حضرت آیت الله مکارم شیرازی تأکید کرد: اخلاق زشت و بد همانند بيماري هاى واگيردار است، كه به سرعت به نزديكان و همنشينان سرايت مى‏ كند.
آیت الله مکارم شیرازی

به گزارش خبرگزاری رسا، تفسیر دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان از دیدگاه حضرت آیت الله مکارم شیرازی به شرح زیر است:

دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان:اللهُمَّ وَفِّقْنى‏ فيهِ لِمُوافَقَةِ الْأَبْرارِ، وَجَنِّبْنى‏ فيهِ‏ مُرافَقَةَ الْأَشْرارِ، وَآوِنى‏ فيهِ بِرَحْمَتِكَ الى‏ دارِالْقَرارِ، بِالهِيَّتِكَ يا الهَ ‏الْعالَمينَ؛ خدايا در اين ماه‏ مرا بر همراهى نيكان موفّق بدار، و از رفاقت با بدكاران دور بدار و در جوار قربت پناه ده به خداونديت اى معبود جهانيان .‏[1]

اوصاف ابرار از لسان قرآن

در فراز آغازین دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان می خوانیم:«اللهُمَّ وَفِّقْنى‏ فيهِ لِمُوافَقَةِ الْأَبْرارِ؛ خدايا در اين ماه‏ مرا بر همراهى نيكان موفّق بدار»[2].

گفتنی است در آيات قرآن‏ مجيد كراراً سخن از«ابرار» و مقامات و پاداش هاى عظيم آنها به ميان آمده، تا آنجا كه اولو الالباب (صاحبان انديشه ‏هاى قوى) تقاضا مى‏ كنند كه پايان زندگيشان با ابرار باشد« وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ»[3]، در آيات سوره دهر[4] نيز پاداشه اى بسيار مهمى براى آنها ذكر شده است.[5]

 در بعضى آيات قرآنى، ايمان به خدا و ملائك و قرآن‏ و انبياء(صلى الله عليه وآله) از جمله نشانه هاى ابرار شمرده است[6] و در بعضى ديگر تقوى را بعنوان مهمترین نشانه ابرار معرفى شده است.[7]،[8]

خداوند در فراز قرآنی دیگر[9] از زبان «ابرار» (نيكان) نقل مى‏ كند كه آنها مى‏ گويند:« انّا نَخافٌ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَريراً؛ما از پروردگارمان خائفيم از آن روز كه عبوس و سخت است».[10]

و یا در توصيف دیگر از ابرار و نيكان می خوانیم: «وَ يَخافُونَ يَوماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطيراً؛[11]آنها از روزى مى ‏ترسند كه عذابش گسترده و فراگير است»[12]

در آيات قرآن؛ اطعام طعام  از جمله كارهاى برجسته ابرار و عباد اللَّه به شمار می آید.[13] هم چنین خوش رفتارى با اسیران و كمك به آنان در قرآن‏ مجيد جزء برنامه ابرار و نيكان شمرده شده است:«وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَيَتِيماً وَأَسِيراً[14]؛ و غذای (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند، به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» می دهند!»، لذا در حديثى از امام على عليه السلام، مى‏ خوانيم: «اطْعامُ الاسير و الاحسانُ اليهِ حقٌ واجبٌ؛و غذا دادن به اسير و نيكى به او حق واجبى است»[15]،[16]

ابرار چه کسانی هستند؟

ابرار جمع بر آنهايى هستند كه روحى وسيع و همتى بلند و اعتقاد و عملى نيك دارند،[17] در حديثى از امام مجتبى علیه السلام مى‏ خوانيم:«كلما فى كتاب اللَّه عز و جل من قوله ان الأبرار فو اللَّه ما اراد به الا على بن ابى طالب و فاطمة و اناو الحسين؛ هر جا در قرآن مجيد «ان الأبرار» آمده به خدا سوگند منظور پروردگار از آن على بن ابى طالب و فاطمه و من و حسين است».[18]

 بدون شك خمسۀ طيبه آن پنج نور مقدس از روشنترين مصداق ابرار و مقربانند، و سوره دهر عمدتاً به امير مؤمنان على(علیه السلام) و فاطمه(سلام الله علیها) و حسن(علیه السلام) و حسين(علیه السلام) اشاره مى ‏كند و هيجده آيه از آن بحث از فضائل آنها است هر چند نزول آيات در باره آنها مانع از عموميت و گسترش مفهوم آيات نيست.[19]

پیامدهای همنشینی با بدان

در فراز دوم از این دعای نورانی می خوانیم:«وَجَنِّبْنى‏ فيهِ‏ مُرافَقَةَ الْأَشْرارِ؛ و از رفاقت با بدكاران دور بدار»[20]

بهترين دليل بر امكان چيزى وقوع آن است؛ حال مشاهده نمونه‏ هاى عينى كه معاشرت با بدان سرچشمه انواع انحرافات اخلاقى مى ‏شود، بهترين دليل براى بحث مورد نظر است،[21] زیرا تأثير مجالست‏ و همنشينى و روحيّات دوستان در انسان به اندازه ‏اى است[22] که امام على عليه السلام در وصايايش به فرزندش امام حسن مجتبى‏ عليه السلام می فرماید: «قارِنْ اهْلَ الْخَيْرِ، تَكُنْ مِنْهُمْ، وَبايِنْ اهْلَ الشَّرِّ تَبِنْ عَنْهُمُ؛با نيكان قرين و همنشين باش تا از آنها شوى! و از بدان جدايى اختيار كن تا (از بديها) جدا شوى!»[23]،[24]

لذا اين تشبيه قديمى، كه اخلاق زشت و بد همانند بيماري هاى واگيردار است، كه به سرعت به نزديكان و همنشينان سرايت مى‏ كند، تشبيه گويايى است، مخصوصاً در مواردى كه بر اثر كمى سنّ و سال يا كمى معلومات و يا سستى ايمان و اعتقاد مذهبى، زمينه‏ هاى روحى براى پذيرش اخلاق ديگران آماده است، معاشرت اين گونه افراد با افراد آلوده سمّ مهلك و كشنده ‏اى است.[25]بسيار ديده شده است كه سرنوشت افراد خوب و بد، بر اثر معاشرتها بكلّى دگرگون شده، و مسير زندگانى آنها تغيير يافته است.[26]

از سوی دیگر مشاهده بدى و زشتى و تكرار آن، از قبح آن مى‏كاهد و كم كم به صورت يك امر عادى در مى ‏آيد؛ و مى‏دانيم يكى از عوامل مؤثّر در ترك گناه و زشتي ها، احساس قبح آن است.[27]

هم چنین تأثير تلقين در انسان ها غير قابل انكار است؛ و دوستان بد همنشينان خود را معمولًا زير بمباران تلقينات مى ‏گيرند و همين امر سبب مى‏شود كه گاه بدترين اعمال در نظر آنان، تزيين يابد و حسّ تشخيص را بكلّى دگرگون سازد.[28]

اثر همنشینی با بدان از دیدگاه امام علی(علیه السلام)

شکی نیست که افراد مأيوس، دوستان خود را مأيوس، و افراد بدبين، همنشينان خود را بدبين بار مى‏آورند، و همين امر سبب مى‏شود كه دوستان با سرعت در يكديگر تأثير بگذارند.[29]

آری معاشرت با بدان، حسّ بدبينى را در انسان، تشديد مى‏ كند و سبب مى‏ شود كه نسبت به همه كس بدبين باشد، و اين بدبينى يكى از عوامل سقوط در پرتگاه گناه و فساد اخلاق است. در حديثى از اميرمؤمنان على عليه السلام مى‏ خوانيم: «مُجالَسَةُ الْاشْرارِ تُورِثُ سُوءَ الظَّنِّ بِالْاخْيارِ؛همنشينى با بدان موجب بدبينى به نيكان مى‏ شود.».[30]،[31]

عملی که قلب انسان را می‌میراند

به‏راستى گاه نقش دوست در خوشبختى و بدبختى انسان از هر عاملى مهم‏تر است. گاه او را تا سرحدّ فنا و نيستى پيش مى‏برد و گاه او را به اوج افتخار مى‏ رسانَد.[32]

اگر ديديد كه عدّه ‏اى لاابالى و ولگرد دور او جمع ‏اند، هرچه جانماز آب بكشد فريب او را نخوريد، زيرا «انَّ المَرءَ عَلى‏ دينِ خَليلِهِ وَ قَرينِهِ‏؛ آدمى بر دين دوست و همنشين‏اش است».[33] بنابراين همنشينى با اراذل، قلب را مى‏ميراند.[34]

‏ در روایت دیگر، معاشرت با بدان سبب مرگ دل ها شمرده شده،لذا  پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در روایتی مى‏فرمايد: همنشينى با انسان ‏هاى پست قلب را مى‏ ميرانَد.[35]،[36]

بنابراین همنشينى‏ با بدان موجب مرگ‏ معنوى است[37] و انسان بايد مراقب باشد كه روح و جان خود را به دست هر كس نسپارد.[38]

همنشینی با نیکان؛ وسیله وصال انسان به «دارالقرار»

در فراز سوم دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان آمده است:«وَآوِنى‏ فيهِ بِرَحْمَتِكَ الى‏ دارِالْقَرارِ؛ و در جوار قربت پناه ده»[39]

بی شک  بهشت‏ جاى نيكان‏ و پاكان است، نه جايگاه پليدان و آلودگان![40] بهشت‏ كانون رحمت الهى، كانون رضا و خشنودى پروردگار و مركز پاكان و نيكان و پيوستن به ابديت قرب خداوند  و بهره‏ گيرى از انواع جمال و جلال پروردگار است.[41]

در این میان، دوستى دوستان خدا، و دشمنى با دشمنان حق و به تعبير ديگر همنشینی و  همسويى با نيكان‏ و پاكان، و ناهماهنگى با بدان و شروران، يكى ديگر از كليدهاى بهشت«دارالقرار»‏ محسوب می شود.[42]

لذا در کلام وحی می خوانیم: «لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّه وَ الْيَوْمِ الآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حادَّ اللَّه وَ رَسُولَهُ وَلَوْ كانُوا آبائهُمْ اوْ ابْنائهُمْ اوْ اخْوانَهُمْ اوْ عَشيرَتَهُمْ..[43]؛ هيچ جمعيتى را كه ايمان به خدا روز قيامت دارد نمى‏يابى كه با دشمنان خدا و رسولش دوستى كنند، هر چند پدران، يا فرزندان، يا برادران، يا خويشاوندان آنها باشند.»[44]

سپس مى‏ افزايد:«اولئكَ كَتَبَ في قُلُوبِهِمْ الأيْمانَ وَ ايَّدَهُمْ بِرُوْحٍ مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الأنْهارُ ...؛[45] آنها كسانى هستند كه خدا ايمان را بر صفحه قلوبشان رقم زده و با روحى از سوى خودش آنان را تقويت نموده، و آنها را در باغ‏هايى از بهشت وارد مى‏ كند كه نهرها از زير درختانش جارى است».[46]

سخن آخر

يكى از شرايط اساسى استجابت دعاها، شناخت خداوندى‏ است كه خوانده ماست و از او مى‏ خواهيم كه دعاى ما را اجابت كند. مگر مى ‏شود انسان از كسى چيزى بخواهد كه او را نشناسد؟![47]لذا در فراز پایانی دعای می خوانیم«بِالهِيَّتِكَ يا الهَ‏الْعالَمينَ؛ به خداونديت اى معبود جهانيان».[48]

خداوندى كه مشرق و مغرب عالم، يعنى، مجموعه جهان‏ هستى در زير سيطره حكومت و ربوبيت او قرار دارد، و تنها معبود شايسته پرستش، اوست.[49]

اين تعبير در حقيقت به منزله دليلى است براى موضوع توكل بر خدا، چگونه انسان بر او توكل نكند، و كار خويش را به او نسپارد، در حالى كه در پهنه جهان هستى غير از او حاكم و فرمانروا و منعم و مربّى و معبود نيست.[50]

[1] كليات مفاتيح نوين ؛ ص815.

[2] همان.

[3] سوره آل عمران؛ آيه 193.

[4]  سورۀ دهر ؛آيه 5 – 22.

[5] تفسير نمونه ؛ ج‏26 ؛ ص279.

[6]  سوره بقره، آيه 177.

[7] همان، آيه 189.

[8] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج‏2 ؛ ص80.

[9] سوره انسان؛ آیۀ10.

[10] پيام قرآن ؛ ج‏5 ؛ ص62.

[11] سورۀ انسان؛آیۀ 7.

[12] پيام قرآن ؛ ج‏5 ؛ ص89.

[13] تفسير نمونه ؛ ج‏25 ؛ ص357.

[14]  سوره دهر، آيه 8.

[15]  وسائل الشيعه، ج 11، ص69، ابواب جهاد العدو، باب 32، ح 3.

[16] پيام قرآن ؛ ج‏8 ؛ ص385.

[17] تفسير نمونه ؛ ج‏26 ؛ ص279.

[18]  نور الثقلين؛ ج 5؛ ص 533؛ح 33.

[19] تفسير نمونه، ج‏26، ص: 280.

[20] كليات مفاتيح نوين ؛ ص815.

[21] اخلاق در قرآن ؛ ج‏1 ؛ ص162.

[22] همان ؛ ص161.

[23]  نهج البلاغه، وصيّت على عليه السلام به امام حسن عليه السلام؛« نامه 31».

[24] اخلاق در قرآن ؛ ج‏1 ؛ ص162.

[25] همان.

[26] همان.

[27] همان ؛ ص163.

[28] همان.

[29] همان.

[30]  صفات الشّيعه صدوق، طبق نقل بحار، ج 71، ص 197.

[31] اخلاق در قرآن ؛ ج‏1 ؛ ص163.

[32] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص260.

[33] بحارالانوار، ج 74، ص 197.

[34] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص260.

[35] «يا عَلىّ، ثَلاثٌ مُجالَسَتُهُم تُميتُ القَلبَ: مُجالَسَةُ الأنذال وَمُجالَسَةُ الاغنياء وَالحَديثُ مَعَ‏النّساءِ»/بحارالانوار، ج 77، ص 45.

[36] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص255.

[37] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص261.

[38] همان.

[39] كليات مفاتيح نوين ؛ ص815.

[40] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج‏2 ؛ ص243.

[41] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏15 ؛ ص593.

[42] پيام قرآن ؛ ج‏6 ؛ ص171.

[43] سورۀ مجادله؛ آیۀ 22.

[44] پيام قرآن، ج‏6، ص: 172.

[45] سورۀ مجادله؛ آیۀ 22.

[46] پيام قرآن، ج‏6، ص: 172

[47] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج‏1 ؛ ص282.

[48] كليات مفاتيح نوين ؛ ص815.

[49] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج‏5 ؛ ص315.

[50] همان.

/۱۳۲۳/د۱۰۲/ج۱

ارسال نظرات