آلسعود قطعا در حوادث تروریستی تهران مقصر است/ نقش مشاوران صهیونیست در اقدامات بن سلمان
خبرگزاری رسا ـ گروه بینالملل: حادثه تروریستی تهران و ابعاد آن هنوز به عنوان اخبار مهم رسانههای خارجی و داخلی مطرح است. آنچه که به این موضوع اهمیت بیشتری داده است سخنان عادل الجبیر در صبح حادثه تروریستی تهران بود که مدعی شد ایران را باید تنبیه کرد که این سخنان واکنشهایی را به همراه داشت و برخی از آن به عنوان چراغ سبز عربستان سعودی برای حمله به ایران نام بردند. پیش از آن نیز محمد بن سلمان، ولی ولیعهد سعودی تهدید کرده بود که نبرد را به داخل ایران منتقل خواهند کرد. همچنین عربستان سعودی که در ماههای اخیر با مشکلات شدیدی مواجه است تمام تلاش خود را انجام داد تا از این مساله دور بماند اما همچنان انگشت اتهام به سمت سعودیها به عنوان حامی اصلی داعش در منطقه نشانه گرفته شده است. در گفتوگو با حجت الاسلام شیخ حسن صالح از مبارزان عربستان سعودی به بررسی ابعاد مختلف حوادث تهران و نقش سعودیها در ناامن ساختن منطقه پرداختیم. متن این گفتوگو تقدیم شما میشود:
رسا: حادثه تروریستی تهران پس از تهدید بنسلمان و توئیت عادل الجبیر به وقوع پیوست و برخی کارشناسان، عربستان را شریک جرم این حادثه میدانند. آیا این اظهار نظرها را قبول دارید ؟
اقدامات گروهکهای تروریستی حمایت شده از سوی عربستان سعودی در ایران مساله جدیدی نیست و بسیار سابقهدار و ریشهدار است و اینکه بگوییم جنگ سعودی علیه ایران با سخنان محمد بن سلمان یا با جملات عادل الجبیر آغاز شده باشد، سخن دقیقی نیست بله بنده معتقدم که سخنان محمد بن سلمان مبنی بر کشاندن دامنه جنگ به داخل ایران را باید اشاره و چراغ سبز سعودیها برای آغاز عملیات داخل ایران دانست.
جمهوری اسلامی ایران در طول سالیان متمادی با تروریستهای حمایت شده از سوی عربستان درگیری داشته اما میتوان به جرأت گفت که پس از روی کار آمدن سلمان و دستیابی وی به حاکمیت عربستان این عملیّات افزایش یافته است. تصور نکنید که عربستان سعودی یک لحظه از ایجاد جنگ در داخل ایران غافل خواهد ماند. اندیشه نابود ساختن شهرها و کشورهای شیعه نشین که پادشاه اردن با عنوان «هلال شیعی» آن را مطرح ساخت، مسأله تازهای نیست. این طرح با حمله به سوریه و سپس کشاندن آن به لبنان و بعد از آن عراق آغاز به کار کرد. سعودیها در این توهّم هستند که جنگ افروزیهای گذشته با موفقیّت همراه بوده و الان به دنبال آن هستند که در این مرحله جنگ را به عمق خاک ایران بکشانند.
در مورد افرادی که به دنبال تبرئه بن سلمان و عادل الجبیر هستند و مدعی میشوند که سخنان این دو نفر هیچ ارتباطی با حادثه تروریستی تهران ندارد فقط میتوان بگویم که این افراد ذرهای بینش سیاسی ندارند. سخنان مسؤولان سعودی چراغ سبز آغاز عملیات تروریستی برای ناامن ساختن ایران بود. محمد بن سلمان یک کودک ناپخته است که هیچ بویی از سیاست نبرده است و تنها به این دلیل که پدرش پادشاه بود و او جانشین، توانست بر کرسی حکومت تکیه کند. محمد بن نایف با وجود تمامی خشونتها، سرکوبها و رفتارهای تروریستی به مراتب از محمدبن سلمان در عرصه سیاست با تجربه و پختهتر است زیرا هم از جهت سنی و هم از لحاظ کار سیاسی سابقه بیشتری نسبت به این طفل نوپای عالم سیاست دارد.
حقیقت امر این است که بن سلمان پیش خود فکر میکند که جنگ مانند یک بازی پلی استیشن و تنها یک سرگرمی است. عربستان سعودی وارد باتلاق یمن شد و بلافاصله پس از آن خود را درگیر جنگ داخلی سوریه کرد و الان نیز بعد از این همه خسارت به دنبال باز کردن جبهه جدیدی در ایران است در حالی که به قول معروف «با دم شیر بازی میکند». بن سلمان با تفکری کودکانه به مسائل منطقه نگاه میکند و مطمئن باشید که این کودک هنوز نمیداند که ایران چه کشوری است و به خاطر همین کوته فکری است که سخنانی را بر زبان میراند که از گفتنش پشیمان شده و حاضر به پذیرش مسؤولیت آن نیست در حالی که تمامی این مسؤولیتها متوجه اوست.
رسا: عربستان سعودی به صراحت برای مبارزه با شیعه و استفاده از دو قطبی شیعه ـ سنی را برای ایجاد ناامنی در منطقه تلاش میکنند. تحلیل شما نسبت به این رویکرد چیست؟
این سخنان و تحرّکات مسؤولان عربستان سعودی این حق را به ما میدهد که بگوییم جنگ افروزیها در منطقه با هدف نابودی اسلام در دستور کار سعودیها قرار گرفته است. جنگ با اسلام از روزی آغاز شد که رژیم سعودی تاسیس شد. این رژیم نقش تعیین کننده و محوری را برای جولان دهی اسرائیل دارد. الان اگر دقت کنید میبینید که سعودیها و اسرائیلیها بر اماکن مقدس مسلمانان و مسیحیان سیطره پیدا کردند از این رو است که بنده معتقدم تاسیس حکومت سعودی مقدمهای برای شکلگیری و قدرت یافتن رژیم اشغالگر قدس بود. اگر تاریخ آل سعود را مطالعه کنید هیچگاه چالش و درگیری میان صهیونیستها و سعودیها نخواهید یافت و اصلا فلسفه ایجاد اندیشه وهابی که بسیار به تفکرات یهودی نزدیک است با هدف همین نزدیکی و حمایت بوده است.
از طرفی بنده معتقدم که آل سعود و یهودیها به هر میزان که تلاش کنند توانایی ایجاد شکاف و اختلاف در میان شیعیان را ندارند زیرا وجود مراجع عظام تقلید و خصوصا فتواهایی که از سوی آنها صادر میشود امکان هرگونه اقدامی را از آنها سلب میکنند، نمونه آشکار آن فتوای آیت الله سیستانی است که در همان ساعتهای اولیه صدور این فتوا هزاران نفر از مجاهدان و رزمندگان را به میدان جنگ علیه داعش کشاند. از این رو آل سعود و صهیونیستها تمام تلاش خود را برای خلق وهابیّت و نابودی اهل سنت از داخل فراهم سازند. برای همین است که چند بار تاکید کردم، اندیشه وهابیّت با هدف حمایت از اسرائل ایجاد و گسترش یافته است. آنها درصدد هستند تا به برادران اهل سنت بگویند که ما در میدان جنگ علیه شیعیان هستیم و شیعیان افراد قاتل و وحشی هستند و اگر اهل سنت بتواند از شیعیان و حکومت اسلامی نجات پیدا کند تمامی مشکلات حل خواهد شد.
در عراق متاسفانه بسیاری از افرادی که به دست مزدوران داعشی، وهابی به شهادت رسیدند از اهل سنت بودند. بیشترین کسانی که در یمن کشته میشند از اهل سنت هستند. در سوریه به طور مشخص بیشتر کشتگان به دست گروههای تروریستی از اهل سنت هستند. با توجه به این آمار میتوان نتیجه گرفت که جنگ سعودیها به اسم اهل سنت و علیه شیعه نیست بلکه این عنوان برای کشتار بیشتر مسلمانان است. با تاسف شدید باید گفت که رژیم سعودی مردمش را با افکار قومیتی و تعصّب مذهبی و نژادی تربیت کرده یا بهتر بگوییم که آنها را با نفرت و بغض تربیت کرده است. برای مثال کسی در این شکی ندارد که قطر اندیشه وهابیّت را پذیرفته اما ببینید که اختلافات میان سعودیها و قطریها به کجا رسیده است. فرض کنید که شما با یک حکومت و یا با یک نظام سیاسی به مشکل برخوردید در این میان گناه مردم چیست؟ شما ببینید که سعودیها حتی معالجه و درمان بیماران قطری در بیمارستانهای سعودی را ممنوع کردند و باور کنید که یهودیها چنین کاری نمیکنند. این اقدامات تنها از افرادی سر میزند که با بغض و نفرت سایر مسلمانان و سایر اعراب پرورش یافتند. شیعه، سنی، مسیحی، یهودی و هر طایفه مذهبی در نگاه سعودیها دشمن هستند. وهابیان به قطریها که هم مذهب آنها بودند رحم نکردند پس خیال باطل است که گمان کنیم آنها ما را دوست داشته و یا به تکفیر ما نخواهند پرداخت.
رسا: رییس جمهور آمریکا با سفر به عربستان سعودی و عقد قرارداد فروش سلاح و حمایت آشکار از رژیم سعودی چه هدفی را دنبال میکند؟
حقیقت این است که آمریکا گم شده خود را در رژیم سعودی و اندیشه وهابی پیدا کرده و برای همین هم به شدت و با تمام توان از عربستان سعودی حمایت میکند اما عجیب اینکه سخنان آمریکاییها نیز بسیار متناقض است. ترامپ در سخنرانیها و تبلیغات انتخاباتی خود بارها عربستان سعودی را سردسته تروریستها توصیف کرد و خواستار متوقف ساختن عربستان شد اما شما ببیند که الان عربستان را به گوسالهای تشبیه میکند که باید شیرش را دوشید و تا زمانی که شیر دارد از آن استفاده کرد اما به محض آنکه شیرش خشکید، پس از آن باید سرش را برید.
عربستان سعودی امروز با اصرار بر سیاستهای غلط، خودش را در یک شرایط سخت و در حال نابودی مانند ذبح گوساله قرار داده است و یقین بدانید که ورود عربستان به درگیری و چالش با قطر به این امر سرعت میبخشد. آنها تلاش میکنند که به دو قطبی و جنگ شیعه ـ سنی دامن بزنند اما این مطلب از اساس باطل است دلیل این سخن آن است که بسیاری از علما و مردم اهل سنت لبنان حامیان ایران هستند همانگونه که برخی از شیعیان مزدوران سعودی هستند. متاسفانه برخی از آنها لباس روحانیت را نیز بر تن دارند اما در عمل ضد محور مقاومت هستند.
آمریکا به دنبال این است که جنگ منطقهای را به جنگ شیعه ـ سنی تبدیل کند تا در مسیر چپاولگری ثروتهای کشورهای اسلامی به راحتی گام بردارد و کسی مزاحمش نشود. اگر عربستان وهابی مدّعی حمایت از اهل سنت بوده و هدف از ورود به جنگهای مختلف در منطقه را نجات اهل سنت میداند و در این ادعا هم صادق است به فلسطین برود و با اسرائیل وارد جنگ شود اما ادعاهای آنها تماما دروغ است. اهل سنت هیچگاه برای عربستان اهمیت نداشت. آنها به نام اسلام به کشتار مسلمانان روی آوردند و در نهایت این اسرائل و آمریکا است که از این کشتار و خونریزیها نفع میبرد.
رسا: وضعیت شیعیان خصوصا پس از هجوم نیروهای امنیتی به منطقه شیعه نشین العوامیه و نارضایتیهای اقصادی و امنیتی مردم از حکومت را چگونه ارزیابی میکنید؟
متاسفانه این عادت و شیوه حکومتداری آل سعود است که هر وقت در یک بحران خود ساخته وارد میشود، برای خروج از این شرایط مجددا وارد بحران و باتلاق دیگری میشود به اصطلاح همواره از چاله در آمده و به چاه میفتد. آنها گمان میکنند که نجات پیدا خواهند کرد اما در حقیقت بیشتر فرو میروند. به عنوان مثال علت اصلی شکست آنها در جنگ یمن با موجی از بازخواستها و پرسشهای مطرح شده از سوی خانوادههای سربازان مواجه شدند؛ سربازانی که در مرز سعودی با یمن مشغول جنگ هستند و دهها نفر از آنها تا به الان کشته شده است. سعودیها تا به امروز هیچ دلیل مشخصی را برای ادامه جنگ علیه مردم مظلوم یمن ارائه ندادند و این مساله خانوادههای سربازان سعودی را به سوال واداشته است.
ورود نظامیان عربستان سعودی به منطقه شیعه نشین العوامیه را باید در راستای دور نگه داشتن اذهان مردم از جنگ یمن و شکست مفتضحانه سعودیها در این جنگ دانست. منطقه العوامیه از زمان تاسیس حکومت سعودی تا به امروز مخالف سیاستها و رفتارهای آل سعود بوده است. اجداد ما بیعت با آل سعود را رد کردند حتی بیشتر مردم منطقه قطیف عربستان دست رد به سینه عبدالعزیز آل سعود زده و با حکومت سعودی بیعت نکردند. بیش از یکماه است که مردم مظلوم این منطقه به شهادت رسیده و خانههای مردم ویران میشود و دلیل اصلی آن ایجاد مساله برای مشغول ساختن مردم به این موضوعات و فراموشی شکست و ناکامی در جنگ یمن است.
در مورد وضعیت اقتصادی و سیاسی درون عربستان سعودی بهترین توصیف این است که بگویم نظام اقتصادی آل سعود همانند درخت نخلی است که از درون موریانهها به جانش افتاده و آن را توخالی کردند اما شما همچنان ظاهر پرصلابت این درخت را میبینید اما به مجرّد اینکه کسی به این درخت دست بزند به شدت فرو خواهد ریخت. ناپختگان سعودی اگر با همین شیوه به مسیر خود ادامه دهند در ماههای آینده نظام اقتصادی سعودی همانند برجهای دوقلوی آمریکا فرو خواهد ریخت. نظام اقتصادی سعودی یک نظام زیانده شده و ترامپ هم این مساله را میداند اما اهمیتی به این موضوع نمیدهد در این شرایط حکومت مجبور است تا از مردم مالیات بیشتری بگیرد و مردم اگر تا به الان سکوت کردند زیرا هنوز مقداری اموال برایشان مانده تا هزینه جاری زندگی را تامین کنند اما به زودی فریاد اعتراض آنها بلند خواهد شد.
از سوی دیگر رفتارهایی که آل سعود انجام میدهد را حتی داعشیان نیز انجام نمیدهند. منازلی که در العوامیه تخریب و ویران میشود هیچ ارتباطی با موضوع فعالیتهای سیاسی و یا غیر سیاسی ندارد. آنها مردمان بیگناهی هستند که به هیچ جناح یا گروهی وابسته نیستند. تنها بیش از پنجاه مرکز تجاری در العوامیه در آتش سوخت. اگر اصحاب رسانه و خبرنگاران میتوانستند به راحتی وارد العوامیه شوند از شدت ویرانی که آلسعود در این منطقه کوچک به جای گذاشته متعجّب میشوند. به صراحت میگویم که حتی صهیونیستها در سوریه و لبنان اینگونه ویرانی به جا نگذاشتند. بدتر از تمام این موارد به کار گیری سلاحهای کشتار جمعی است که در جامعه جهانی ممنوع اعلام شده و از آنها برای کشتار و آواره ساختن مردم استفاده میشود. آرپیچی به صورت مستقیم علیه مردم استفاده میشود و مردم به راحتی به قتل میرسند و اعتراضی از کسی بلند نمیشود.
رسا: با توجه به صحبتهای حضرتعالی و وجود بحرانهای شدید مالی و نارضایتی مردم چرا عربستان به محاصره کشوری مانند قطر پرداخته و اساسا به دنبال چه هدفی است؟
رژیم سعودی به خیال خودش فکر میکرد که آنقدر توانایی دارد که درچند ساعت قطر را وارد جنگ داخلی کرده و حکومت فعلی آن را سرنگون کند و به همین خاطر 48 ساعت مهلت به قطر داد و شروطی را نیز برای اجرا از خطر درخواست کرد در حالی که سعودیها میدانستند، قطر نمیتواند به این شروط پاسخ دهد. از سوی دیگر عادل الجبیر به اروپا سفر کرد تا کشورهای اروپایی را علیه قطر بسیج کند اما با مخالفت آنها مواجه شد و بعد از این عدم همراهی وضعیت برای سعودیها بسیار سخت و غیر قابل پیش بینی شد. عربستان سعودی میخواهد وارد جنگ با قطری شود که هم پیمانانش در برابر این تجاوزگری ساکت نمینشینند. همین الان سربازان ترکیهای آماده اعزام به قطر هستند و پاکستان نیز اعلام آمادگی کرده تا سرباز به قطر اعزام کند. و اگر عربستان وارد این جنگ شود دیگر چگونه میتواند جواب افکار عمومی را بدهد. آنچه که بین قطر و سعودی رخ داده در نوع خود عجیب است. حاکمان سعودی با صدور فرمانی حکم به زندان و پرداخت جریمه کسانی که با قطر همکاری کنند را صادر کرده است یعنی اگر فردی گرایش به اسرائیل داشته باشد هیچ مشکلی نیست اما اگر با کشور وهابی مذهب قطر ارتباطی داشته باشد باید تاوان سنگینی بدهد.
در مقابل قطر هم پاسخ عربستان را با پیشنهاد ده مادهای داده و تاکید کرده که اگر سعودیها به دنبال حل مشکلات هستند باید به این مسائل پاسخ مثبت دهند. الان توپ در زمین قطر هست و عربستان سعودی ملتمسانه منتظر است که یک کشور ثالثی به این مساله ورود کند و بدون آبرو ریزی این مشکل حل شود. عربستان به دنبال آن بود که به جنگ قطر برود اما با وجود هم پیمانان و متحدان بینالمللی نتوانست این تصمیم را عملی کند. حاکمان سعودی گمان کردند که قطر نیز مانند یمن است که ظرف چند روز وارد جنگ با این کشور شده و کسی هم در این مساله دخالت نخواهد کرد اما منافع کشورهای غربی مانع از تکرار سناریوی یمن شد و این مساله عربستان سعودی را وادار به عقب نشینی و بازنگری در برنامههایش کرد.
این منافع تا آنجا مهم است که در نظام اداری آمریکا نیز ما شاهد رویکردهای دوگانهای هستیم. ترامپ از یک سو قطر را متهم به حمایت از تروریسم کرده و از عربستان حمایت میکند اما در مقابل وزارت امور خارجه دارای دیدگاه مختلفی نسبت به ترامپ در مورد قطر است. عربستان سعودی الان به شدت نیازمند یک بهانه برای خروج از این بحران است و من تصور میکنم که در روزهای آینده این بهانه را پیدا خواهد کرد یا مثلا فتوایی از یک مفتی صادر میشود که قطع روابط با کشورهای عربی حرام است. نکته بعدی آن است که قطر تا به الان هنوز از ظرفیت رسانهای خود برای ضربه زدن به عربستان سعودی و امارات استفاده نکرده و همه توانایی رسانههای قوی قطری مانند الجزیره را در به چالش کشیدن کشورهای دیگر میدانند. مطمئن باشید که اگر حمله به عربستان سعودی در دستور کار الجزیره قرار بگیرد قطعا وضعیت تغییر خواهد کرد. تقریبا همه میدانند که عربستان سعودی و رسانههای وابسته به این کشور در نقل اخبار صادق نیستند از این رو است که معتقدم که جنگ تازهای شکل نمیگیرد و اگر هم اتفاق بیفتد بیشک عربستان سعودی تنها بازنده این ماجراجویی است.
رسا: یکی از شروطی که عربستان برای قطر اعلام کرد مساله اخراج حماس از این کشور است. به نظر شما چرا عربستان این شرط را برای قطر قرار داده در صورتی که سعودیها خود را متکفّل حل مساله فلسطین و زعامت کشورهای عربی میدانند؟
چندی پیش منصور نقیدان از نویسندگان عربستانی در مقالهای نوشت که الان مردم عربستان سعودی صهیونیستها را دشمن اسلام و مسلمین نمیدانند و باید از این فرصت به دست آمده برای برقراری رابطه با رژیم اشغالگر قدس استفاده کرد و به همین خاطر معیارها در نزد حاکمان سعودی تغییر کرد و حماس را در لیست تروریستی قرار دادند و برای توجیه افکار عمومی داخل عربستان ارتباط این جنبش با ایران را مطرح ساختند. اگر با یک سعودی صحبت کنی و از او بخواهی که یک عملیات تروریستی حماس را نام ببرد ساکت میشود و به جرأت میگویم که نمیتواند شما را قانع کند چون عملیاتی نبوده فقط میگویند که حماس با نظام سعودی درگیر شده و همین برای آنها کافی است. با تاسف شدید باید گفت که مردم سعودی نمیدانند که چه اتفاقی در کشور و منطقه در حال اتفاق است آنها تنها از مسؤولان و مفتیان تبعیت میکنند و این مساله یک شبه پدید نیامد.
از زمان تاسیس نظام آل سعود مشاوران صهیونیستی در کنار این خانواده بودند. آیا تا به امروز شما سخنی از سوی سعودیها علیه اسرائیل شنیدید؟ چه مصلحت و منفعتی برای سعودیها وجود دارد که حماس و حزب الله را که دشمن اصلی اسرائیل هستند در لیست تروریستی قرار دهد اما اسرائیل را به عنوان یک دوست و همپیمان انتخاب میکند. الان افکار عمومی از عربستان سعودی مطالبه میکند که اگر آنها میتوانند برای قتل و کشتار مردم بیگناه و مظلوم یمن ائتلاف تشکیل دهند پس چرا علیه اسرائیل این ائتلاف را تشکیل نمیدهند. مفاهیم و مبانی در نزد خاندان آل سعود تغییر نکرده بلکه تنها آنها ذات حقیقی خود را نشان دادند. حکومت سعودی از زمان تاسیس تا به الان تحت اشراف و حمایت صهیونیستها بوده و این مساله تازه الان اشکار شده است.
سعودیها با همان تفکر و اندیشه بادیهنشینی مسائل کشوری را پیش میبرند و گمان میکنند که با پول میتوانند همه چیز را بخرند و برای خرید حماس نیز اقدام کردند اما ناکام ماندند. اگر حماس به این دعوت لبیک میگفت از سوی خاندان سعودی به عنوان یک سازمان مبارز با تروریسم و کبوتر صلح شناخته میشد. عربستان سعودی مدّعی حاکمیت اهل سنت است اما این دروغ است. آنها اندیشه وهابیت داعشی قومیتگرا را ترویج میدهند و هیچگاه نماینده اهل سنت نبودند. آنها به نام اهل سنت روی کار آمدند و کشورهای ضعیف را با پول خریدند. بسیاری از علما به صراحت اعلام کردند که اندیشه وهابی هیچ ارتباطی با اهل سنت ندارد و تاکید کردند که عربستان سعودی نماینده اهل سنت نیست اما همچنان اموال سعودی حرف اول را در برخی موارد میزند اما در پایان این شیعه و اهل سنت هستند که با صلح و امنیت در کنار هم زندگی خواهند کرد انشاء الله./981/ب۹۱۲/ک