تحليلی بر اسناد خیانت بنیصدر در لانه جاسوسی آمريكا
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از دفاع پرس، در زمانی كه انقلاب اسلامی در حال پيروزی بود آمريكا دريافت كه ديگر رژيم شاه رفتنی است و بايد رژيم جديد را به خود متمايل سازد چون از رژيم نوبنياد اطلاعات زيادی نداشت. اولين پله لزوم نزديكی به افراد موثر و مهم رژيم برای كسب اطلاعات بود. ديگر اينكه در صورت امكان افرادی از اين رژيم را در اختيار خود گيرد تا بعد از طی زمانی، دوباره سلطه خويش را بر ايران از سر گيرد، اين كار هم جز با كنار زدن امام از صحنه امكان پذير نبود. اسناد سيا در لانه جاسوسی نشان میدهد كه تنها هدف آمريكا اين بوده و هست كه امام را از صحنه سياسی اين مملكت خارج كند. عمدتا اين منظور را سيا با ايجاد قطبهای كاذب و پر و بال دادن به اشخاص در مقابل امام برای از بين بردن وحدت امت حول رهبری امام انجام میداد، چرا كه با هر فردی با هر حال ميتوان كنار آمد جز با امام(ره).
اسناد اول تا هفتم اين مجموعه در حدود دی ماه 1358 به دست آمد يعنی قبل از انتخابات رياست جمهوری در آن زمان نتيجه ترجمه و بررسی بر اين معنی دلالت دارد كه سازمان سيا با توجه به جنبههايی كه در آقای بنيصدر ديده است در وی طمع كرده و در پاريس يكی از جاسوسان بر جسته سيا به عنوان يک تاجر آمريكايی با وی ملاقات کرده است و سپس قرار بر اين شده كه اين جاسوس سيا به بهانه تجارت به ايران آمده و در ايران ملاقات با آقای بنیصدر را ادامه دهد. حداقل مقصود و هدف سازمان سيا در اين موقع اين بوده كه رضايت نامبرده را برای مشاورت يک شركت آمريكايی جلب کند و بعد تحت اين پوشش تماسها را با وی دنبال كند.
اينها مجموعه اسنادی بودند كه تا آن زمان از آقای بنیصدر بدست آمده بود. در آن موقع استدلال درباره اسناد آقای بنیصدر اين بود كه عليرغم اينكه سازمان سيا در وی طمع كرده است. از اينكه آقای راتر فورد به ايران آماده باشد و توانسته باشد نظر آقای بنیصدر را جلب كند مطمئن نيستيم از سوی ديگر در پرسشی كه از تام آهرن رئيس ايستگاه سيا در تهران انجام گرفت، نام برده اظهار داشته بود كه راترفورد به ايران آمده است و با آقای بنیصدر ملاقات كرده و وی را با حقوق ماهيانه 1000 دلار به عنوان مشاور شركت آمريكايی استخدام كرده است. ليكن از آنجايی كه آهرن از كانديداتوریهای بنیصدر برای رياست جمهوری مطلع بود. در يک چنين امر حساسی نمیتوانستيم به گفتههای وی استناد كنيم، از طرف ديگر صحت گفتههای آهرن زمانی به ثبوت میرسيد كه اسنادی كه توسط خود وی در لحظه اشغال لانه جاسوسی به صورت رشته شده در آمده بود به همت برادران و خواهران درست میشد، لذا به ناچار بايد منتظر میمانديم كه همين طور كه به تدريج اين اسناد مربوط به ملاقات آقای بنیصدر و راترفورد بدست آيد. هر چند كه در همان زمان نيز اين فكر بود كه اسناد به همين صورت بدون كم و كاست به اطلاع امام برسد كه در آن زمان برخی به لحاظ فقدان دلايل كافی اين امر را صلاح ندانستند.
ناگفته نماند كه دانشجويان عليرغم مخالفتهای بي وقفه و اتهامات و دشنامهای فراوان آقای بنیصدر به دانشجويان و كل حركت اشغال لانه جاسوسی هيچگاه نخواستند از مسئله اسناد به گونهای انحرافی در مقابل آقای بنیصدر استفاده كنند. همچنان كه پس از انتخاب آقای بنیصدر به عنوان رئيس جمهور تعداد معدودی از برادران كه از موضوع اين اسناد اطلاع داشتند از طرح كوچكترين مسالهای در اين رابطه منع شدند، مبادا كه با پخش شايعهای مبنی بر اينكه از آقای بنیصدر در رابطه با لانه جاسوسی اسنادی موجود است به مقام رياست جمهوری و به تبع آن به كل جمهوری اسلامی صدمه و زيانی وارد آيد. اين مسئله مسكوت ماند تا اينكه در اوايل ارديبهشت ماه 1360 اسناد شماره 8 و 9 و 10 و 11 از ميان اسناد رشته شده به دست آمد و البته با توجه به شواهد موجود در همين اسناد ديگری نيز بايد در همين رابطه وجود داشته باشد كه آنها را به دست نياوردهايم.
با بدست آمدن اين اسناد و با توجه به عملكردها و سخنان آقای بنیصدر لازم بود كه امام امت در جريان امر قرار بگيرند. اين اسناد به اطلاع ايشان رسيد و ايشان فرمودند كه اسناد فعلا محفوظ بماند و هم چنان مطابق امر امام (ره) عمل شد. بعد از اين كه مسئله عدم كفايت سياسی آقای بنیصدر در مجلس مطرح شد، طی تماسی كه با امام امت گرفته شد، ديگر از جانب ايشان اصراری برای حفظ اسناد در ميان نبود و اسناد برای طرح در مجلس در اختيار شخصی قرار گرفت ليكن متاسفانه به علت كمی وقت اسناد مورد بحث آن چنان كه بايد و شايد مطرح نشد./۱۳۲۵/۱۰۲/خ