از کادرسازی تا نظریه پردازی؛ رسالت های مهم حوزه در تحول علوم انسانی
به گزارش سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، اهمیت علوم انسانی و نقش آن در تمدن سازی برکسی پوشیده نیست و این اهمیت تا آنجا نمود دارد که رهبر انقلاب در سالهای اخیر بارها پیرامون آن سخن گفته و بر لزوم تحول در علوم انسانی تأکید کرده اند.
ایشان بارها نسبت به روند تحول علوم انسانی و عدم توجه به آن گلایه هایی داشته اند و در فرآیند تولید علم، جنبش نرم افزاری و تمدن سازی، نگاه ویژه ای به موضوع تحول علوم انسانی به عنوان پایه و اساس ساخت جامعه و تمدن بر اساس مبانی انسان شناختی و هستی شناسانه اسلامی دارند.
حوزه های علمیه و دانشگاه ها به عنوان دو بنیان دانشی در کشور در این فرآیند نقش مهمی برعهده دارند و درک ضرورت تحول در علوم انسانی و جایگزین کردن علوم انسانی اسلامی به جای علوم انسانی اشاعه ای از غرب، از وظایف این دو نهاد مهم و جریان ساز علمی است.
در واقع میزان ورود و توجه این دو نهاد مهم در موضوع تحول علوم انسانی و ارتباط نهادی میان آنها در بحث نظریه پردازی و گفتمان سازی و ادامه این روند تا ساخت جامعه بر اساس مبانی نظری اسلام با تکیه بر مبانی انسان شناسی اسلامی، از مسائلی است که نیازمند نقش آفرینی دقیق و صحیح این دونهاد مهم است به گونه ای که در سایه تعامل و نقش پذیری این دو رکن علمی کشور، حرکت به سمت تحول علوم انسانی و تمدن سازی بر مبنای علوم انسانی اسلامی محقق می شود.
سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا در راستای بررسی میزان توجه نهادهای علمی و سیاست گذاران و تصمیم سازان جامعه علمی به موضوع تحول علوم انسانی سلسله گفتوگوهایی با اساتید و صاحب نظران علوم انسانی انجام داده است که در یکی از این گفتوگوها حجت الاسلام والمسلمین محمد ناصر سقای بی ریا عضو هيأت علمي موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) به بررسی نقش حوزه های علمیه در تحول علوم انسانی پرداخته است که حاصل آن تقدیم مخاطبان می شود.
- تبیین مبانی انسان شناسانه؛ وظیفه بزرگ حوزه های علمیه
رسا – برای شروع سخن بفرمایید که به نظر شما حوزه های علمیه در فرآیند تحول علوم انسانی چه نقشی دارند؟
بسم الله الرحمن الرحیم؛ امام راحل(ره) فرمودند علوم انسانی وابسته به شناخت انسان است و بررسی ویژگی های انسان از نظر اسلام و از دیدگاه قرآن، روایات و فیلسوفان مسلمان در حوزه های علمیه صورت می گیرد، بنابراین نقش حوزه های علمیه در موضوع علوم انسانی نقش بسیار تعیین کننده ای است.
بررسی موضوعاتی از قبیل: تک ساحتی و یا دو ساحتی بودن انسان، انسان تنها همین بدن است و یا از بدن و روح تشکیل شده است و یا تفاسیر دیگری که در شناخت انسان تأثیر دارد و به عبارت دقیق تر مبانی انسان شناختی و هستی شناسانه ما نسبت به انسان که نشأت گرفته از قرآن و اسلام است، در توان و تخصص حوزه های علمیه است و به همین سبب نیز نقش اساسی در موضوع علوم انسانی اسلامی و تحول در علوم انسانی را حوزه های علمیه ایفا می کنند و دانشگاه برای این موضوع باید دستش را به سوی حوزه دراز کند.
رسا- یعنی حوزه های علمیه نقش تبیینی در این موضوع دارند؟
در حقیقت ما اگر بخواهیم علوم انسانی را متحول کنیم باید از مبانی آن شروع کنیم؛ یعنی فلسفه علوم انسانی را حوزه های علمیه باید تبیین کنند و با تبیین فلسفه هرکدام از علوم انسانی مانند روانشناسی اسلامی، حقوق اسلامی، علوم تربیتی از دیدگاه اسلام، اقتصاد اسلامی و دیگر حوزه های مربوط به موضوع علوم انسانی، مبانی انسان شناختی و هستی شناسانه آنها را بررسی کنند.
به عبارت بهتر؛ روش های معتبری که از دیدگاه اسلام ما می توانیم از آن بهره گیری کنیم از جمله روش عقلی که مادر همه روش ها است باید در حوزه علمیه تبیین شود و نتیجه آن به ابزاری برای متحول کردن علوم انسانی تبدیل شود.
این موضوع مبانی انسان شناسی در موضوع علوم انسانی بسیار مهم است بگونه ای که در علوم انسانی غربی، مکاتب، نحله ها و رویکردهایی که در علوم انسانی وجود دارد هرکدام مبانی خاصی دارند؛ یعنی نگاه آنها به انسان مبانی خاصی دارد و با توجه به آن مبانی است که مکاتب خود را بنا کرده و به وجود آورده اند.
اگر ما بتوانیم مبانی این مکاتب و رویکردها را نقد کنیم؛ یعنی جاهایی که اسلام آن مبانی را قبول ندارد انگشت بگذاریم و بگوییم مثلاً در اینجا فروید این مبنا را نسبت به انسان داشته است و اسلام این مبنا را به این دلایل قبول ندارد؛ این موضوع سبب می شود تا این مکتبی که بر این مبنا استوار شده فرو بریزد و ما بتوانیم به جای آن نظریه پردازی کنیم.
در واقع با پی گیری این موضوع می توانیم به این نتیجه برسیم که براساس تعریف اسلام نسبت به انسان، موضوعات و نظریاتی که در هر شاخه ای از علوم انسانی بررسی می شود، باید چگونه باشد و با توجه به انسان شناسی و هستی شناسی اسلامی، چه نظریاتی باید مطرح شود و این موضوع سبب می شود تا زمینه نظریه پردازی علوم انسانی فراهم شود.
-نظریه پردازی مهمترین راهبرد تحول علوم انسانی
رسا- حوزه علمیه در این موضوع چه کارهایی انجام داده است؟
این یک فعالیتی است که شروع شده و ما در حوزه های علمیه مراکزی داریم که به صورت تخصصی به موضوع علوم انسانی اسلامی می پردازند و در واقع شیوه صحیح پرداختن به علوم انسانی اسلامی همین است که ما از مبنا شروع کنیم؛ این مبانی را تنقیح کنیم و بر اساس آن در علوم انسانی نظریه پردازی کنیم؛ این راه کلی است.
البته این مسیر یک مسیر صعب العبور است؛ به صورت کلی مباحث تحولی در علوم زمانبر است؛ اگر توجه کنید و همین علوم انسانی که از غرب آمده است را بررسی کنید؛ گاهی می بینید یک نظریه پرداز و دانشمند برای ایجاد یک مکتب فکری و یا یک نظریه، کل عمر خود را گذاشته تا یک نظریه را پردازش کند و آرام آرام درباره آن تحقیقات و پژوهش هایی انجام شود تا این نظریه و یا مکتب فکری و اندیشه ای جا بیفتد.
این موضوع در علوم انسانی اسلامی نیز صادق است؛ یعنی اینجا هم باید آهسته نظریاتی بیاید و محک بخورد، نظریه پردازی شود و این نظریه پردازی براساس مبانی اسلامی که در جای خود اثبات شده است صورت بگیرد.
منظور از علوم انسانی اسلامی در یک کلام این است که با توجه به مسائل و نظریاتی که در علوم مختلف وجود دارد و مکاتب و رویکردهایی که برای پاسخ به آن مسائل موجود است؛ باید دیدگاه اسلامی را نسبت به آن مسائل بررسی کرد؛ یعنی شباهت ها، مخالفت ها و تفاوت های موجود در این موضوعات را بگوییم و مشخص کنیم که اسلام با توجه به مبانی انسان شناسانه خود؛ نسبت به این موضوع چه افزوده هایی دارد و چه کاهش هایی را در این مسائل انجام می دهد.
رسا- برخی افراد نگاه شان به موضوع تحول علوم انسانی منحصر در نگاه تطبیقی است؛ به نظر شما این موضوع چه نسبتی با تحول دارد؟
در موضوع تحول علوم انسانی یک وقتی مقصود این بود که یک نظریه غربی که می آمد و مشهور بود، می گفتند که اسلام این را گفته و افتخار می کردند که این موضوعی که دانشمندان غربی به آن رسیده اند؛ این را اسلام 1400 سال پیش گفته است.
در واقع مسأله بسیار دقیق تر از اینهاست یعنی وقتی مبانی فکری ما نسبت به شناخت انسان و هستی متفاوت باشد، رو بنا هم حتماً متفاوت خواهد شد بنابر این تطبیق صحیح نیست که این موضوع که فلان دانشمند غربی گفته است، همان چیزی است که قرآن یا اسلام می گوید، بی شک تفاوت هایی میان آنها وجود دارد؛ یعنی اگر ما به صورت اصولی با این علوم برخورد کنیم و با مسائل هر یک از شاخه های یک علم برخورد کنیم به این همانی دقیق نخواهیم رسید؛ بلکه دیدگاه های جدیدی پدید خواهد آمد که خاص خودش است یعنی دیدگاه اسلام درباره هر مسأله ای ویژه خودش خواهد بود با توجه به آن مبانی که دارد.
البته این طور نیست که آیات و روایات و دیدگاه های اندیشمندان ما فقط مرتبط با مبانی باشد؛ بلکه در قرآن کریم و احادیث به دلیل برخورداری از وحی و علم الهی، اقیانوسی از مطالب وجود دارد که این مطالب باید استخراج و بررسی شود و پژوهش های میدانی هم نسبت به آنها می توان صورت بگیرد چراکه پژوهش تجربی هم در حدی که می تواند اعتبار داشته باشد(که این هم خودش یک مسأله است که تا چه اندازه این پژوهش ها معتبرند)، می توانیم پژوهش های میدانی را هم به ادله عقلی اضافه کنیم و حتی از نظر تجربی هم دیدگاه های اسلامی را به اثبات برسانیم.
-کادرسازی حوزه علمیه؛ راهی به سوی تحول علوم انسانی
رسا- به نظر شما حوزه علمیه در این راستا چه کارهایی انجام داده است؟
باید توجه کرد که این مطالبی که گفته شد، مجموعه ای از فعالیت هایی است که باید به شکل منطقی و به شکل اولویت دار شروع شود و در حال حاضر حوزه های علمیه در این زمینه پیشرفت های چشمگیری داشتند.
البته همان طور که اشاره کردم آهنگ رشد علم و دانش، آهنگ سریع به آن معنایی که ممکن است در ذهن برخی ها وجود داشته باشد نیست و این موضوع یک فرآیند وقت گیر و زمانبر است و به تدریج حاصل می شود.
می توان گفت یک زمانی در حوزه های علمیه، متخصص این علوم وجود نداشت، کسی که مثل یک متخصص روانشناس یا جامعه شناس یا اقتصاددان بتواند از منابع اصلی این علوم بهره بگیرد و آنها را مورد نقد و نظر قرار دهد اما هم اکنون صدها نفر در حوزه داریم که در حد تحصیلات عالیه دانشگاهی؛ دکترای این علوم را گرفته اند و به علوم اسلامی هم تسلط دارند و توانمندی این را دارند که با زبان مستقیم آن علم و از کتاب های خودشان استفاده کنند و آن مبانی را مورد نقد و بررسی قرار دهند.
در حال حاضر ما زمینه ها و زیر ساختهای خیلی خوبی به یُمن کادرسازی که در سالهای بعد از پیروزی انقلاب انجام شده داریم؛ انسان های توانمند و متخصصی در این زمینه ها داریم و باید این افراد در زمینه نظریه پردازی فعال شوند تا بتوانیم یک تحول بنیادین در علوم انسانی و اسلامی به وجود آوریم.
کار نظریه پردازی اسلامی کار یک عالم دینی و در تخصص کسی است که از آن علوم مورد نظر هم بهره داشته باشد؛ یعنی کسی باشد که هر دو را همزمان داشته باشد.
وقتی که حوزه یک چنین کاری انجام داد و با زبان علم نظریه پردازی کرده و دیدگاه های خودش را بیان نمود و مکاتبی را به وجود آورد و نظریاتی را ارائه کرد که قابل اثبات در مجامع علمی باشد، آنگاه این نظریات راه خودش را باز خواهد کرد.
البته ممکن است کسی در دانشگاه باشد و از علوم اسلامی هم به صورت تخصصی بهره مند باشد؛ همین حالا هم خیلی از طلبه ها در دانشگاه ها درس خوانده و می خوانند و در حوزه هم در سطح درس خارج تحصیل کرده اند، مهم این است که کسی که این ویژگی ها را همزمان با هم را داشته باشد یعنی هم از دین بهره برده و تخصص در دین داشته باشد و هم در یکی از شاخه های علوم تبحر و تخصص داشته باشد.
این طور نیست که بگوییم این موضوعات به صورت ابلاغی قابل حل است؛ این ها علم و دانش است، باید از این شیوه برخوردار باشیم یعنی بتوانیم حرف های خود را با سند، دلیل، مدرک و استدلال اثبات کنیم.
رسا- در برخی موارد دیده می شود که دانشگاه ها نظریات تولید شده توسط حوزه را نمی پذیرند، راهکار شما برای رفع این معضل چیست؟
برخی از نظریه پردازان غربی بوده اند در ابتدا که حرف های خود را بیان می کردند خیلی ها با آنها مخالفت می شد و می گفتند نظریات شما را قبول نداریم ولی بعد که ادامه دادند و توانستند دیدگاه های خود را به صورت علمی بیان کرده و به صورت جدی تر وارد شوند، آهسته آهسته جامعه علمی دنیا آنها را پذیرفت و اتفاقاً دیدگاه های تنگ نظرانه ای که وجود داشت مثلاً در روانشناسی رفتار گرایی به حاشیه رفته و تعدیل شد و دیدگاه های دیگری که از آن اصول پیروی نمی کردند، با اصول جدیدی و با رویکردهای جدید آمدند و رد مجامع علمی بحث شده و پذیرفته شدند.
در مسائل اسلامی و دیدگاه ها و نظریه پردازی اسلامی هم چنین است یعنی اگر ما بتوانیم با بهره گیری از مبانی و اصولی که در اسلام داریم نظریه پردازی کرده و با روش های مختلف اثبات کنیم؛ دنیا نسبت به نظریات پذیرش خواهد داشت و دانشگاه ها نیز چاره ای جز پذیرش آنها ندارند؛ در حقیقت پذیرش علم و پذیرش دانش موضوعاتی است که باید ما پیگیری کنیم، این موضوعی است که به صورت دستوری نمی توان آنها را ابلاغ کرد و به دانشگاه ها گفت که فلان مسأله را بپذیرید؛ باید جوری پنبه این مباحث را زد که هر منصفی که دارای عقل و هوش و تدبیر است بفهمد و تصدیق کند و چاره ای جز تصدیق نداشته باشد چون موضوعات و نظریات مستدل بیان شده است و این راهی است که باید پیگیری کنیم و شدنی است.
- فضای تحول علوم انسانی مطلوب است
رسا- برخی کارشناسان معتقدند که روند تحول علوم انسانی روند بسیار کندی است و ما تاکنون به آن چیزی که مدنظرمان بوده نرسیده ایم، نگاه شما به این موضوع چگونه است و آیا این موضوع را قبول دارید؟
اینکه عده ای می گویند اهداف محقق نشده را بنده قبول ندارم چرا که این مسیر در حد یک راه طولانی است مثل رسیدن به مقصدی است که هزار کیلومتر باید رانندگی کنیم و ساعت ها وقت بگذاریم و صبور باشیم؛ حالا وسط راه از راننده بپرسیم علل نرسیدن شما چیست او پاسخ خواهد داد هنوز در وسط راه هستیم، این مقدار راه که آمده ایم مقداری دیگر هم داریم که برسیم و باید تا مقصد تمام مسیر را طی کنیم.
اینکه بگوییم به اهداف خود نرسیدیم صحیح نیست، اولاً از نظر کادرسازی موفق بوده ایم؛ ده ها و صدها مجموعه علوم انسانی اسلامی می توان نام برد که در آنها طلبه هایی که در حد دکتری، تحصیلات تکمیلی علوم را خوانده و آشنا با علوم انسانی هستند مشغول به کار علمی هستند.
این افراد در حد تخصص در دو رشته در حال کار پیگیری راه هستند، باید توجه کرد که ده ها سال طول می شکد تا نظریه پردازی ها انجام شود؛ چون موفقیت در این زمینه نسبی است، الآن دیدگاه هایی که درباره هرکدام از علوم انسانی در دانشگاه ها مطرح است؛ نظریاتی هستند که علمای دین، طلاب فاضل بیان کرده اند و این نظریات در کتاب ها و مقالات مطرح است.
ضمن اینکه ده ها فصلنامه علمی پژوهشی در خود حوزه وجود دارد که طلبه ها مقالات خود را به صورت روزانه در زمینه علوم انسانی اسلامی در آنها منتشر می کنند و هر کدام از این طلبه ها در چندین فصلنامه که با رعایت استانداردهای علمی منتشر می شوند در حال قلم زدن هستند و در این مورد بحث می کنند و پژوهش انجام می دهند.
رسا- با این وجود حضرتعالی فضای تحول علوم انسانی را مطلوب می دانید؟
به نظر بنده کارهای خوبی در حال انجام شدن است؛ البته ممکن است که بپذیریم مقداری جلو آمدیم و رشد کردیم و بعد بپرسیم که آیا بیش از این نمی توانستیم رشد کنیم؟ یعنی ممکن است موانعی وجود داشته است که حرکت ما را کند کرده و ما باید بررسی کنیم در هر کدام از رشته های علوم انسانی چقدر رشد کرده و جلو آمده ایم و بعد بپرسیم آیا می توانستیم بیش از آن رشد کنیم یا نه.
الآن اگر شاخص ها را بررسی کنیم می بینیم شرایط کاملاً متحول و متفاوت شده است؛ شما ببینید در زمان شهید مطهری اوضاع چگونه بوده است؛ اگر آثار ایشان را در رشته تخصصصی خودشان که در موضوع فلسفه غرب بوده و ایشان آرا و نظریات دیگران را در این حوزه مورد نقد قرار داده اند را بررسی کنیم می بینیم که در این آثار از ترجمه متون استفاده شده اما الآن در فلسفه، روانشناسی، جامعه شناسی، طلبه هایی سراغ داریم که خودشان مستقیماً از منابع انگلیسی استفاده می کنند، متون را ترجمه می کنند و در مقالات خود درج می کنند؛ این تفاوت ایجاد شده است.
یعنی ما یک زمانی باید صبر می کردیم تا یک کتاب منتشر شود و ده ها سال بعد یک نفر آن اثر را به فارسی ترجمه کند و بعد از فارسی آن استفاده کنیم اما در زمان ما وقتی کتابی درباره آخرین نظریات و دیدگاه ها منتشر می شود، بلافاصله طلبه های ما می توانند از آن استفاده کنند؛ دیدگاه های مطرح شده را نقد کرده و دیدگاه های خودشان درباره آن بیان کنند.
به اعتقاد بنده تاکنون خیلی رشد کرده و جلو آمده ایم؛ از نظر امکانات و شرایط لازم برای پژوهش و حرکت به سمت تحول در علوم انسانی خیلی با قبل تفاوت داریم، حوزه امروز با حوزه 30 سال پیش کاملاً متفاوت است و ما با توان بالایی درحال جلو رفتن هستیم و باید بگوییم که بخشی از راه را پیمودیم و بخش بزرگی از راه هم باقی است که باید طی کنیم و نسل هایی باید بیایند و این راه را ادامه دهند که ان شا الله به آن نتیجه که می خواهیم برسیم.
رسا- تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید
بنده هم به نوبه خودم از خبرگزاری رسا به دلیل پرداختن به چنین موضوع مهمی تشکر می کنم و برایتان آرزوی توفیق دارم./872/گ۴۰۲/ج