۲۴ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۵
کد خبر: ۵۱۸۳۶۹
یادداشت؛

اقدام متناسب و متوازن با ۳ گام برجامي امريكا

آمريكا سه گام متفاوت را با يك هدف مشترك در سه مقطع متفاوت «۱-قبل از توافق، ۲- تا دوسالگي برجام ۳-بعد از دوسالگي»به كار گرفته است كه اين سه گام شامل: ۱- تلاش براي ايجاد متني تفسير پذير از توافق هسته اي(گام نخست)، ۲- تفسيري يك جانبه از «متن» توافق هسته‌اي با ايران ۳- تفسير جانبدارانه و مخالف سبك و سياق از «روح» برجام و قعطنامه ۲۲۳۱، مي‌باشد.
برجام
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه جوان، ايالات متحده امريكا سه گام متفاوت را با يك هدف مشترك در سه مقطع متفاوت «1-قبل از توافق، 2- تا دوسالگي برجام و 3-بعد از دوسالگي»به كار گرفته است كه اين سه گام شامل: 1- تلاش براي ايجاد متني تفسير پذير از توافق هسته اي(گام نخست)، 2- تفسيري يك جانبه از «متن» توافق هسته‌اي با ايران و3- تفسير جانبدارانه و مخالف سبك و سياق از «روح» برجام و قعطنامه 2231، مي‌باشد.
 
ادعاي روزهاي اخير امريكا مبني بر «نقض روح برجام و قطعنامه 2231» پياده‌سازي گام سوم است كه خود دو مرحله را شامل مي‌شود يك، «معرفي ايران به عنوان ناقض برجام» و ديگر، «كشاندن ايران به پاي ميز مذاكرات مجدد هسته‌اي و غيرهسته اي. »
گام اول و دوم را امريكايي‌ها با دقت و با موفقيت نسبي برداشته‌اند و در تلاش هستند گام سوم را نيز بر اساس يك دستورالعمل از پيش تعيين شده بردارند تا عملاً ساير منافع ايران تحقق نگرفته و ايران در پاسخ به فريز صنعت هسته‌اي نه تنها دستاوردي را كسب نكرده باشد بلكه با موانع جديد و مهمي جهت حضور در عرصه بين‌الملل مواجه شود.
 
همانگونه كه پس از انتشار متن ژنو3، بيانيه لوزان و برجام عنوان شده بود، «تفسير پذير بودن اين متون حقوقي» يكي از حفره‌هاي حقوقي-سياسي است كه مي‌تواند زمينه عدم اجراي تعهدات طرف‌هاي غربي را در دوران اجرا فراهم سازد و امروز «بر زمين ماندن تعهدات امريكايي ها»، « نقض توافق هسته‌اي توسط اين كشور»، «فقدان سازوكار مناسب جهت بازگشت پذيري تعهدات ايران»و«عدم دسترسي ايران براي ايجاد مانع جهت نقض برجام» نتيجه حفره‌هاي حقوقي موجود در متن و از جمله تفسير پذيري آن است.
 
به بيان بهتر تعهدات امريكايي‌ها در متن برجام و قطعنامه2231 «كلي-‌مبهم- قابل‌تفسير» و در مقابل تعهدات ايران «منجز-‌عيني-‌متقن »است كه به همين دليل طرف غربي بدون پرداخت هزينه، تعهدات خود را انجام نداده و در مقابل ايران مكلف و ملزم به اجراي بند بند تعهدات است چرا كه كلمات و عبارات تفسير پذير بوده و امريكايي‌ها با تفسير «موسع» مي‌توانند «هرگونه تصميمي» در قبال ايران اتخاذ نمايند؛ بدون آنكه مانعي وجود داشته باشد.
 
به دليل حفره‌هاي موجود در متن برجام است كه امريكايي‌ها «تعهدات را اجرا نمي‌كنند» وبا تكرار اين موضوع در يك هفته اخير كه «ايران برجام را نقض كرده» تلاش مي‌كنند تا الگوي برجام در «ساير موارد مناقشه برانگيز با ايران» تكرار شود.
 
همانطور كه اشاره شد گام اول و دوم را امريكا با موفقيت نسبي پشت سر گذاشته و با اظهارات مقامات رسمي خود در هفته‌هاي اخير مي‌توان نشانه‌هاي اجراي گام سوم را به‌راحتي جست‌وجو كرد؛بر همين اساس است كه دونالد ترامپ دو بار در روزهاي اخير عبارت « ايران به روح برجام پايبند نبوده؛ پايبند نشوند، با اقدامات قاطع روبه‌رو مي‌شوند»را تكرار و سخنگوي كاخ سفيد هم مطرح مي‌كند: «اعتقاد داريم كه ايران روح برجام را نقض كرده است. روح برجام اين است كه به ثبات و امنيت منطقه كمك كند، اما توافق هسته‌اي اين كار را نكرده است. برجام... اقدامات ثبات‌زداي ايران را ناديده گرفته است. »
 
آنچه مهم مي‌نمايد اين مسئله است كه مقابله مناسب با «اجراي گام سوم» كه همان معرفي كردن ايران به عنوان ناقض برجام است و قطعنامه2231 مي‌تواند مانع از ذبح منافع حداقلي باقي مانده ايران مي‌شود و چنانچه رويه رويارويي با ايالات متحده همانند قبل از تنظيم توافق هسته‌اي و تا دوسالگي پس از آن باشد نبايد انتظار داشت موضع اين كشور درباره برجام تغيير كند.
 
بر اساس مفاهيم پايدار در روابط بين‌المللي، پاسخ يك كشور به اقدامات ساير كشورها بايد متناسب و متوازن باشد، به گونه‌اي كه«موضع رسمي در مقابل موضع رسمي»، «صدور بيانيه در مقابل انتشار بيانيه» و «وضع قانون در مقابل وضع قانون»بايد صورت گيرد و چنانچه امريكا در مسير اجراي گام سوم حركت مي‌كند وزارت امور خارجه بايد در جهت مقابله با اجراي موفق اين گام – كه اجراي اين گام مي‌تواند ضمن به بن رساندن اجراي كامل برجام، هزينه‌هاي فراواني را نيز به ايران تحميل كند-از هم‌اكنون اقدامات «متناسب» و«متوازن» را در دستور كار قرار دهد.
 
بسنده كردن به درج يك توئيت « ترامپ هميشه دنبال نابودي برجام بوده است. براي آنكه منزوي نشود مي‌خواهد خروج از برجام را به گردن ايران بيندازد. سوءنيت مهم‌ترين مورد نقض روح و متن برجام توسط امريكاست»توسط وزير امور خارجه كشورمان نمي‌تواند يك اقدام متناسب و متوازن به شمار آمده بلكه بايد در قالب اقدامات حقوقي – سياسي مسير«تفسير موسع امريكايي‌ها از روح برجام و قطعنامه2231»را مسدود كرد، اقداماتي كه طي دو سال گذشته به‌كار گرفته نشده و اراده امريكايي‌ها را براي انتقال از «تفسير يكجانبه متن» به «روح» برجام متمركز كرده است.
 
بازگشايي پرونده PMD، تجديد و توسعه تحريم‌هاي ضد ايراني، زمينه‌چيني براي احياي شش قطعنامه گذشته با توسل به بندهايي از قطعنامه2231از جمله هزينه‌هايي است كه بايد با يك ديپلماسي جامع مانع از اجراي آن شد.
با رجوع به متن برجام هيچ «حقي» براي بازگرداندن تعهدات جمهوري اسلامي ايران به صورت صريح و شفاف‌ پيش‌بيني نشده است، به عنوان نمونه در ماده 37 از مقدمه برجام آمده است: «ايران بيان داشته است كه چنانچه تحريم‌هاي جزئي يا كلي مجدداً اعمال شوند، ايران اين امر را به‌ منزله زمينه‌اي براي توقف كلي يا جزئي تعهدات خود وفق اين برجام قلمداد خواهد نمود.»

در بند مورد اشاره صراحتاً تعيين تكليف شده كه: ايران متعهد شده در صورتي كه يكي از اعضاي 1+5 تحريم را «بازگردانند»، روند اجراي تعهدات خود را تنها «متوقف» كند و نه «بازگرداند». در همين متن برجام آنجايي كه سخن از بازگشت‌پذيري طرف مقابل مي‌شود - يا همان مكانيسم ماشه- از واژه «بازگردانيدن» ( reinstate) استفاده مي‌شود و در مقابل در ماده 37 آنجايي كه قرار است از بازگشت پذيري تعهدات ايران صحبت به ميان بيايد واژه «متوقف» (cease) به‌كار گرفته مي‌شود.

اما تكليف دستگاه سياست خارجه«استناد مكتوب ايران به گزارش‌هاي دوره‌اي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي درباب اجراي كامل تعهدات از سوي ايران»، «يادآوري تعهدات بر زمين مانده امريكا در برجام در قالب نامه‌نگاري با سران كشورهاي عضو1+5، دبيركل سازمان ملل، رئيس سازمان انرژي اتمي»و«وادار كردن اتحاديه اروپا به ايفاي نقش خود در مرتفع كردن حل و فصل اختلافات در كميسيون مشترك برجام»است.
 
مهم‌تر اينكه در شرايطي كه امريكايي‌ها تفسير موسع و متفاوت با اهداف توافق هسته‌اي- كه بر خلاف متن صريح كنوانسيون 1969 است- جهت اثبات نقض برجام توسط ايران ارائه مي‌دهند كه وزارت امور خارجه بايد در قالب بيانيه رسمي با يادآوري برخي از مفاد برجام و قطعنامه2231پايبندي ايران را به «متن-روح»اين دو مورد تأكيد قرار داده كمااينكه روح حاكم بر توافق هسته‌اي «برداشته شدن تحريم‌هاي ضد ايراني عليه ايران »و« بهبود محسوس وضعيت اقتصادي و معيشتي جامعه ايراني»بوده و اساساً ارتباطي ميان مورد ادعاي امريكا- برجام با هدف ثبات و امنيت منطقه امضا شده است- برخلاف روح برجام است.
 
موازي با اقدامات دستگاه سياست خارجه كشور مجلس شوراي اسلامي نبايد زمان خود را به تنظيم و تصويب قوانيني تلف كند كه دستاوردي براي كشور نداشته و هيئت نظارت بر اجراي برجام نيز بايد خواهان توقف برخي از تعهدات ايران، از سوي دولت شود.

چنانچه دستگاه سياست خارجه با يك بسته مناسب از اقدامات –رفتارها و موضع‌گيري با اجراي گام سوم امريكايي‌ها مخالفت نكند، تكرار ادعايي اخير مبني بر نقض برجام توسط ايران از سوي امريكايي‌ها مي‌تواند بر اساس ابزارهايي نظير «تفسير پذير بودن متن برجام- قدرت تصميم‌گيري اين كشور در شوراي امنيت به عنوان مرجع نهايي حل و فصل اختلافات برجام –قدرت رسانه‌هاي اين كشور در جهت قانع‌سازي و جهت‌دهي به افكار عمومي رسانه‌اي» كه اين كشور در اختيار دارد هزينه‌هاي برآمده از اجراي برجام را به ميزان غيرقابل تصوري افزايش دهد./۱۳۲۵//۱۰۲/خ

ارسال نظرات