جایگاه جهان بینی توحیدی در بینش انسان
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از مهر، متن زیر مشروح خطبه های نماز جمعه هامبورگ به امامت آیت الله رمضانی است که در ادامه می خوانید؛
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله ربّ العالمین و الحمد لله الذی لا مُضادّ له فی مُلکه و لا مُنازِعَ لَهُ فی أمره. الحمدالله الذی لا شریک لَهُ فی خلقه ولا شبیه لَهُ فی عَظَمَتِه (جزء من دعاء الإفتتاح) وصلّی الله علی سیدّنا ونبیّنا محمّد صلّی الله علیه وعلی آله الطاهرین واصحابه المنتجبین.
عبادالله ! أُوصیکم و نفسی بتقوی الله و اتّباع امره و نهیه.
برخی بر این باورند که آرامش روحی با ابزار مادی و مظاهر آن در این دنیا بوجود می آید، که البته این اندیشه و اعتقاد صحیح نمی باشد. زیرا در این که انسان با تفکر و اندیشۀ صحیح و درست پیرامون جهان اطراف خود و خدای تعالی و باور به مخلوق بودن نظام هستی، به آرامش دست می یابد جای هیچ شک و تردیدی نیست. لذا می بایست این اعتقاد و باور در ایشان تقویت و گسترش یابد.
بر همین اساس انسان همواره باید دربارۀ این نوع پرسشها درنگ و تأمل نماید! که ما انسانها برای چه خلق شده ایم؟ چرا باید از این دنیا سفر کرده و به سرایی دیگر منتقل شویم؟ به کجا خواهیم رفت؟ و سرگذشت ما چه خواهد شد؟ آیا این همه رنج و زحمت و مصیبت و مشکلات در حیات کوتاه این دنیا که همۀ آدمیان به نوعی با آن درگیر بوده و مواجه می شوند، ارزش آن را دارد که در آن چند صباحی زندگی کرده و زود بار سفر را بسته و به سرای ابدی برود؟ در حقیقت چه پاسخی می توان به این پرسش اساسی داد؟ همچنین بسیار جالب است در یک بررسی و تحلیل کوتاه از عمر این دنیا پرسشهای بیشتری متوجه انسان می شود که چرا به دنیا آمدنش همراه با نادانی و ناتوانی است؟
چرا پس از مدتی کوتاه توانا و آگاه می شود؟ چرا تا جوانی را خوب تجربه نکرده به سمت پیری و ناتوانی و انواع محرومیت ها و بیماری ها سیر می کند؟ حتی هر علم و دانش و ثروتی که اندوخته است را باید کنار گذاشته، و به سوی مرگ و نیستی روانه شود![۱] این نوع پرسشها برای همۀ افراد انسان وجود دارد؛ هرچند برخی به خاطر جدّی بودن این سؤالات از آن گریزانند. زیرا در صورت یافتن پاسخ این پرسشها، انسان به وجدان و فطرت حقیقی خود بر می گردد و به فکر فرو می رود، و مترصّد می شود که روح تشنۀ خود را با پاسخهای صحیح سیراب و آرام نماید.
تفکر و اندیشه صحیح راه رسیدن به حقیقت هستی
انسان اگر با اندیشه ورزی و تفکر صحیح دربارۀ خود و جهان اطرافش به دنبال رسیدن به حقیقت باشد، ممکن است به یک سری باورهای جدید رسیده و خود حقیقی اش را پیدا کند، و از این سرگشتگی و حیرانی و اضطراب و دلهره رها شود. چرا که بدون شک تفکر مادی و نگاه مادی گرانه قادر به پاسخگوئی مسائل ایشان و آرامش روحی برای او نخواهد بود. زیرا در نگاه های مادی و حس گرایانۀ محض، پاسخ دادن به این پرسش ها ممکن نیست. بدین بیان فردی که همۀ وجودش را مسائل مادی و تجربی محصور نموده، نمی تواند بفهمد که از کجا آمده ؟ آمدنش بهر چه بوده؟ و به کجا خواهد رفت؟ و مهم تر از همه چگونه می تواند خود را به آرامش درونی برساند؟
انسان اگر با منطق مادّی با جهان هستی رو به رو شود حتی امید به حیات و زندگی برایش جلوه ای ندارد، امّا هنگامی که تفکر وی نسبت به هستی برگرفته از ایمانی مذهبی، اندیشه ای الهی و معنوی و ارزشی باشد، همۀ این پرسشها با پاسخی صحیح و درست مواجه خواهد گردید! و نشاط و طراوت و بلکه امید به زندگی واقعی فضای فکر و اندیشۀ او را پر خواهد نمود.
جایگاه جهان بینی توحیدی در بینش انسان
در جهان بینی الهی آدمیان به تفسیر عمیقی از خود و جهان و خداوند متعال خواهند رسید، و دوران گذرا و کوتاه عمر را درست معنا خواهند نمود، و فلسفۀ سیر طبیعی عمر را از کودکی به جوانی و به پیری و مرگ، و انتقال به جهانی وسیع و پر معنا را به درستی تفسیر خواهند نمود. و در پس آن به این جمع بندی خواهند رسید که حیات واقعی در «دار القرار» و آخرت انسانی است. چرا که ذات اقدس ربوبی در این خصوص می فرماید: «إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُون؛ و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر می دانستند!».[۲] بر این اساس دنیا گذرگاه و مسافرخانه ای بیش نیست، لذا باید در این سفر دنیایی به قدر نیاز از آن بهره مند شد، و توشه برداشت.
لذا قرآن کریم می فرماید: «وَ لا تَنْسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنْیا؛ و بهره ات را از دنیا فراموش مکن».[۳] از این رو انسان می بایست همه چیز خود را برای سفری ابدی مهیّا سازد که البته این امر با اندیشه ورزی صحیح ممکن خواهد بود. نکته ای که ذکر آن قابل توجه است، این است که تفسیر زندگی ابدی در این دنیا ممکن نیست. لذا انسان باید خود را برای ابدیت و جاودانگی جهت داده، و روح خود را برای آن مقصد تربیت نماید.
ایشان در این میدان مبارزه و مقابله با تمایلات نفسانی و خواهشهای مادّی باید تلاش نموده و آنچه را که زودگذر است به سمت ابدیّت سوق و جهت دهد. زیرا خداوند وعده داده است که هرکس در این مسیر گام بردارد، نصرت و یاری و هدایت او را به همراه خواهد داشت: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا؛ و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راه های خود، هدایتشان خواهیم کرد».[۴]همچنین در جای دیگر فرموده است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُم؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری می کند و گامهایتان را استوار می دارد».[۵] یعنی اگر آدمیان در راه حق گام نهند از یاری خدای متعال بهره مند خواهند شد.
شهید مطهری در مقایسه دو تفکر مادی و الهی بر این باور است که «از اثرات ایمان مذهبی از نظر تولید بهجت و انبساط، «امیدواری» به نتیجۀ خوبِ تلاش است. از نظر منطق مادی، جهان نسبت به مردمی که در راه صحیح و یا راه باطل، راه عدالت یا راه ظلم ... می روند بی طرف و بی تفاوت است. نتیجه کارشان تنها به یک چیز بسته است «مقدار تلاش و بس» ولی در منطقِ فرد با ایمان، جهان نسبت به تلاش این دو دسته بی طرف و بی تفاوت نیست، بلکه دستگاه آفرینش حامی مردمی است که در راه حق و حقیقت و درستی عدالت و خیرخواهی تلاش می کنند».[۶] در قرآن کریم هم چنین بیان شده است: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ» اگر خدا را یاری کنید و در راه حق گام بردارید خداوند شما را یاری می کند. و نیز می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنین؛ خداوند پاداش نیکوکاران را [هرگز] تباه نمی کند».[۷]
ایمان و مذهب به انسان که یک طرف معامله است و نسبت به جهان، که طرف دیگر معامله است اعتماد و اطمینان می بخشد. لذا دلهره و نگرانی انسان نسبت به رفتار جهان در برابر وی را زایل می سازد، و به جای اضطراب و نگرانی به او آرامش خاطر می دهد. به همین دلیل معتقدیم یکی از آثار ایمان مذهبی آرامش خاطر است.
با توجه به مطالبی که عنوان شد تفکر دینی و مذهبی برگرفته از ایمان اگر به شکل صحیح جهت داده شود، همۀ پرسشهای مربوط به انسان به صورت قانع کننده ای پاسخ داده می شود؛ و زندگی و گذر عمر در این دنیا را به بهترین شکل تفسیر خواهد نمود. بر این اساس زندگی در آخرت را مطابق با خواسته فطری خود، یعنی جاودانگی معنا خواهد کرد. همچنین این مهم به دست می آید که با روشهای غیر دینی و مذهبی نمی توان به پاسخ های منطقی دست یافت./۱۳۲۵//۱۰۲/خ
[۱]. فروغی، سیر حکمت در اروپا، ج۳، ص۵۲۴ و ۲۵۵.
[۲]. العنکبوت/۶۴.
[۳]. القصص/۷۷.
[۴]. العنکبوت/۶۹.
[۵]. محمد/۷.
[۶]. مطهری، مرتضی، انسان و ایمان(مجموعه آثار)، ج۲، ص۴۵، تهران ـ قم، صدرا، چ هشتم، ۱۳۷۷ش.
[۷]. التوبة/۱۲۰.