چرا نهاد روحانیت در تاریخ ادیان تحقق یافته است؟
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از مهر، متن زیر یادداشتی از حجت الاسلام خسروپناه است که در ادامه می خوانید؛
پدیده ها و نهادهای اجتماعی، عمدتا معلول علت و گاهی زاییده دلیل هستند. لذا خیلی مهم است که بررسی شود چرا نهاد خانواده نهاد دولت نهاد آموزش و پرورش شکل گرفتند.
یکی از پرسش های مهم این است که چرا نهاد روحانیت در تاریخ ادیان تحقق یافته است؟
برخی از نویسندگانی که خود را روشنفکر دینی می شمارند؛ روحانیت را معلول دینداری عوامانه و معیشت اندیش می داند و با دینداری عالمانه و عارفانه نهاد روحانیت زوال مییابد و لذا باید تلاش کرد تا دینداری عارفانه جای دینداری عوامانه را بگیرد.
این سخن چند نقد اساسی دارد اول اینکه دینداری را نباید به ساحت عوامانه یا عالمانه منحصر کرد. چون انسانها در جوامع بشری به عالم و عامی تقسیم می شود و این تقسیم یک واقعیت انکار ناپذیر است. انسان عامی با پرسش های عامیانه مواجه است و انسان عالم با پرسش های عالمانه روبرو است و نهاد روحانیت باید با هر دو دسته پرسش ها پاسخ دهد. برای شناخت روحانیت نباید فقط به پاسخ های عامیانه آن بر منابر نگریست. مطالب منبری با روش خطابه در صدد تامین نیازهای عموم مردم و تحقق دینداری عامیانه است و اما روحانیت مباحث عمیق علمی از جمله فلسفه اسلامی و کلام اسلامی و فقه و اصول و تفسیر و حدیث و عرفان اسلانی هم دارد که دینداری عالمانه را تامین می کند.
نقد دوم این است که گمان رفته دینداری عارفانه تنها دینداری معرفت اندیش و عالمانه است در حالی که دینداری عالمانه شامل دینداری مجتهدانه و فقیهانه و دینداری فیلسوفانه و دینداری متکلمانه و دینداری عارفانه و غیره می شود
سوم اینکه مگر ممکن است همه انسانها را به دینداری عارفانه دعوت کرد. عرفان را نباید با اخلاق یکسان شمرد. دعوت همگان به اخلاق هم ممکن و هم مطلوب است و لکن دعوت همگان به عرفان نه ممکن و نه مطلوب است عرفان و اسلام عرفانی مسیر بسیار دشواری است که قابل توصیه به همگان نیست و بسیار صعب العبور و همراه با گرفتاری های است که توصیه کننده هم توان طی آن را ندارد و بزرگان را دچار مصیبت کرده است.
چهارمین نقد مغالطه بی توجهی به کل به جهت گرایش به جزء است.
برخی از مدعیان عرفان که تنها بیان زیبایی در عرفان ادبی دارند و اما از عمق عرفان نظری و سلوک عرفان عملی به جهت دشواری فلسفی و عملی بی بهره اند؛ مرتب به نقد فقه می پردازند تا دینداری عارفانه را ترویج کنند. فقه بخش مهمی از دین است و بدون ظواهر شرع در عبادات، سلوک در اسرار آنها ممکن نیست. دینداری عارفانه بدون دینداری فقیهانه از نظر اسلام محال است. عرفان عملی عبارت از طریقت و توجه به اسرار شریعتی است که فقه به احکامش می پردازد. این مدل از عرفان پژوهی بدون شک به جدایی شریعت از طریقت و در واقع به نفی حقیقت می انجامد./۱۳۲۵//۱۰۳/خ