عشق به «حسین» در شعر مولوی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در تبریز، چه روزی است امروز! و چه تقارنی دارد این روز عظیم، روزی که یادآور عروج و پرواز انسانی بزرگ است، انسانی فراتر و فربه تر از زمان و مکان خویش، مردی که تجسم و آبروی آزادگی، عاشقی و جانبازی است، حسین بن علی.
مولانا همواره از حسین و حماسه ی بزرگ او با ارادت و به نیکی و بزرگی یاد کرده است، هم در کتاب سراسر معرفت و عبودیت و عرفان خویش مثنوی و هم در عشق نامه اش دیوان شمس.
بزعم او حسین و شهید مترادف هم اند:
دلست همچو حسین و فراق همچو یزید / شهید گشته دوصد ره به دشت کرب و بلا.
و یا در غزلی دیگر در دیوان شمس که مشهورترین، بلندترین و به تعبیری اختصاصی ترین سخن خداوندگار در حق حسین بن علی و یاران وفادارش می باشد، به زیباترین شکل ممکن تصویری از حسین و اصحابش نقش میزند:
کجایید ای شهیدان خدایی / بلاجویان دشت کربلایی
کجایید ای سبک روحان عاشق / پرنده تر ز مرغان هوایی
کجایید ای ز جان و جا رهیده / کسی مر عقل را گوید کجایی
کجایید ای در زندان شکسته / بداده وامداران را رهایی
کجایید ای در مخزن گشاده / کجایید ای نوای بی نوایی
کف دریاست صورت های عالم / ز کف بگذر اگر اهل صفایی...
مولانا که جنس دینداری اش متفاوت از آنست که بتوان او را در دایره محدودی از فرق و نحله های متداول عصرش اسیر کرد و سراسر حرف و سخن و عملش آمیخته با عشق و دلدادگی و آزادگی است و حقیقتا صلح کل است، چنانچه خود می گوید:
مذهب عاشق ز مذهب ها جداست
عاشقان را مذهب و ملت خداست
بهتر از هرکسی حسین علیه السلام و بزرگی ظلم رفته بر او را میداند و می فهمد :
روز عاشورا نمی دانی که هست / ماتم جانی که از قرنی به است
پیش مؤمن کی بود این غصه خوار / قدر عشق گوش عشق گوشوار
پیش مؤمن ماتم آن پاک روح / شهره تر باشد ز صد طوفان نوح.
ولی از طرفی سخت غمناک و آزرده خاطر از مردمانی است که حسین و آرمان و راه و مرام او را نمی شناسند و تنها بر زخم های جسم خاکی او مویه می کنند و این عدم معرفت و شناخت ایشان موجب می گردد تا مولانا - شاید اولین کسی باشد - که به آسیب شناسی عزاداری حسین بن علی می پردازد. آنجا که در دفتر ششم مثنوی رو به شیعیان حلب میگوید که ای عزادارن! برخود بگریید که فرسنگ ها و بلکه قرن ها از ارزش های حسینی دورید و سپس به مدعیان دروغین دینداری منفعت طلبانه و دین فروشان مردم فریب همه روزگاران نهیب می زند که دینداری واقعی شاخصه هایی دارد که در شما نمایان نیست، توکل، جانبازی، معرفت، بخشندگی و مهمتر از همه آزادگی ( آنگونه که حسین ع نیز در دشت کربلا نه فقط به یزیدیان بلکه به همه مردان و زنان تمامی اعصار گفت که اگر دین ندارید آزاده باشید، ان لم یکن لکم دین، فکونو احرارا فی دنیاکم - نه اینکه اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید! بلکه آزادگی محیط بر دینداری است - ) اگر حسینی هستید - هستیم! - پس چرا رفتار و گفتار و اعمالتان حسینی نیست!؟
پس عزا برخود کنید ای خفتگان / زآنکه بدمرگی است این خواب گران
روح سلطانی ز زندانی بجست / جامه چه درانیم و چه خاییم دست
چونکه ایشان خسرو دین بوده اند / وقت شادی شد چو بشکستند بند
سوی شادروان دولت تاختند / کنده و زنجیر را انداختند
روز ملک است و گش و شاهنشهی / گر تو یک ذره از ایشان آگهی
ورنه ای آگه برو بر خود گری / ز آنکه در انکار نقل و محشری
بر دل و دین خرابت نوحه کن / که نمی بیند جز این خاک کهن/۹۰۱/پ۲۰۰/س
محمدحسن چمیده فر