مسأله "مهدویت" مدیون شهادت امام حسین است
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از تسنیم، تاکنون از مناظر مختلف حماسی،تاریخی، سیاسی، اجتماعی و ... به ماجرای قیام و شهادت امام حسین(ع) نگریسته شده است.توجه به نگاه قرآنی نسبت به شهادت سیدالشهداء(ع) نیز یکی از ضروریات است. برای آگاهی بیشتر از این موضوع و نگاه قرآنمحور نسبت به موضوع شهادت امام حسین(ع) با «مریم حسنجوهری» کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث به گفتوگو نشستیم.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
یکی از موضوعاتی که میتواند اثرگذار باشد، نگاه به زندگی و اتفاقات دوران اهلبیت(ع) از منظر قرآن کریم است، به نظر شما آیا در قرآن میتوان ماجرای امام حسین (ع) را نیز جستوجو کرد؟
به سوال بسیار مهمی اشاره کردید، این مسئله یکی از موضوعات پژوهشی و تحقیقی مورد توجه بنده نیز بوده است. دلایل ماجرای عاشورای حسینی و تبعات شهادت امام حسین(ع) در جامعه از منظرهای متعددی قابل بررسی است. آنچه در پاسخ به این سوال میخواهم مطرح کنم، موضوع نگریستن به ماجرای ایشان از دریچه آیه پانزدهم سوره مبارکه احقاف است. در ابتدا شرایط جامعه اسلامی آن زمان تا قبل از امام حسین(ع) را درنظر داشته باشیم تا از وضعیت جامعه آن زمان آگاهی پیدا کنیم.
قبل از ایشان چهار تن از ائمه اطهار(ع) در دنیا تشریف داشتند؛ رسول الله(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، حضرت زهرا(س) و امام مجتبی(ع)، اسلام از جانب رسولالله(ص) مطرح شده بود و مردم به آن گرویده بودند. رسولالله(ص) بارها امیرالمؤمنین(ع) را در مناسبتها و ماجراهای متفاوت به عنوان وصیّ و جانشین خویش معرفی کرده و در واقعه غدیر خم نسبت به وصایت، ولایت و خلافت امام علی(ع) از مردم پیمان گرفته بودند، اما چندی نگذشت که با وفات رسول اکرم(ص) ماجرای سقیفه شکل گرفت و عموم مردم جامعه پیمانشکنی کرده و ولایت امیرالمؤمنین(ع) را نادیده گرفتند.
بعد از چند دهه اسلام اموی در فضای جامعه رواج یافت و عملاً از اسلام، تنها پوستهای باقی ماند، مردم از دین حقیقی فاصله گرفته بودند و بین ایشان با رهبران الهی فاصله افتاده بود. طی مدتی کوتاه ارزشهای اسلامی جامعه، مسیر افول را طی کرده و به سرعت در سراشیبی انحطاط در جریان بود. در این شرایط یک جاذبه و رابطی نیاز بود تا این پیوند و ارتباط را مجدداً برقرار کند. از طرفی تداوم شجره امامت در دنیا و در بین امت اسلام نیاز به ماجرایی عظیم داشت. امام حسین(ع) با رقم زدن ماجرای عاشورا به إذن الهی این اتصال را برقرار کردند و این از همگسیختگی مردم و دین را چاره کردند، تنها ایشان و تزریق صفات ایشان در جامعه میتوانست این شکاف در دین را برطرف کند.
با توجه به نکاتی که عنوان شد، حال به آیه 15 سوره احقاف اشاره میکنیم، در بخشی از این آیه آمده است: «حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً» ذیل این آیه احادیث متعددی در خصوص ولادت امام حسین(ع) در 6 ماهگی آمده است، نصّ آیه نیز به این موضوع اشاره دارد که در مجموع دوران بارداری و شیردهی امام حسین(ص) 30 ماه طول کشید، منتهی خداوند در این آیه اشاره به حال و هوای مادر بزرگوار ایشان؛ حضرت زهراء(س) در دوران حمل امام(ع) دارد و میفرماید این دوران با کراهت سپری شد.
البته ذکر یک نکته خالی از لطف نیست که ولادت عیسی(ع) بسیار مشابه به ولادت امام حسین(ص) مطرح شده است. در حدیثی از امام صادق(ع) آمده که: «در میان انبیاء و اوصیاء الهی تنها عیسی(ع) است که مشابه امام حسین(ص) در 6 ماهگی به دنیا آمد.»(1) دیگر آنکه همانگونه بشارت تولد امام حسین(ص) به مادرش حضرت زهرا(س) قبل از ولادت ایشان داده شد، به مریم(س) نیز بشارت فرزندشان عیسی(ع) داده میشود. حضرت زهرا(س) از حمل و زایمان امام حسین(ص) کراهت داشتند و در سوره مریم(س) نیز آمده که مریم(س) از ولادت عیسی(ع) به دلیل چگونگی رویارویی با بنیاسرائیل بسیار ناراحت بوده تا آنجا که آرزوی مرگ میکنند: «یا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هذا وَ کُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیًّا». بسیار قابل تأمل است که محل ولادت عیسی(ع) که در سوره مریم(س) از آن به «مَکاناً قَصِیًّا» تعبیر شده، همان مکان شهادت امام حسین(ص) یعنی کربلاست. در اینجا تنها به گوشهای از این روابط اشاره شد تا علاوه بر ارتباط امام حسین(ص) با سایر اهلبیت(ع)، به گوشهای از خط سیر حسینیت با انبیاء و رسولان (علیهمالسلام) نیز اشاره کرده باشیم که خود بحث مفصلی است و سلسله مباحث خود را میطلبد که در این مجال فرصت پرداختن به آن وجود ندارد.
نکته دیگر که باید به آن توجه داشت این که روزی جبرئیل(ع) از جانب خدا بر رسولالله(ص) نازل میشود و میگوید یا رسولالله! خداوند تو را بشارت به مولودی از فاطمه(س) میدهد که امّت تو او را شهید خواهند کرد، ایشان به جبرئیل(ع) میفرماید سلام مرا به پروردگارم برسان، اما نسبت به ولادت امام حسین(ع) رضایت نمیدهند. جبرئیل(ع) دوباره میآید و بشارت میدهد و باز هم ایشان قبول نمیکنند. جبرئیل(ع) برای مرتبه سوم میگوید: خداوند امامت، ولایت و وصایت را تنها در نسل این مولود قرار داده است. بعد از این رسولالله(ص) با توجه به این ماجرا، به ولادت امام حسین(ع) رضایت میدهند. پس از این، رسولالله(ص) این ماجرا را برای دختر بزرگوارشان طرح میکنند و ایشان هم ابتدا به شهادت فرزندشان راضی نمیشدند، منتها بعد از اینکه ماجرای تداوم امامت، ولایت و وصایت در ذریّه امام حسین(ع) به ایشان اطلاع داده میشود، ایشان به ماجرای قتل فرزندشان راضی میشوند، منتها در حین دوران بارداری و وضع حمل، حضرت زهرا(س) از این ماجرا بسیار ناراحت بودند(2).
حرکت کاروان امام حسین(ع) از مکه به سوی کربلا
در اینجا نکته قابل تأمل وجود دارد آن، این است که اگر این بزرگواران و به ویژه مادر ایشان قبول نمیکردند، امامت بعد از امام حسین(ع) منقطع میشد و سلسله امامت تنها به شرط شهادت ایشان میتوانست ادامه پیدا کند. مهمترین ماجرا و واقعهای که میتوانست بین پنج تن(ع) و امامت سایر ائمه(ع) اتصال برقرار کند، شهادت امام حسین(ع) و ماجرای حرکت کاروان ایشان به سمت کوفه بود. از این منظر ما شیعیان بهرهمندی خود از ائمه معصومین(ع) را بسیار مدیون رسول الله(ص)، امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) هستیم.
مسأله «مهدویت» مدیون شهادت امام حسین(ع) است
آیا میتوان با آنچه به اجمال اشاره شد این گونه نتیجه گرفت که مسئله مهدویت به نحوی وابسته به شهادت امام حسین(ع) بوده است.
دقیقاً همینطور است، مسأله مهدویت و امام زمان(عج) در این زمانه مدیون شهادت امام حسین(ع) است. در حقیقت امام حسین(ع) با شهادتشان حلقه اتصال و بهرهمندی ما از اهلبیت عصمت و طهارت(ع) هستند و از وجهی دیگر عامل پیوند مردم و دین به ویژه در شیعیان هستند. اگر از منظر حسینی در سیر تاریخ بشریت نظاره کنیم، نمونهها و مصادیق بیشماری از حقطلبیها و ایستادگیها در برابر ستمکاران و زیادهخواهان را مییابیم که همگی الگو و سرمشق خود را نهضت حسین(ع) و عاشورا میدانند و به قدم گذاردن در این مسیر مفتخرند.
سربند رشادت شهدای انقلاب اسلامی ایران از ابتدا و خاصّه جنگ تحمیلی نامی جز حسین(ع) و فاطمه زهراء(س) نبود و حتی بعد از گذشت سالها از آن روزهای پر جوش و خروش، جوانان رشیدی همچون حججیها و دیگر مدافعان حریم اهلبیت(ع) افتخار و آرزویشان شهادتی همچون امام حسین(ع) و یاران ایشان در کربلای این زمانه است و این وقایع نشان از جوشیدن خون و حبّ حسینی در رگهای تمامی سربازان دیروز و امروز حیسنی دارد.
این مفهوم در یک آیه دیگر از قرآن کریم نیز اشاره شده؛ در سوره مبارکه زخرف آیه شریفه 28 آمده است: «وَ جَعَلَهَا کلَمَةَ بَاقِیَةً فىِ عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُون» امام باقر(ع) در حدیثی ذیل این آیه فرمودند: «این آیه در شأن ما نازل شده است و امامت در نسل حسین بن علی بن ابی طالب(ع) تا روز قیام وجود دارد.»(3)
به تعبیر دیگر، خداوند امامت را تنها در نسل ایشان قرار داد و تداوم بخشید مگر به این بهانه، مردم به دین بازگردند. ما به وضوح شاهد هستیم که بیشترین بروز دینی و مذهبی شیعیان از باب وجود امام حسین(ع) عیان است که گویی اگر قیام و رفتار عاشورایی ایشان و یاورانشان نبود، رنگ و بویی هم از اسلام باقی نمانده بود و دشمنان دین ردّ پای تشیع و دینداری را از صفحه تاریخ پاک کرده بودند. پاک طینتان در نور حسینی تشیع و پایبندی به امامت را نگه داشته و انتظار آخرین حلقه این کلمه باقی خداوندی را که امام زمان(عج) است، میکشند.
از این منظر مهدویّت نیز مدیون حسینیّت است و امام زمان(عج) نیز در صبح ظهور خونخواهی جدّشان را از اصلیترین وظایف خود اعلام میکنند تا همگان بدانند که سلوک مهدوی وامدار سلوک حسینی است. در اصل امام حسین(ع) با شهادتشان، نه تنها عامل حضور دیگر ائمّه اطهار (ع) در عالم مادی شدند، بلکه با نوع سلوکشان در قیام حسینی، روش رفتن به سمت ظهور امام عالم(عج) در این زمانه را به تصویر کشیده و بیشترین رابطه میان مردم با ارزشهای دینی از طریق عاشورا امکانپذیر شده است. اگر امام حسین(ع) شهید نمیشدند ما به تشیّع کشیده نمیشدیم و انسانها از خواب غفلت بیدار نمیشدند. عامل اتصال بین دین، اهلبیت(ع) و مردم خون، ثار اللهّی امام حسین(ع) است.
حب حسینی، شکاف دین رسول الله(ص) را اصلاح کرد
بعد از شهادت امام مجتبی(ع) تنها حبّ حسینی بود که میتوانست جاذبِ این ارتباط باشد و شکاف دین رسول الله(ص) را اصلاح کند. اینکه امام(ع) میفرماید: «وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی» میتواند حاکی از این ماجرا باشد. مردم با اعمال و رفتار خود داشتند دین و رسالت ایشان را تباه میکردند، سیر حرکت اسلام به سمت نابودی بود و امام حسین(ع) با رقم زدن شهادت مظلومانه خویش، این مسیر را به سوی رشد و رفعت جمعی تغییر دادند و عملاً منجی و نجاتبخش دین خدا شدند. اهلبیت(ع) همگی سفینة النجاة هستند اما سفینة النجاة حسینی از همه وسیعتر و پر سرعتتر است.
از این منظر ماجرای حسینی بسیار زیباست. حضرت زینب(س) دستپرورنده مکتب وحی است، ایشان فارغ از غُلّ و زنجیرهای زمینی است، منظر ایشان آسمانی و مرتفع و بسیار نزدیک و منطبق با قرآن و منظر خدایی است. زمانی که ایشان به عاشورا و وقایع آن مینگرد برای ایشان مصائب و فجایع آن جلب توجه نمیکند، ایشان حقیقت و بطن آن را شاهد است و نه از احساس، بلکه با معرفت عمیق میفرماید: «مَا رَأَیتُ اِلّا جَمیلاً». به راستی ایشان از کدامین جایگاه به صحنه عاشورا مینگرد که آن را زیبا میبیند؟ ایشان در طول عمر گرانقدرشان محضر هفت امام معصوم را درک کردند. افرادی که رسول وحی الهی آنان را اهلبیت خود و همواره ملازم و قرین قرآن نامیدند، لذا شاگرد اول این مکتب نیز از تعلیمات قرآنی بهره بسیار برده و جز از منظر قرآن به عالم و وقایع آن نمینگرد.
بروز حبّ حسینی در راهپیمایی اربعین
آنچه ما موظفّیم، یافتن دریچه و منظری است که این بزرگوار از آن صحنه، عاشورا را بسیار زیبا مییابد. ما نیز برای بهرهمندی بیشتر از عاشورا باید نوع نگاه و دیدگاه خود را به منظر قرآن و اهلبیت(ع) نزدیکتر کنیم و از آن زاویه به حسینیت بپردازیم که در نظام الهی جایگاه دارد و بزرگان و رشدیافتهگان بشریت از آن منظر نظارهگر آن بودهاند و حداکثر بهره و استفاده را بردهاند. در این اوقات پیشرو بروز حبّ حسینی در راهپیمایی میلیونی اربعین نشانگر و مؤید جاذبه نور این امام هُمام بعد از حدود 1400 سال است که عام و خاص را با گرایشات و حتی ادیان مختلف به سمت خود میکشاند و در زمانی که تمام رسانههای جهانی سعی در خاموش کردن نور خدا دارند، امام حسین(ع) عامل جذب و اتصال پاک طینتان عالم هستند./۹۶۹//۱۰۳/خ