جنگ در آن سوی مرزهای کشور
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از دیدبان، سردار سلامی در سخنان خود گفت: «امروز جنگ را از کارون به شرق مدیترانه و دریای سرخ انتقال دادهایم.» این سخن از زبان دومین فرد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بیان شده که در حوزه تبیین راهبردها و ارائه طرحها معمولا کلامی خوب و بیانی فصیح دارد و به صراحتی بیشتر از این نمیتوانست نگاه تهران نسبت به بحرانهای فعلی منطقه را ارائه کند.
ما هشت سال در مرزهای غربی کشور خود جنگی ویرانگر را پشت سر گذاشتیم که پس از گذشت سه دهه، هنوز نتوانستهایم از زیر بار تبعات آن کمر راست کرده و به وضعیت اقتصادی خود سر و سامانی بدهیم. این جنگ درسهای بسیار بزرگی برای ایران داشت و نشان داد که دشمنان این کشور تا جایی که بتوانند، میخواهند جنگ را به شکلهای مختلف آن (برای درک صریحتر انواع جنگ میتوانید به منابع معتبر مراجعه کنید) به داخل ایران کشانده و هزینههای بزرگی را به مردم تحمیل کنند. این درک از نگاه و سیاست بلوکهای شرق و غرب آن زمان، تهران را وادار کرد تا در منطقه سرمایهگذاری بزرگی کرده و اجازه ندهد که دشمن به مرزهایش نزدیک شوند.
در طول سالهای پس از جنگ تحمیلی، برخی از کشورهای همسایه تلاش کردند تا با تحریک برخی از طرفهای منطقهای و بینالمللی دوباره به سمت ایرانیورش ببرند، اما همه این تلاشها راه به جایی نبرد. به شکل خلاصه باید بگویم که ترکها در دهه هفتاد چند بار خیز برداشته تا از ایران خسته از هشت سال جنگ با عراق، امتیازاتی را در قالب یک جنگ محدود بگیرند (سیاست قدیمی عثمانیها در دوره قاجار که منجر به معاهدههای ارزنهالروم شد) که در این سیاست کثیف خود ناکام ماندند. پس از آن، دشمنان ایران تلاش کردند تا با روی کار آوردن طالبان و حمایت مادی و معنوی از این جریان در افغانستان مرزهای شرقی کشور را ناامن کنند. البته سازمان جاسوسی انگلیس پیش از تشکیل طالبان از مرحوم برهانالدین ربانی خواسته بود که نام افغانستان را به خراسان تغییر داده و نسبت به بخشهایی از خاک ایران ادعای ارضی کند که وی در برابر این درخواست مقاومت کرد. امروز داعش هم به افغانستان، خراسان میگوید!!
پس از این ناکامی، طرح سوم برای تحت فشار قرار دادن ایران در مرزهایش شکل گرفت و آن هم نا امنی در مرزهای شرقی و غربی کشور در دهه ۸۰ بود. ناامنیهایی که بر اساس حمایت آلسعود و پاکستان از گروههای تروریستی در مرزهای شرقی، دولت کویت از گروهکهای تروریستی در خوزستان و همچنین زادآوری دوباره گروهکهای تروریستی کومله و دمکرات با پول سعودیها و حمایت رژیم صهیونیستی پس از اشغال عراق به وسیله امریکا شکل گرفته بود در همه دهه گذشته مرزهای کشور را در خود فرو برد. اما چهارمین عامل تحریک علیه امنیت جمهوری اسلامی ایران به بازآفرینی طالبان در مرزهای غربی ایران با ترکیب دو عنصر وهابیت دینی و پانعربیسم بعثی روی داد، عاملی که بهسرعت از یک تهدید علیه ایران به فرصت بینظیری تبدیل شد که تهران را رهبر اصلی مبارزه با تروریسم در منطقه کرد.
داعش ماموریت داشت تا خود را به مرزهای ایران رسانده، نفتشهر و برخی از مناطق مرزی در استان کردستان را اشغال کند. در آن روزها در مناطق کردنشین ایران خیلیها از قبل برای پیوستن به این گروهک جذب شده بودند که البته همه و همه زیر دید سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی کشور قرار داشتند. اشراف اطلاعاتی ایران بر طرحهای داعش که در امان و اربیل ریخته شده بود باعث صدور پیامهای محکمی از تهران به سرکردههای واقعی داعش در آنکارا و امان شد. این سرکردههای واقعی که فراریهای رژیم بعث بودند میخواستند حکومت از دسترفته را با شیوهای دیگر به دست آورده و حتی دست به کشورگشایی هم بزنند. با این حال، پیام تند تهران که یک خط قرمز ۴۰ کیلومتری را در فرای مرزها تعیین کرد، هشداری جدی به داعش بود تا از آن تجاوز نکند. صدها نفری هم که در داخل ایران آماده ورود سربازان خلافت بودند، بازداشت شده تا پس از ارشاد جوانان و نوجوانانی که کلاه سرشان رفته بود، به زندگی خود بازگردند.
از این رو است که سیاست جمهوری اسلامی ایران در بردن جنگ به خارج از مرزهای خود باعث شده تا دشمن به فکر طرحهای جدیدی بیفتد. پس از پایان جنگ رسمی هشت ساله، با توجه به مطالب گفته شده، ما چهار جنگ را پشت سر گذاشتهایم و یک جنگ را هم در یمن مدیریت میکنیم./۹۶۹//۱۰۳/خ