«هنر و رسانه» و مسئولیت های حوزه علمیه
اشاره: دستیابی به شهرت یک شبه پدیده نوظهور دنیای امروز است که به پشتوانه رسانه، تبلیغات و نمایش شکل گرفته است و مانند بیماری به خصوص در عرصه هنر مغز و محتوا را می خورد و صرفا فرم و پوستی بر جای می گذارد که عمر کوتاه آن تا زمانی است که باد سرمایه، تبلیغات، زبان آوری و سفسطه در آن دمیده شود.
از آنجا که در این راه ایجاد جذابیت و جلب مخاطب عام در کوتاه مدت هدف اصلی رقابت است رفته رفته آموزش، مطالعه و تفکر ژرف که برای ارائه دست آوردی غنی نیاز به زمان دارد کنار گذاشته می شود و صرفا تظاهر به انجام آن و جستجوی راه های نمایشی فریبنده جایگزین می شوند .
مدتی است که رویکرد نوظهور سلبریتی بودن در جامعه معماری ایران جایگاه رشک برانگیزی یافته و هر روز تعداد بیشتری از معماران تلاش می کنند به نحوی در فهرست سلبریتی های معماری ایران ولو به عنوان هواخواه و طرفدار قرار گیرند و به جمع ایشان متصل شوند؛ بسیار بجاست که این افراد پیش از تلاش دقیقا بدانند که به کجا می روند و با خود چه می کنند .
این مسأله سبب شد تا خبرنگار خبرگزاری رسا با حجت الاسلام مرتضی وافی، محقق و پژوهشگر حوزوی، استاد حوزه علمیه و مدیر مؤسسه دینی خانه خورشید گفتوگو کند.
وی معتقد است که دلسوزان حوزوی و بزرگان حوزوی ما می توانند هنگام رویارویی با مسائلی همچون انتشار یک عکس، تولید یک صحنه از یک فیلم، چاپ یک کتاب و مثلاً دو اشکال از یک کتاب و یا تولیداتی که به نوعی هنجار شکنی دینی هستند، این گونه نگاه کنند که همه آنها را یک برنامه از سوی دشمن نبینند و یا اینکه این رفتارها را همه را حمل بر قصد برای براندازی در نظر نگیرند و یا همه این رفتارها را به نوعی یک جلوه از مقابله با حاکمیت تلقی نکنند و یا همه این رفتارها را به نوعی یک دهن کجی به مبانی دینی و تمسخر مسائل و مبانی دینی در نظر نگیریم.
متن کامل این گفتوگو در زیر تقدیم شما خوانندگان محترم می شود.
رسا ـ گاه و بیگاه در فضای جامعه تصاویر و اخباری از اشخاص و عناصر سرشناس منتشر میشود که به نوعی با پدیده شهرت و سلبریتی سر و کار دارد؛ نظر شما در این باره چیست؟
بخشی از این تصاویر به نوعی مرزهای دینی و هنجارهای اخلاقی جامعه را ظاهراً مورد هدف قرار میدهد یا خواسته یا ناخواسته و هر از چند گاهی یک موجی از احساسات و تهییج عواطف را در میان جامعه به ویژه قشر مذهبی و دغدغهمندان در حوزه دین و گاهی هم حساسیتهایی را در عموم جامعه به عنوان خبر ویژه و جالب توجه برمیانگیزد.
یکی از مقولههایی که اخیراً مواجهه با واکنشهای متفاوتی نسبت بهش ما شدهایم و در فضای مجازی به نوعی برخوردهای گوناگونی از سوی کاربران نسبت بهش بوده است همین انتشار عکسهایی است که برخی هنرمندان با برخی از بازیگران میاندازند و بعد این عکسها را در فضای مجازی منتشر میکنند که به عنوان نمونه تصویری که در سطح وسیعی از خانم ساره بیات و جناب آقای رضا قوچاننژاد منتشر شده را میتوان نام برد.
رسا ـ آیا این مقوله نشانگر ضعف تربیت در اجتماع است؟
شاید بشود این موضوع را بهانهای قرار داد برای اینکه ما بعضی از بحثها را در این کانون توجه مردم مطرح کنیم و یک گفتمان جدیدی شکل بگیرد ولو این حوادث خیلی شیرین نیست، اما میشود به عنوان یک فرصت تلقی کرد برای اینکه بحثهایی را در رابطه با چند موضوع پی گرفت.
اولین نکته و بحث این است که ما باید اعتراف کنیم که در زمینه آموزش مسائل دینی در جامعه بهویژه در حوزه آموزش و پرورش کارنامه موفقی نداریم، زمان بسیار زیادی از وقت جوانان و نوجوانان ما را در بهترین سنین تربیت آموزش و پرورش، مراکز آموزشی به خودشان اختصاص دادهاند و به یقین یکی از مراکزی که باید در این جهت یک انقلاب آموزش دینی بر اساس روشهای به روز، بازنگری شده و خلاقانه و متناسب با علاقهها و نیازها و روحیات نوجوانان امروز در حوزه آموزش و پرورش باید شکل بگیرد.
ما روی کاغذ سیر آموزش دینی و چشمانداز تربیتی بسیار خوبی را در این وزارتخانه داریم و به ظاهر ارتباطات بسیار خوبی هم این وزارتخانه، بدنه وزارتخانه توانسته است با مراکز دینی از جمله حوزه برقرار کند و سندهای بنیادین خوبی در این حوزه تدوین شده است ولی در حوزه اجرا و در بازآفرینی روشهای مقبول برای آموزش دینی و سبک زندگی دینی هنوز خیلی فاصله داریم و خروجی نوجوانان ما در زمان فارغ التحصیل شدنشان و ورودشان به دانشگاه و مراکز شغلی و فضای جامعه نشان میدهد که ما هنوز نتوانستهایم به آن موفقیت در حوزه آموزش دین و مبانی دینی دست پیدا کنیم.
به همین مقدار در عرصه رسانه و مراکز تبلیغی ترویجی در جامعه هم دچار ضعف و خلأ هستیم و نتوانستهایم از قالبهای هنری و رسانهای کمک بگیریم، هزینه کنیم برای اینکه به یک سطح قابل قبولی از آموزشهای دینی در جامعه و نسل جوانمان دست پیدا کنیم.
رسا ـ ضعف تربیتی در جامعه چه مقدار به حوزه علمیه مربوط می شود؟
عدم ورود حوزه و به نوعی بزرگان حوزه در ارتباط تنگاتنگ با مردم و بدنه عمومی جامعه و زیاد کردن سطح دسترسی مردم به نوع تفکرات و نظریات و گفتمانهای اصیل و مستدل حوزه بر میگردد و به نوعی ما نتوانستهایم از ظرفیتهای موجود به اندازه کافی بهره ببریم تا ارتباط بدنه عمومی جامعه را با این سرمایه عظیم اجتماعی یعنی روحانیت، حوزه، بیوت مراجع افزایش دهیم، این باعث شده است که کم کم ما این سرمایه اجتماعی حوزه و روحانیت را در میان بدنه عمومی جامعه با یک چالشی مواجه ببینیم و روز به روز این حس اعتماد و نیاز به بهرهمندی از مبانی دینی برآمده از جریان اصیل حوزه، روحانیت و مراجع روز به روز رو به کاهش است.
این یک مسألهای است که مراکز بررسیهای اجتماعی و مجموعههایی که دادههای مردم شناسانه و نظرسنجیهای فرهنگی را شکل میدهند اذعان دارند و این باعث میشود که ما به همین دلیل یک خط ارتباط مستقیم و کارآمد را در بین متولیان حوزه دین و بدنه عمومی جامعه از دست بدهیم.
رسا ـ چقدر ضرورت دارد در عرصه تربیت گفتمان سازی شود؟
ما به نوعی در گفتمانسازیهای دینی، مراکز حوزوی و دانشگاهی که به عنوان مراکز دانش بنیان و تولید علم و مرکز کرسیهای آزاداندیشی و نظریهپردازی به شمار میروند نتوانستهاند در این حوزه گفتمانسازی و تبیین مفاهیم، واژهها و به نوعی مسائل دینی موفق عمل کنند و این گفتمانسازی برگزاری کرسیهای آزاد اندیشی و نظریهپردازی به خصوص راجع به موضوعاتی که جامعه امروز با آنها درگیر است، مسائلی مربوط به معیشت، مواردی مربوط به رفتارهای دینی که الان از سطح آداب و رسوم گذشته است و الان تبدیل به یک مسأله شده است، مواردی مربوط به مسائلی مربوط به ازدواج، رعایت حریم و حدود شرعی در جامعه و دلیل نیاز به مراعات این حریمهای شرعی، تبیین مناسک آیینی، از مسائلی است که نتوانسته انجمنهای علمی حوزه، مراکز پژوهشی و فکری و حتی برخی از مؤسسات حوزوی در این جهت بتوانند گامهای اساسی را بردارند؛ بعد از سالها شنیدهام که مراکز برگزاری کرسیهای آزاداندیشی تازه در حوزه به تصویب رسیده است و بیش از دویست موضوع درون حوزوی به عنوان موضوعات مورد نیاز برای این نشستها مورد بازنگری قرار گرفته است و مورد توجه هست.
یعنی ما بعد از این دویست موضوع شاید بتوانیم به برخی از مباحث بیرون از حوزه و جریانهای حوزه اشاره کنیم و این یک کندی ناخواستهای است که در این جریان شکل گرفته است و نیازمند یک تحول، توجه و یک عزم جدی است تا ما این کندی و کاستی را جبران کنیم و بتوانیم فرصتهای از دست رفته را به نوعی برطرف کنیم.
رسا ـ چه چالش هایی در زمینه هنر و رسانه وجود دارد؟
ما به هر دلیل پس از اینکه سالها از پیروزی انقلاب گذشتهایم هنوز تعریف دقیقی از موضوع و مقوله هنر و رسانه و به نوعی هنر و رسانه دینی و دین هنری و دین رسانهای نداریم؛ هنوز بعد از برگزاری این همه نشستها و همایشها نتوانستهایم یک ارتباط وثیق بین هنر، رسانه و یک ارتباط معقول و منطقی و جذاب و به نوعی کارآمد را بین اهالی هنر و رسانه با مقوله دین و دینداری شکل بدهیم.
بسیاری از اهالی هنر و رسانه انسانهای متدین و مقید به بسیاری از امور هستند ولی همینها هم به نوعی از این عدم یک ارتباط صحیح و درست با متولیان دین گله دارند و از اینکه نتوانستهاند به نوعی این ارتباط را با مجموعه حوزوی و متولیان دینی جامعه برقرار کنند و از آن طرف نتوانستهاند هنوز با برخی از مقولات و موضوعات و دغدغههای دینی ارتباط برقرار کنند و توجیه بشوند گله دارند.
به نوعی همچنان که گاهی ما از این سمت نسبت به اهالی هنر و رسانه گله داریم که چرا گاهی خواسته یا ناخواسته از بعضی از محدودههای شرعی و دغدغههای دینی فاصله میگیرند و عدم رعایت بعضی از مرزها و محدودههای شرعی و دینی را از آنها بر نمیتابیم، از آن طرف هم آنها از جنسی از فاصله گرفتن و دور افتادن حوزویان از این مقوله هنر و رسانه و عدم توجه به این رشد این مقولهها و عدم هزینه کردن در این جهتها در مسیر صحیح خودش آنها هم گلهمند هستند و به نوعی ما هنوز نتوانستهایم که با این قشر تأثیرگذاری که بالاخره مورد توجه جامعه و جوانان جامعه هستند آنطور که باید و شاید یک جریان را شکل بدهیم و نوع ارتباط و تعامل خودمان را با آنها تعریف کنیم، با اینکه میدانیم مقوله هنر و رسانه در امروز جامعه یک مقوله جدی است.
رسا ـ تولیدات رسانه ای چه نقشی در افزایش چالش های اجتماعی دارد؟
دامن زدن بعضی از تولیدات رسانهای هم به این جریان ظاهرسازی دینی و جنس تظاهر دینی و به نوعی دستاویز قرار دادن برخی از رفتارهای دینی صرفاً برای جذاب کردن تولیدات رسانهای مانند فیلمهایی که در حال ساخت است و حتی گاهی نگاه صرفاً طنز آمیز به برخی از مظاهر دینی مانند روحانیت، لباس روحانیت، رفتارهای یک روحانی در یک فیلم، بعضی از واژههای دینی مانند حلال است، حرام است، اشکال شرعی دارد یا ندارد، جایز است که ما در رگههایی به هم پیوسته از تولیدهای رسانهای و فیلمی میبینیم، همین مسأله محرم و نامحرم، ارتباط با جنس مخالف؛ اینها چیزهایی است که ما در برخی از تولیدات رسانهای و فیلمهای خودمان میبینیم و به گونهای خواسته یا ناخواسته به نوعی انسانها را از عمق و باطن دین به جنسی از تظاهر دینی آن هم در یک بخشی از فضای دینی که حالا فیلمهایی را در این جهت میشناسم، بخشهایی ازمارمولک، کتاب قانون که پرویز پرستویی بازی کرده است، رسوایی، پنجاه کیلو آلبالو و فیلمهایی از این دست مانند من سالوادور نیستم، در اینها که نگاه کنید جلوههایی از تظاهر دینی را میبینید.
به یقین کارگردانان اینها به دنبال اینکه با مفاهیم دینی بازی کنند و خدایی ناکرده قصد تمسخر داشته باشند، نیستند، اما چون کاملاً با این مقولهها به نوعی آشنایی نبوده است و یا نحوه استفاده از جایگاه این رفتارهای دینی را در فیلم نمیدانستند دچار برخی از این خطاهای غیر عمد شدهاند که راجع به این مسائل حرف داریم؛ در هر صورت خود این هم به بخشی از مسائل دامن میزند، و به این کمک میکند که اتفاقاً ما برخی از ظواهر دین را نادیده بگیریم و صرفاً به عنوان یک جریان ظاهری و گاهی طنز و گاهی پیش پا افتاده مد نظر قرار دهیم.
رسا ـ راه چاره برای درمان چالشهای موجود در عرصه هنر و رسانه چیست؟
من برای راه حل این قضیه و به نوعی این مسائلی که عرض کردم گاهی دست به دست هم میدهد و کمک میکند که ما هر چند وقت یکبار مواجه شویم با برخی از مسائل شکل گرفته در رسانهها و بازخورد و واکنش برخی از کاربران که موجی ایجاد شود و بعد از مدتی این موج تمام شود یا آثار منفی این موج بماند و ظاهر این موج تمام شود و بعد یک موج دیگر.
برای اینکه ما این حرکتهای تدافعی و انفعالانه به سمت یک حرکت رو به جلو گام برداریم و یک جریان فعال را در فضای دینی و حوزوی خودمان و بدنه حوزه شاهد باشیم چند پیشنهاد به نظر می رسد؛ اولین و مهمترین پیشنهاد که مصوبه شورای عالی حوزه است و سال هاست که در حد یک اسم یکی دو نفر و یک جایگاه بسیار نازل در بخشی از مجموعه حوزه باقی مانده است.
ایجاد یک تشکل و شورای عالی هنر و رسانه در حوزه ضروری است که این شورا و دبیرخانه آن باید جدی ورود پیدا کند و اهالی آن باید از دوستان طلبهای باشند و چقدر هستند و این سرمایه در حوزه و بیرون از حوزه وجود دارد، دوستان روحانی و طلبهای که دستی در فضای رسانهای و هنری دارند و کاملاً آشنای با مقولات هنری و رسانهای هستند، به برکت آموزشهای بعد از انقلاب اسلامی و باز شدن عرصهها به سوی حوزویان و نگاههای به روز و پویا که در حوزه ایجاد شده است که هستند، و دستی هم در مقولات دینی دارند و در مسائل فقهی و حوزوی کار کردهاند، ما در حوزه بیش از ده نفر را میشناسیم که در دو جهت یا حضور در عرصههای هنری و رسانهای مستقیم داشتهاند یا مطالعات و آثاری داشتهاند، در این عرصهها صاحبنظر هستند و اهالی هنر و رسانه هم اینها را قبول دارند.
البته تفکرات و آرای متفاوت و گوناگونی دارند، اتفاقاً ما نیازمند چنین شورایی هستیم و آدمهای یکدست یکجور هم فکر همراه، و آدمهای متفاوت ولی دغدغههای دینی باید در اینها قوی باشد و از آن طرف باید آشنایی و تخصص نسبت به مسائل هنری و رسانهای باید داشته باشند.
رسا ـ شورای عالی هنر و رسانه چه کارکردی می تواند داشته باشد؟
این شورای عالی هنر و رسانه میتواند به عنوان یک مرجع موضوعشناس در این جهت حوزه را کمک بدهد، حتی بازوی توانمندی برای مراجع باشد، با مدیران سطوح عالی حوزه برای تصمیمگیریها همفکری کند و به نوعی در موضعگیریهای هنری و رسانهای ورود پیدا کند و بیانیه بدهد، تصمیم بگیرد، اعلام نظر و موضع کند.
ما نباید در بسیاری از موارد اجازه دهیم که شأن مراجع و جایگاه مراجع نسبت به یک موضوع پیش پا افتاده مثلاً در یک فیلم مورد خطر قرار بگیرد و گاهی خدایی ناکرده از آن طرف هجمههایی از سوی برخی از کسانی که نه صلاحیت و نه شأنیت دارند خدای ناکرده بدون استدلال و منطق آنها هم مواجهه با حوزه، مراجع و بزرگان حوزه داشته باشند، این در آینده آسیب جدی خواهد زد و این یکی از کارهای این شورای عالی هنر و رسانه این است، نکته دوم اینکه اهالی هنر و رسانه یک جایگاهی را بشناسند و بدانند که باید با کجا تعامل کنند، بنشینند، حرفهای خودشان، درد دلهای خودشان، دغدغههای خودشان، برخی از محدودیتهای خودشان ایجاد کنند؛ به نظرم مدیریت جدید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و آن شخصیتی که الان در این موضع قرار گرفته است به دلیل سابقه و پیشینهای که در حوزه دارد به شدت در این جهت در این بعد از شورای عالی هنر و رسانه میتواند همکاری کند، کمک کنند و حوزه را حمایت کنند و یک کار به نوعی مشارکت جدی انجام شود.
هم اینکه اگر تولیدات و اتفاقاتی شکل میگیرد و آثاری شکل میگیرد آنها میتوانند این سناریوها را ارجاع دهند و این مجموعه و این انسانها و این آدمها و کمیسیونهای تخصصی میتوانند قطعاً نظرات مفیدی بدهند، حتی پیش از اینکه یک فیلم دچار چالش شود؛ نیمی از اکرانش را بگذراند و بعد از پرده سینماها پایین بیاید، و بعد از پرده سینماها که پایین آمد کاملاً در دسترس عموم جامعه از طریق نمایش خانگی قرار بگیرد، یعنی یک بخشی از جامعه میتوانستند به سینما بروند و یا به سینما عادت داشتند ولی همین کار خیلی راحت در فضای نمایش خانگی تولید و پخش میشود، خوب از پرده سینما پایین آمدنش و نمایش خانگی دادنش کجا؟
به نظرم این شورای هنر و رسانه میتواند پیش از تولیدها، همچنان که وقتی یک فیلم درباره نیروی انتظامی میخواهد ساخته شود مجوز میگیرند، مشاور قوی میگیرند، نه فرمالیته و صوری؛ بخشی از این مشاوران و کارشناسان مذهبی، بخشی را عرض میکنم چون بنده خودم در این جهت درگیر بودهام، اینطوری است.
این شورا میتواند با آن کمیسیونهای تخصصی در این جهت هم به دلیل اهمیت جریان هنر و رسانه و سطح نفوذش در جامعه و جهان امروز لازم است در حوزه ایجاد شود که این کار را انجام دهد.
نکته آخر اینکه اتفاقاً از آثار و تولیدها حمایت جدی کنند، اینها ابراز خوشنودی، حمایت خودشان را و حتی زمینه جذب حمایتهای مالی از سوی کسانی که اینها برای حوزههای دینی حاضر هستند خرج کنند، میلیاردها دغدغهمندان دینی، مقلدان مراجع حاضر هستند در این جهت هزینه کنند، خوب اگر بداننند که لیست و فهرستی از سوی این شورای عالی برای تولید این سناریوها و این فیلمهایی که متنش، فیلمنامهاش و سناریواش مورد تأیید است و حالا دنبال یک حمایت میگردد و متأسفانه بنده الان در خاطرم بیش از پنج کارگردانی که در عرصه دینی کارهای بسیار موفقی تولید کردهاند و در سینما و در فضای عمومی جامعه موفق بودهاند را میشناسم که تقریباً بی کار هستند و تقریباً حمایت جدی برای تولید کارهای اینها فیلمنامه و ایده دارند؛ چرا حوزه نمیتواند که این مخاطب عظیم خودش را که هنوز به حوزه اعتماد دارند و به مراجع را در حقیقت سرمایهها و حمایت آنها را جهت بدهد به واسطه همین شورای عالی هنر و رسانه و رفت و آمدها و نشستهایی را متقابلاً در قم، تهران، در فضاهای هنری و رسانهای با دعوت از اهالی هنر و رسانه به قم و فضای قم شکل بدهند و به نظرم راه اندازی این شورای رسانه میتواند خیلی از اتفاقات را شکل بدهد، یکیاش این است که ما در ارتقای سطح نگرش اهالی هنر و رسانه و جذب آنها به واژهها و مفاهیم اصیل دینی و به نوعی علاقهمندی آنها در حوزه تربیت دینی بیش از پیش موفق خواهیم بود.
رسا ـ راهکار دیگری هم برای درمان چالش های موجود در عرصه هنر و رسانه سراغ دارید؟
این راهکار به نوعی باز یک پیشنهاد است و آن این است که دلسوزان حوزوی و بزرگان حوزوی ما میتوانند به جای اینکه گاهی با این مسائل، انتشار یک عکس، تولید یک صحنه از یک فیلم، چاپ یک کتاب و مثلاً دو اشکال از یک کتاب، به جای اینکه ما در این گونه رفتارها و تولیداتی که به نوعی با هنجار شکنی دینی مواجه هستیم، اگر بشود اینگونه نگاه کرد که ما همه این رفتارها را یک برنامه از سوی دشمن نبینیم و یا اینکه این رفتارها را همه را حمل بر قصد برای براندازی در نظر نگیریم و یا همه این رفتارها را به نوعی یک جلوه از مقابله با حاکمیت تلقی نکنیم و یا همه این رفتارها را به نوعی یک دهن کجی به مبانی دینی و تمسخر مسائل و مبانی دینی در نظر نگیریم.
این اصلاح نگاه ما دینداران جامعه به نظرم یک اقدام از سوی ماست، برای اینکه واقعاً به این برسیم که واقعاً اهالی هنر و رسانه از خود ما هستند، در جامعه ما هستند، اهل خدمت و زحمت هستند، بسیاری از آنها دغدغه جامعهشان و حتی دغدغه دینشان را به معنای اصیل خودش دارند، بسیاری از آنها اهل حفظ حریم و حدود دینی و شرعی هستند، بر اساس تربیت خودشان، بر اساس فضای بومی و فرهنگی که بار آمدهاند، بر اساس امکاناتی که در اطرافشان برای این آموزشهای دینی داشتهاند، بر اساس جذابیتهایی که دین توانسته است برایشان تعریف کند و دین به آنها معرفی شده است، واقعاً اینها انسانهای دلسوز و خدومی هستند که ما باید با اینها در اینگونه مقولهها روشهای بهتر و کارآمدتری را انتخاب کنیم و از گذشته و نوع واکنشهای صرفاً تعصب آمیز و یا برخوردهای سلبی یا گفتارها، صرفاً سخنرانیهای دفعی یک مقداری دست بکشیم و به نوعی تعامل و ارتباط سازنده، دلسوزانه و عمیقتر رو بیاوریم.
به نظر ما باید یک آشتی سازنده و معقول بین جریان دین و هنر و رسانه شکل بگیرد و اولین گامش این است که ما اینگونه رفتارهایی که گاهی در فضای مجازی، در انتشار یک عکس خانوادگی یا حتی پافشاری یک نفر به اینکه کار و رفتار من درست است به عنوان یک رفتار ناخواسته و نهایتاً یک حرکت در مقام یک جاهل قاصر ازش یاد کنیم، مگر اینکه اثبات شود که قصدی و تعمدی در برخورد با این حریمها و محدودههای شرعی و دینی بوده است و این به نظرم نیازمند یک اثبات جدی در این حوزه است.
یعنی ما یک تغییر نگاه هم در این سمت نیاز داریم، یعنی بدانیم که افرادی هستند که برای جامعه ما هستند، در جامعه ما هستند و جامعه به آنها توجه دارد و به نوعی شاید نخواهم با این تعبیر نگاه کنم ولی دسترسی آنها به امام زمانشان، به مبانی دینیشان در آن حد و اندازهای نبوده است که ما از آنها توقع آنچنانی داشته باشیم، بخشی از مردم جامعه ما و گاهی خود ما هم مانند آن ایتام آل محمد هستیم که حضرت امام حسن عسگری میفرمایند که دسترسی به امام نداریم و به نوعی محروم از وجود و نعمت امام زمان هستیم،
حضرت(ع) میفرمایند که حال چنین کسانی سختتر از حال فرزندی است که پدر از دست داده است؛ اگر ما بخواهیم اینگونه برخورد کنیم نیازمند آن است که یک مقدار با محبت بیشتر، صرف دقت بیشتر و یک مقدار اصولیتر با این مقولهها برخورد کنیم و این مقولهها را مقولههای فرهنگی و اجتماعی بدانیم و با نگاه جامعهشناسانه و مردم شناسانه و وضعیت امروز و واقعیت امروز اگر با این مسائل مواجه شویم بعضی از این مسائل پیش پا افتاده میشود و برخی مسائل سطحی میشود که خیلی راحت با یک نشست، با یک ارتباط، با یک مکاتبه محترمانه، با یک موضعگیری مستدل، با یک بیانیه معقول و فارغ از یک جریانسازی و تهییج عواطف و احساسات و غلبه این هیجانات زود گذر میشود حلش کرد و بخشی هم نیازمند آن مباحثی است که قدمهایش را هفت هشت مورد عرض کردم که برنامهریزی کنیم و آن اشکالاتی که ابتدای صحبتم عرض کردم و آن مقولههای ابتدای سخنم انشاءالله آن مسائل حل شود و نگاهها عوض شود و اتفاقات خوبی را شاهد باشیم.
رسا ـ با سپاس از اینکه وقت ارزشمندتان را در اختیار خبرگزاری رسا قرار دادید. /۸۴۱/گ۴۰۲/س