ایران هراسی سریالی در سریال آمریکایی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، سریال brave به کارگردانی Dean Georgaris، بعد از فیلمهای آرگو، هملند و ... تازه ترین محصول آمریکاست که در آخرین قسمت منتشر شده از فصل اول به مسئله ایران میپردازد و البته از ظاهر سریال پیداست که حالا حالاها با مسئله ایران کار دارد.
با یک بررسی ساختاری از هشت قسمت ابتدایی فیلم، به دلیل حضور عوامل کارگردانی و فنی در لوکیشن افغانستان، مکزیک، مغولستان، نیجریه و ... با مشکلات کمتری همراه بود اما گویا کارگردانان هالیوود و سینمای آمریکا قصد ندارند از فضای ایران دهه شصت بیرون بیایند و اتفاقات اجتماعی که در ساختمان سازی، وسایل نقلیه، پوشش مردم و ... اتفاق افتاده است را ببینند.
برای چه میجنگیم؟
تیم شجاع که افرادی همه تن حریف به فرماندهی دالتون فعالیت میکنند، ابتدای سریال به نکتهای اشاره دارد که تقسیم وظایف برای تامین امنیت ملی آمریکا را ترسیم میکند، بیان این مسئله مهم که عدهای به دنبال کار فکری و پشتیبانی و تصمیم سازی در نهادهای مسئول برای عده دیگری که در کف میدان، فعالیت و تلاش میکنند.
این دو گروه، به نوبه خودشان دارای اهمیت هستند و همین مسئله را در جای جای سریال اشاره دارد که ما به غیرنظامیان کاری نداریم و به شدت به دنبال حذف تروریسم در منطقه و دنیا هستیم.
نفوذ به ایران برای حمله به فرماندهان
اما قسمت نهم را اگر با نگاه نشانه شناختی مبتنی بر ساختار جان فیسک نگاه کنیم، با توجه به سه رمزگان اجتماعی، فنی و ایدئولوژیک باید بگوییم که این قسمت با ارفاق نمره قبولی دریافت میکند.
در رمزگان اجتماعی، Anne Heche که در نقش فرمانده پشتیبانی و مسئول اصلی کارها ایفای نقش میکند، عبور تیم دالتون از فرودگاه را به عنوان مهمترین موفقیت یاد میکند و در جای جای فیلم گفتار قالب فضایی است از رعب و وحشت و ترس.
محیط شهر بیشتر به خیابانهای عراق میماند که در سر هر کوچهای نیروهای نظامی با اسلحه در حال تامین امنیت هستند، در حالی که فضای اجتماعی ایران گویای مسئله نیست و در واقع این نوع تصویرسازی کنایهای بر امنیت خوب در ایران است.
این سریال در قسمت 8، به دنبال پهباد فوق پیشرفته روسیه میگردد که در مرز مغولستان و چین سقوط کرده است و همین تیم دالتون به دنبال برداشتن نمونهای از این پهباد رادارگریز هستند تا با مهندسی معکوس دیگر این پهبادها به جاسوسی در خاک آمریکا نپردازد.
همین تیم در قسمت بعدی وارد ایران ترسناکی میشود که وسایل نقلیه و اتومبیلهای مانده از دوران دهه شصت است، مغازهها به شیوه دهه شصت اداره میشود و در واقع با سوار به یک ماشین زمان از 2017 به دهه 1980 بر میگردد.
شاید همین فیلم ناخوداگاه پیشرفت ایران در این ایام با وجود تحریمها را یادآور شود و مخاطب با دیدن فیلم و صحنه پردازی دورانی که شاید کمتر از سی سال از آن میگذرد، متوجه گذر زمان و مسئله آنچه بودیم و آنچه هستیم، بشود.
نکته مهم دیگر کمک یک فرد به نام لاریجانی در فیلم به تیم دالتون است که در ایران تلاش میکند تا بتوانند با موفقیت هدف خود را دنبال کنند و یکی از فرماندهان ارشد را به قتل برسانند و ترور کنند.
این فیلم با وجود قوتهای موجودش که در IMDB با نمره 7.2 مقبولیت خود را به دست آورده است، اما در قسمت نهم به شدت ضعیف عمل کرده است، البته اگر یک تور ایران گردی برگزار کنند برای کارگردانان هالیوودی که قصد دارند درباره ایران فیلم بسازند و ایران هراسی را در غرب تئوریزه کنند، کمی بهتر ایران 2017 را به تصویر بکشند. /881/ی۷۰۴/س
علی اصغر سیاحت هویدا، پژوهشگر حوزوی
منابع
دین در سینمای شرق و غرب، محمد حسین فرج نژاد، نشر اداره کل پژوهش اسلامی رسانه
جنگ جهانی چهارم، دیپلماسی و جاسوسی در عصر خشونت، کنت دمارانش، ترجمه کیانتاژ، نشر اطلاعات