دکترین وحدت در تعالیم امام صادق
به گزارش خبرگزاری رسا، اسلام با معارف و احكام خود تلاش وسيعى براى ايجاد يك نقطه وحدت فكرى در ميان تمام افراد بشر نموده است.[1]
بايد توجه داشت كه وحدت فكرى و عقيدتى كه اسلام بنيانگذار آن است بر خلاف روابط فكرى و ايدئولوژيكى احزاب سياسى و امثال آنها كه در قرون اخير در جهان به وجود آمده اند، مخصوص طبقه و جمعيت و ملت خاصى نيست، مربوط به همه جامعه بشريت است.[2]
و اين يك امتياز بزرگ براى ايدئولوژى اسلامى محسوب مى گردد كه به هيچ وجه رنگ منطقه اى و طبقاتى ندارد.[3]
لذا همۀ تلاش و كوشش ائمۀ معصومین براى وحدت و الفت امت اسلامی و اتحاد و انسجام آحاد جوامع بشری است[4] در این میان آموزه ها و اندیشه های والای امام صادق (علیه السلام) در ایجاد وحدت و انسجام بيشتر و رفع كدورت ها و سوء ظن ها در امت اسلامی بی بدیل است که به أهم آن موارد اشاره می شود.[5]
ضرورت تحقق وحدت و همگرايي در جامعة اسلامی
بی شک تعالیم ائمۀ معصومین (علیهم السلام)، شرايطى در محيط زندگى افراد بشر ايجاد مى كند كه باعث رشد و پرورش كافى آنها مى شود. لذا اهل بیت (علیهم السلام)به وسيله آموزه های وحدت بخش خود، در بين دلهاى افراد، الفت و صميميّت ايجاد مى كنند و عللى را كه موجب فاصله و دورى افراد از يكديگر مى شود، از بين مى برند. این تعالیم به خاطر ايجاد وحدت عقيده، انسان ها را از پراكندگى فكرى نجات داده، هدف هاى مادّى را تعديل مى كند و سرانجام، افراد يك جامعه را مانند اعضاى يك بدن، تحت فرمان يك روح، يك اراده و يك فكر قرار مى دهد.[6]
در این میان نباید فراموش کرد در هر جامعه اى گروهى منافق هميشه وجود دارند كه سعى مى كنند در لحظات حساس و سرنوشت ساز با سمپاشى و سخن چينى افكار مردم را به هم بريزند، روح وحدت را از بين ببرند، و تخم شك و ترديد را در افكار بپاشند، اما اگر جامعه بيدار باشد مسلماً با يارى پروردگار كه وعده پيروزى به دوستانش داده است همه نقشه هاى آنها خنثى مى شود و توطئه هايشان در نطفه خفه مى گردد، به شرط اينكه مخلصانه جهاد كنند و با هوشيارى و دقت مراقب اين دشمنان داخلى باشند.[7]
به ویژه انکه بدانیم هميشه به دست آوردن اتحاد صفوف كار آسانى نيست. آفات زيادى دارد؛ از جمله تعصّبها و تكبّر و خودبزرگ بينى و ترجيح منافع محدود كوتاه مدت، بر منافع گسترده [8]درازمدت از آفات مهمّ وحدت است.[9]
با همۀ این تفاسیر اصولاً «اصلاح ذات البين» و ايجاد تفاهم و زدودن كدورتها و دشمنيها و تبديل آن به صميميت و دوستى، يكى از مهمترين برنامه هاى اسلامى است.[10]
لذا كسى كه ميان مردم تفاهم ايجاد مى كند و جامعه اسلامى را به وحدت و اتّحاد سوق مى دهد كار او هم موجب [11]عزت اسلام و مسلمانان است.[12]
در این زمینه امام صادق عليه السلام مى فرمايد:«صَدَقَةٌ يُحِبُّهَا اللَّهُ إِصْلَاحُ بَيْنِ النَّاسِ إِذَا تَفَاسَدُوا وَتَقَارُبُ بَيْنِهِمْ إِذَا تَبَاعَدُوا؛بخششى را كه خداوند دوست دارد همان اصلاح ميان مردم است هنگامى كه ميان آنها فسادى شود و نزديك ساختن آنها به يكديگر است به هنگامى كه از هم دور شوند».[13]،[14]
از مجموع آنچه در روایت ذکر شده است به خوبى مى توان نتيجه گرفت كه امام (علیه السلام) با بيان رسا و تحليل دقيق و ظريفش راه فرارى براى طرفداران اختلاف و تفرقه باقى نمى گذارد، زيرا خدا دين كاملى نازل كرده و قرآن، جامع همه نيازهاى انسانهاست و پيامبر كمترين كوتاهى در تبليغ آن نكرده و هرگز خداوند اختلاف را براى امّت اسلامى نپذيرفته و همه جا آنها را دعوت به اتّحاد و وحدت كرده است.[15]،[16]
با توجه به کلام نورانی امام عليه السّلام بدیه است افراد جامعه باید در مسائل ساده انعطاف به خرج دهند و در امورى كه بر خلاف سليقه آن هاست دندان بر جگر بگذارند و تحمل پيشه كنند به يقين وحدت حاكم مى شود و آرامش و عظمت به جامعه باز مى گردد.[17]
زیرا هرگز در طول تاريخ اختلاف و پراكندگى صفوف منشأ خير و بركت نبوده و مشكلى را حل نكرده است. [18]
ایجاد تفاهم و همدلی ؛ مبنای تئوریک وحدت امت اسلامی
تأمل در روایت امام صادق (علیه السلام) نشان می دهد گرچه زندگى اجتماعى هميشه توام با تزاحمها و نزاعها است [19] لیکن وظيفه ديگران اين است كه در اصلاح ذات البين و رفع سوء تفاهم و فراهم آوردن جوّ خوش بينى و حسن ظن در جوامع اسلامی كه درگير مناقشات هستند بكوشیم و به اصطلاح آب به روى آتش بپاشیم.[20]
ولى متأسفانه شاهدیم جریانات افراطی و گروهای تکفیرى بر اثر انگيزه هاى مختلف درست در جهت خلاف اين مطلب گام برمى دارند گوئى بنزين بر آتش مى پاشند و دامنه اين حريق را وسيعتر مى كنند و به يقين در تمام مفاسدى كه از آن به بار مى آيد شريك و سهيم اند.[21]
در حالی که سوءظن مايه ويرانى جوامع اسلامی و بدبختى انسان ها و تشتّت كارها و ناراحتى روح و جسم و حسن ظن مايه آرامش و وحدت است. [22]از اينجا روشن مى شود كه دائره حسن ظن و سوءظن بسيار وسيع و گسترده است و نه تنها در عبادات بلكه در مسائل اجتماعى، اخلاقى، اقتصادى و سياسى نظام اسلامی نيز جارى مى شود.[23]
از این رو اسلام روى مسأله وحدت وانسجام خيلى سرمايه گذارى مى كند به همين جهت وحدت را چند مرحله اى كرده است، مرحله اوّل وحدت در خانواده و مرحله دوم وحدت در بين فاميلها و مرحله بعد وحدت در كل مؤمنان وجامعه اسلامى است، چرا كه هميشه براى اصلاح، تقويت و پيشرفت جامعه، وحدت، از ضروريّات است؛ و با پيشرفت و تقويت تمام واحدهاى كوچك، اجتماع عظيم، خود به خود اصلاح خواهد شد. وحدت هزينه زيادى لازم دارد، در صورتى كه تفرقه با يك سوء ظن حاصل مى شود.[24]
اهميت اصلاح ذات البين و ایجاد تفاهم و همدلی تا آن حد است كه گاه دروغ گفتن در اين راه نيز مجاز شمرده شده است چنانكه در حديثى از امام صادق عليه السلام آمده است: «الْكِذبُ مَذُمُومٌ الّا فِى امْرَيْنِ دَفْعُ شَرِّ الْظَّلَمَةِ وَ اصْلاحُ ذاتِ الْبَيْنِ ؛ دروغ نكوهيده است مگر در دو چيز، دفع شر ظالمان و اصلاح ذات البين ».[25]،[26]
تأمل در کلام نورانی امام صادق (علیه السلام) نشان می دهد عظمت و توانايى و قدرت و سربلندى امت واحده اسلامی، جز در سايه تفاهم و همدلی ممكن نيست، اگر مشاجره ها، اختلافات كوچك اصلاح نشود، ريشه عداوت و دشمنى تدريجا در دلها نفوذ مى كند، و يك امت متحد را به جمعى پراكنده مبدل مى سازد، جمعى آسيب پذير، ضعيف و ناتوان و زبون در مقابل هر حادثه و هر دشمن، و حتى ميان چنين جمعيتى بسيارى از مسائل اصولى اسلام همانند نماز و روزه و يا اصل موجوديت قرآن به خطر خواهد افتاد.[27]
به يقين ايجاد اين تفاهم و تحكيم و تعميق آن، نياز به رعايت اصول و ضوابطى دارد كه از همه مهمتر اين است كه فِرَق اسلامى يكديگر را به خوبى بشناسند و ويژگى هاى هر يك براى ديگرى روشن گردد، چرا كه تنها با شناخت يكديگر مى توانند جلو سوء تفاهم ها را بگيرند و راه همكارى را هموار سازند.[28]
بهترين راه براى شناخت يكديگر اين است كه عقايد هر مذهبى را در فروع و اصول اسلام ، از دانشمندان معروف و شناخته شده آن مذهب بگيرند چون اگر به سراغ ناآگاهان برويم، يا احياناً عقايد پيروان يك مذهب را از دشمنانشان بشنويم، حبّ و بغض ها راه وصول به مقصد را مى بندد و تفاهم مبدّل به دلسردى و جدايى مى شود.[29]
لذا يك سلسله مبادلات علمى، ديدارهاى خصوصى، رفت و آمد دانشمندان دو طرف و ملاقات و گفتگو با يكديگر در محيط تفاهم و صميميت، و تشكيل كنگره ها براى حل مشكلات بزرگى كه جهان اسلام با آن روبروست و از همه مهمتر بهره بردارى كافى از كنگره عظيم جهانى اسلام در ايام حج و نیز راهپیمایی عظیم اربعین حسینی، آثار شوم اين پراكندگى و بدبينى و نفاق به خواست خدا تدريجاً از ميان مسلمين برچيده خواهد شد .[30]
عاطفه زایی؛ راهبرد امام جعفر صادق (علیه السلام) برای ایجاد وحدت
مى دانيم متأسفانه مسلمانان به فرق مختلفى تقسيم شده اند كه از همه مهم تر دو گروه «شيعه» و «اهل سنت» است و با نهايت تأسف اين اختلاف بلافاصله پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله به وجود آمد. بحث از علل اين انشعاب از موضوع اين مقال خارج است و در بسيارى از كتب تشريح شده است ولى فعلًا آنچه بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه در هر حال امروز مابا چنين تفرقه و ماده اختلاف ناراحت كننده اى روبه رو هستيم.[31]
اگر فكر كنيم مى توانيم يكى از اين دو گروه را به كلى از راه خود منصرف ساخته و به گروه ديگر ملحق سازيم. اين كار عملًا غير ممكن است در اين صورت آيا بايد با دوركشى و جدايى از يكديگر محيطى پر از سوء ظن و بدگمانى فراهم سازيم؟[32]
آيا بايد به عوامل بيگانه و دشمنان اجازه دهيم كه گروه هاى ما را به جان هم بيندازند و نيروهايى را كه بايد صرف عقب راندن دشمنان گردد در نابودى برادران تباه شود.[33]
و يا اين كه به جاى همه اينها سعى كنيم با نزديكى هر چه بيشتر، پايه هاى تفاهم عمومى را روز به روز محكم تر سازيم، و نشان دهيم كه عليرغم اختلافات موجود، در اصول اساسى اسلام با هم توافق كامل داريم، و براى حفظ آنها؛ و حفظ كشورهاى اسلامى در يك صف ايستاده ايم و هرگونه فداكارى مى كنيم.[34]
آری باید به يكديگر احترام مى گذاريم، از يكديگر حمايت مى كنيم؛ و براى كم كردن فاصله ها مى كوشيم، و حتى احياناً در كتمان پاره اى از موارد اختلاف كوشش داريم تا انگيزه هاى محبت و اتحاد و دوستى تحكيم گردد و رخنه اى در اتحاد اسلامى ما ايجاد نشود.[35]
در حديثى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم كه فرمود:«ايّاكُمْ أَنْ تَعْمَلُوا عَمَلًا نُعيّرُ بِهِ فَإِنَّ وَلَد السُّوءِ يُعيَّرُ وَالِدُهُ بِعَمَلِهِ، كُونُوا لِمَنْ انقَطَعْتُمْ إِلَيْهِ زَيناً، وَ لَاتَكُونُوا عَلَيْنا شَيْئاً؛ صَلُّوا فِى عَشَايِرِهِمْ، عَوِّدُوا مَرْضاهُمْ، وَ اشْهَدُوا جَنَايِزَهُمْ ...؛ از اين كه كارى كنيد كه در برابر مخالفان مايه سرزنش ما شود به شدت بپرهيزيد؛ زيرا مردم پدر را به خاطر اعمال فرزند بدش ملامت مى كنند؛ سعى كنيد مايه زينت و آبروى ما باشيد نه مايه عيب ما، در مراكز آنها (اهل تسنن) نماز بگذاريد؛ و از بيمارانش عيادت كنيد و در مراسم تشييع جنازه آنها حاضر شويد...».[36]
در حديث ديگرى از امام عليه السلام مى خوانيم:«رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً اجْتَرَّ مَوَدَّةَ النَّاسِ إِلى نَفْسِهِ فَحَدَّثَهُمْ بِمَا يَعْرِفُونَ وَ تَرَكَ مَا يُنْكِرُونَ؛خداوند بنده اى را رحمت كند كه محبت مردم را به سوى خود جلب كند، آنچه مورد اتفاق (همه مسلمان ها و پذيرش آنهاست بگويد و از آنچه مورد قبول آنها نيست صرفنظر كند).[37]
البته مفهوم اين سخن آن نيست كه پيروان مكتب حق دست از مكتب خود بردارند و در ديگران حل شوند بلكه مقصود آن است كه در زمينه هدف هاى كلى و اصولى يا بلندنظرى، و آينده نگرى؛ و گذشت و فداكارى به مسائل بنگرند و با برادران مسلمان در برابر دشمنان مشترك روى نقاط مشترك تكيه كنند و از آنچه مايه تفرقه است بپرهيزند؛ و اگر از مسائل اختلافى سخن مى گويند كاملًا در چهارچوب بحث هاى [38] منطقى و دوستانه سخن گويند و به محض اين كه كار به مشاجره و مطالب غير دوستانه مى رسد فوراً سخن را قطع كنند. اين دستور مخصوصاً براى امروز مسلمانان كه بعضاً در چنگال قدرت های استکباری و حامیان تروریسم گرفتارند نهايت ضرورت را دارد.[39]
امام صادق (علیه السلام) و تبیین چارچوب تئوریک امت واحدۀ اسلامی
«أُمَّت» از مادّه «أُمّ» به معناى هر جماعتى است كه نوعى رابطه و وحدت در ميان آنها باشد؛ خواه وحدت دينى يا از نظر زمان و مكان، و يا هدف و مرام، و در اصل از مادّه «امّ» به معناى هر چيزى است كه اشياء ديگرى به آن ضميمه گردد؛ به معناى مادر نيز آمده، بنابراين به اشخاص متفرق و پراكنده «امّت» گفته نمى شود.[40]
در این زمینه امام صادق عليه السلام مى فرمايد: «المُؤمِنُ أخوالمُؤمِنِ، كالجَسَدِ الواحِدِ إذا اشْتَكى شَيْئاً مِنْهُ وَجَدَ ألَمَ ذَلِكَ في سائرِ جَسَدِه، و أرواحُهُما مِن روحٍ واحِدةٍ؛ مؤمن برادر مؤمن است، و همگى به منزله اعضاى يك پيكرند، كه اگر عضوى از آن به درد آيد، ديگر[41]عضوها آرامش ندارند، چرا كه ارواح همگى آنها از روح واحدى گرفته شده است».[42]،[43]
آن حضرت در زمينه برآوردن حاجت برادر دينى فرموده است:«مَن قَضى لأخيهِ المُؤمنِ حَاجةً قَضى اللَّهُ لَهُ يَومُ القيامةِ مائةَ ألفِ حاجةٍ؛ هر كس يك نياز از برادر مؤمن خود را برطرف سازد، خداوند بزرگ در روز رستاخيز صد هزار نياز او را برآورده خواهد كرد».[44]،[45]
در این زمینه می خوانیم شخصى خدمت امام صادق عليه السلام رسيد و عرض كرد: يابن رسول اللّه! مى ترسم، در صفّ مؤمنان نباشم! امام فرمودند: چرا؟ آن شخص گفت: زيرا هنگامى كه بر سر دوراهى انتخاب برادر مؤمن و پول و ثروت قرار مى گيرم، منافع شخصى خود را ترجيح مى دهم. امام فرمود: شما مؤمن هستيد؛ ولى ايمان شما كامل نيست! ... به خدا قسم در اطراف و اكناف زمين مؤمنينى وجود دارند كه تمام دنيا در نظر آنها به اندازه بال مگس ارزش ندارد![46]،[47]
آرى! مؤمنانى كه مراحل تكامل ايمان را پيموده اند، و به قلّه ايمان رسيده اند، به گونه اى كه امام صادق عليه السلام در روايتى آرزوى ديدار آنها را مى كند و به كسانى كه توفيق درك آنها را پيدا مى كنند سفارش مى كند كه از نور آنها استفاده نمايند، تمام دنياى حرام براى چنين مؤمنانى به اندازه بال مگس نمى ارزد. هر چند از حلال دنيا استفاده مى كنند .[48]
بی تردید صفات زشت سرچشمه انواع گناهان است و گناهان سبب گسترش فساد در جامعه و از هم گسيختگى رشته وحدت و اتّحاد و دوستى و برادرى و اعتماد در ميان آنها است و همين امر سبب عقب ماندگى مسلمانان در رفاه مادّى و تكامل معنوى مى شود.[49] لذا کلام نورانی امام صادق (علیه السلام)اشاره به اين است كه زمينه هاى وحدت از طريق اخوت اسلامى در ميان مسلمانان شکل خواهد گرفت و اینگونه امت واحده اسلامی بروز و ظهور خواهدیافت. [50]
آری امت واحدۀ اسلامی تنها در سايه اتحاد و برادرى تحقق می یابد، وقتی مسلمانان واقعاً متحد شدند و به راستى دست برادرى به هم دادند، مصالح آنها همه يكى خواهد د و تصميمشان يكى و هر مسلمانى از حدّاكثر حمايت و كمك برادران مسلمان خود برخوردار خواهد شد.[51]
ولى در عمل می بینیم مسلمانان بار ديگر به قهقرا برگشته اند، و بدبختيها از نو آغاز شده، كار به جايى رسيده كه مسلمانان از نزديكترين برادران خود جز كارشكنى و تهمت چيزى نمى بينند و جز خرابكارى از همديگر انتظارى ندارند. حتى وحشت و ترس او از برادر مسلمانش كمتر از ترس از كفار و دشمنان نيست![52]
با اين حال چگونه مى توان انتظار پيروزى و عظمت داشت؟محال است مسلمانان بدون اتحاد روى سعادت را ببينند، همان طور كه محال است بدون كمك و مساعدت، با يكديگر متحد شوند.[53] اینچنین است که امام صادق (علیه السلام) برای تبیین تئوریک مفهوم امت واحده ، به تسریع روند تكاملى مسلمانان اشاره فرموده و برتعمیق همبستگى اجتماعى و پيوندهاى نوع دوستانه تأکید نموده و تقویت رشته هاى اخوت و برادرى را در ميان آحاد مسلمانان خواستار شدند.[54]
سخن امام جعفر صادق درباره حق مسلمان بر مسلمان
«وَ عَنْ إبْنِ أعْيَنَ إنَّهُ سَأَلَ أبَا عَبْدِاللَّهِ عليه السلام عَنْ حَقِّ المُسْلِمِ عَلَى أخِيهِ فَلَمْ يُجِبْهُ قَالَ: فَلَمَّا جِئْتُ أُودّعُهُ قُلْتُ: سَأَلْتُكَ فَلَمْ تُجِبْنِى قَالَ: إنّى أخَافُ أنْ تَكْفُرُوا وَ إنَّ مَنْ أشَدّ مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَى خَلْقِهِ ثَلَاثاً: إنْصَافُ المُؤْمِنِ مِنْ نَفْسِهِ حَتّى لَايَرْضى لأخِيهِ المُؤْمِنِ مِنْ نَفْسِهِ إلَّابِمَا يَرْضى بِنَفْسِهِ وَ مُوَاسَاةِ الأخِ المُؤْمِنِ فِى المَالِ وَ ذِكْرِ اللَّهِ عَلى كُلِّ حَالٍ وَ لَيْسَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الحَمْدُللَّهِ وَ لكِنْ عِنْدَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ فَيَدَعُهُ؛[55]زرارة بن أعين (كه از اصحاب امام باقر و امام صادق عليهما السلام است) مى گويد: از امام صادق عليه السلام از حقّ مسلمان بر برادر مسلمانش پرسيدم و امام جواب نداند. زراره مى گويد:وقتى خواستم از ايشان خداحافظى كنم، عرض كردم: از[56]شما سؤال كردم و شما جواب مرا ندايد. امام فرمود: بيم آن داشتم كه كافر شويد و امّا از مهمترين چيزهايى كه خدا بر مخلوقاتش واجب فرموده سه چيز است: نسبت به ديگران منصف باشد به طورى كه چيزى در حقّ برادر مؤمنش قائل نشود مگر آنچه را كه براى خود مى پسندد و در اموال با برادر مؤمنش مواسات داشته باشد و در همه حال به ياد خدا باشد كه آن فقط ذكر سبحان اللَّه والحمدللَّه (ذكر زبانى) نيست، بلكه وقتى گناه پيش آمد به ياد خدا باشد.[57]
اين كه در ابتدا امام (علیه السلام) جواب سئوال ابن أعين را نمى دهد، ممكن است به اين جهت باشد كه مسئوليّت او را كم كند، چون اگر بداند و عمل نكند، مسئوليّتش سنگين است؛ و ممكن است به اين جهت باشد كه امام مى خواهد تشنگى بيشترى در مخاطب ايجاد كند تا جواب را كاملًا پذيرا باشد.[58]
«مواساة» مراتبى دارد كه از حدّاقل شروع مى شود و تا جايى مى رسد كه اموالش را با برادر مؤمنش تقسيم مى كند و از اين بالاتر مرحله ايثار است كه از خود دريغ داشته و در حقّ برادرش روا مى دارد.[59]
«ذكر اللَّه» معانى مختلفى دارد و ساده ترين آن ذكر زبانى و بالاتر از[60]آن ذكر قلبى است و مرحله سوّم ذكر عملى است يعنى در اعمالش آثار خدا نمايان باشد.[61]
دکترین وحدت بخش امام صادق (علیه السلام) و رسالت جهان اسلام
در خاتمه باید گفت آموزه های وحدت گرا در برنامه هاى اسلامى از چهارده قرن پيش به ویژه در دکترین وحدت بخش امام صادق (علیه السلام) وجود داشته است، بى آن كه شكل افراطى به خود بگيرد.[62]
لذا با توجه به تعالیم راهبردی آن حضرت باید به این امور رهنمون شد که واحدهاى بزرگ جامعه صرف نظر از نژاد و رنگ و زبان و موقعيت اجتماع و مذهب بايد يك سلسله حقوق اجتماعى را به عنوان «حقوق بشر» به رسميت بشناسند و در مورد اتباع خود و ديگران به كار بندند.[63]
هم چنین هر كشورى بايد گروه هاى اجتماعى خود را چنان آموزش دهد كه براى حفظ وحدت؛ و در نتيجه وصول به يك سلسله منافع اصولى و اساسى جمعى، از قسمتى از خواسته هاى شخصى خود بگذرند، و به آنها تفهيم شود جمود بر روى همه خواسته ها؛ و مضايقه از هر گونه فداكارى در اين زمينه راه را به روى منافع بزرگ تر مى بندد، بلكه گاه موجوديت جامعه را به خطر مى افكند.[64]
باید به همه افراد بياموزند كه عقايد ديگران را (تا آن جا كه خطرى براى جامعه ايجاد نكند و موجب از ميان رفتن اصول اساسى نشود) محترم بشمرند و از جريحه دار ساختن عواطف ديگران بپرهيزند.[65]
به آحاد مسلمانان تفهيم كنند كه حتى در آداب و رسوم معقول يكديگر، شركت جويند و از اين طريق به جلب محبت ديگران كمك كنند.[66]
[1] زندگى در پرتو اخلاق ؛ ص198.
[2] همان.
[3] همان.
[4] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 11 ؛ ص442.
[5] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدظله) ؛ ص57.
[6] آفريدگار جهان ؛ ص28.
[7] تفسير نمونه ؛ ج 7 ؛ ص436.
[8] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 7 ؛ ص470.
[9] همان؛ ص 471.
[10] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص129.
[11] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 10 ؛ ص265.
[12] همان؛ ص 266.
[13] كافى؛ ج 2؛ص 209؛ ح 1.
[14] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 10، ص 266.
[15] همان ؛ ج 1 ؛ ص628.
[16] همان.
[17] همان ؛ ج 6 ؛ ص601.
[18] همان.
[19] اخلاق در قرآن ؛ ج 3 ؛ ص295.
[20] همان.
[21] همان.
[22] همان ؛ ص332.
[23] همان ؛ ص335.
[24] گفتار معصومين (علیهم السلام) ؛ ج 1 ؛ ص92.
[25] بحارالانوار؛ ج 69؛ ص 263.
[26] اخلاق در قرآن ؛ ج 3 ؛ ص239.
[27] تفسير نمونه ؛ ج 7 ؛ ص85.
[28] اعتقاد ما، ص 10.
[29] همان.
[30] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص105.
[31] تقيه ؛ ص27.
[32] همان.
[33] همان.
[34] همان.
[35] همان؛ ص 28.
[36] وسائل الشيعه؛ ج 11؛ ص 471.
[37] همان.
[38] تقيه؛ ص 29.
[39] همان.
[40] لغات در تفسير نمونه ؛ ص69.
[41] گفتار معصومين (علیهم السلام) ؛ ج 1 ؛ ص68.
[42] اصول كافى؛ ج 2؛ ص 133؛ باب اخوة المؤمنين بعضهم لبعض؛ ح 3.
[43] گفتار معصومين (علیهم السلام)، ج 1، ص 69.
[44] ميزان الحكمه؛ ج 1؛ ص 62.
[45] گفتار معصومين (علیهم السلام) ؛ ج 2 ؛ ص208.
[46] سفينة البحار؛ ج 1؛ ص 147.
[47] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج 2 ؛ ص321.
[48] همان؛ص 322.
[49] اخلاق در قرآن ؛ ج 1 ؛ ص54.
[50] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 5 ؛ ص76.
[51] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص47.
[52] همان.
[53] همان؛ ص 48.
[54] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص455.
[55] وسائل الشيعه؛ ج 8؛ ص 415.
[56] مشكات هدايت، ص: 208.
[57] همان؛ص 209.
[58] همان.
[59] همان.
[60] همان.
[61] همان؛ ص 210.
[62] تقيه ؛ ص27.
[63] همان.
[64] همان.
[65] همان.
[66] همان.
/۱۳۲۳/د۱۰۳/ق