مماشات یا اقدام متقابل
به گزارش خبرگزاری رسا، دیپلماسی هستهای ایران در سالهای بعد از قطعنامه 1929 شتاب بیشتری پیدا كرد. قطعنامه 1929 شدیدترین تحریمهای اقتصادی و راهبردی علیه ایران را اعمال میكرد. وزیر امورخارجه وقت آمریكا خانم هیلاری كلینتون به این موضوع اشاره داشت كه «تحریمهای شكننده» علیه ایران را اعمال خواهد كرد. قطعنامه 1929 در سال 2010 به تصویب رسید و بعد از 6 ماه آثار تحریمهای بینالمللی در ساختار اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران انعكاس پیدا كرد.
دیپلماسی هستهای را میتوان بهعنوان تلاش سازمانیافته برای ارتقاء منافع ملی دانست. مذاكرات ایران و كشورهای جهان غرب در شرایطی آغاز شد كه ایران از قابلیتهای ابزاری لازم برخوردار بوده و این امر منجر به ایجاد زمینه برای مذاكرات متوازن گردید. مذاكراتی كه بتواند اهداف راهبردی جمهوری اسلامی ایران را بهگونهای تأمین نماید كه تهدیدات كاهش یافته و زمینه برای بازسازی موقعیت ایران در سیاست بینالملل بهوجود آید.
در این فرآیند، رویكرد مقام معظم رهبری مبتنی بر حفاظت از ارزشهای راهبردی در قالب مقاومت و دیپلماسی متوازن بوده است. در نگرش ایشان، عملگرایی نمیتواند بهتنهایی مطلوبیتهای لازم را برای واحدهای سیاسی بهوجود آورد. هرگونه كنش راهبردی نیازمند سنجش جوانب كار بوده كه از طریق سازوكارهایی همانند ائتلافسازی، دیپلماسی، همكاریهای چندجانبه و تحقق اهداف تعیینشده از طریق ابزارهای در دسترس حاصل میشود.
ریسكپذیری بخش اجتنابناپذیر كنش راهبردی در انگاره ذهنی رهبری محسوب شده و بسیاری از آراء ایشان براساس اراده برای تغییر و بهینهسازی موقعیت تبیین و تفسیر میشود.
براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، رهبری بهعنوان محور اصلی سیاستهای راهبردی تلقی میشود. نقش رهبری از این جهت اهمیت دارد كه سیاستهای كلان را اتخاذ نموده و براساس آن زمینه برای اجرای سیاستها در فضای تعاملی ایجاد خواهد شد. بهعبارت دیگر، الگوی رفتار رهبری معطوف به «تراز انقلاب اسلامی» خواهد بود، در حالی كه الگوی رفتار مقامهای اجرایی بهویژه ریاست جمهوری معطوف به تأمین حداكثر منافع ملی از طریق تعامل سازنده و الگوهای كنش همكاریجویانه متوازن با سایر كشورها در «تراز جمهوری اسلامی» است.
ارزیابی قانون اساسی نشان میدهد كه نقش رهبری و ریاست جمهوری در حوزه سیاست خارجی و امنیت ملی ماهیت درهمتنیده، بههم پیوسته و همتكمیل دارد.
در این فرآیند، ریاست محترم جمهوری نیز بهعنوان دومین مقام اجرایی كشور مسئولیت تأمین منافع ملی و اهداف راهبردی جمهوری اسلامی را عهدهدار خواهد بود. اگر سیاستهای كلان و جهتگیری كلی سیاست خارجی و اهداف امنیتی جمهوری اسلامی براساس رویكرد رهبری تنظیم میشود، الگوی اجرا برای حداكثرسازی منافع ملی نیز مربوط به ریاست جمهوری خواهد بود. انگاره ذهنی تیم سیاست خارجی ایران در دوران آقای روحانی معطوف به نشانههایی از عملگرایی، همكاریهای چندجانبه و دیپلماسی هستهای برای پایان دادن به تحریمها بوده است.
در نگرش ریاست محترم جمهوری ایران، حل مشكلات اقتصادی و سیاسی كشور در گرو سیاست خارجی بوده و محور اصلی سیاست خارجی ایران را دیپلماسی هستهای تشكیل میداد. به همین دلیل است كه میزان موفقیت و یا عدم موفقیت دیپلماسی هستهای تأثیر خود را در زندگی اجتماعی و اقتصادی جامعه بهجا خواهد گذاشت. پیوند مسائل اجتماعی و اقتصادی در ایران با موضوع دیپلماسی هستهای كه مورد توجه آقای روحانی قرار گرفته، منجر به شرایطی گردید كه چالشهای ترامپ برای دیپلماسی هستهای تأثیر خود را بر اقتصاد سیاسی و اجتماعی ایران بهجا خواهد گذاشت.
1. جهتگیری و فرآیند دیپلماسی هستهای ایران
گام اول دیپلماسی هستهای ایران مربوط به فعالیتهایی است كه وزارت امورخارجه ایران در سال 1391 آغاز نمود. در این دوران تاریخی، دو گروه مذاكرهكننده دیپلماسی هستهای وجود داشت. سعید جلیلی مذاكرهكننده ارشد شورای عالی امنیت ملی، فعالیتهای خود را در قالب گروه 1+5 ادامه میداد.
بهموازات چنین فرآیندی، زمینه برای مشاركت وزارت امورخارجه در روند دیپلماسی رسمی و غیرعلنی آغاز شد. علیاصغر خاجی معاون وقت اروپا و آمریكا در وزارت امورخارجه سه دوره مذاكرات غیرعلنی با هیئت امریكایی به ریاست «ویلیام برنز» ادامه داد.
تمامی مذاكرات انجامشده در این دوران تاریخی معطوف به تلاش سازمانیافته برای توجه به خطوط قرمز راهبردی جمهوری اسلامی ایران بوده است. حتی در مذاكرات مسقط تیم وزارت امورخارجه ایران تلاش داشت تا سیاستهای رسمی كشور مبتنی بر دیپلماسی برای كاهش تهدیدات از طریق سازوكارهای دیپلماتیك را پیگیری نماید. تیم شورای عالی امنیت ملی نیز عمدتاً بر سیاستهای اعلامی نظام سیاسی تأكید داشته و علیرغم حفظ معیارهای اصلی دیپلماسی انقلابی، نتوانست در سیاست عملی گام مؤثری برای ارتقاء اهداف و منافع ملی كشور بردارد.
روند دیپلماسی هستهای ایران براساس این انگاره انجام گرفت كه زمینه برای پایان دادن به تحریمهای اقتصادی بهوجود آید. مأموریت تیم مذاكرهكننده در تمامی سطوح معطوف به همكاری برای پایان دادن به تحریمها و تلاش برای به حداقل رساندن خصومتهای راهبردی همانند تحریمهای اقتصادی بوده است. در این دوران، مقام معظم رهبری تأكید داشتند كه دیپلماسی هستهای میبایست منجر به حفظ عزت ملی و پایان دادن به تحریمها شود. از سوی دیگر، ایشان تأكید داشتند كه اعتماد به سیاستهای جهانی و ایالات متحده هیچگونه مطلوبیتی را برای كشور ایجاد نخواهد كرد. در عین حال اجازه دادند كه روند دیپلماسی هستهای برای تحقق اهدافی همانند كاهش خصومتها، غیرامنیتیشدن ایران و پایان تحریمها انجام گیرد.
گام دوم دیپلماسی هستهای ایران مربوط به شرایطی است كه زمینه برای انتقال پروندههای مذاكراتی در حوزه دیپلماسی هستهای از ریاست جمهوری و شورای عالی امنیت ملی به وزارت امورخارجه فراهم شد. وزیر امورخارجه نقش محوری در روند مذاكرات را عهدهدار شده و زمینه برای شكلگیری ماراتن كنش دیپلماتیك بهوجود آمد. چنین فرآیندی توانست تأثیر خود را در موقعیت و روابط ایران با سایر كشورها بهجا گذارد. اگرچه این ذهنیت وجود داشت كه برنامه جامع اقدام مشترك میتواند ایران را از فضای امنیتیشدن خارج سازد، اما چنین روندی نتوانست منجر به عادیشدن روابط اقتصادی و راهبردی ایران در مقیاس منطقهای و جهانی شود. روند دیپلماسی هستهای ایران در دوران روحانی افكار عمومی جامعه را بهگونهای تهییج نمود كه دیپلماسی هستهای بهعنوان تنها راهحل ایران برای عبور ار بحران خواهد بود.
دولت روحانی بر این اعتقاد بود كه بحران هستهای غیرضروری بوده و ایران باید بتواند از طریق سازوكارهای همكاریجویانه جایگاه خود را در سیاست جهانی ارتقاء دهد. حسن روحانی در آبان 1392 و چندماه بعد از آغاز دیپلماسی هستهای نامهای به رهبری جمهوری اسلامی ایران نوشتند كه ماهیت تبریكآمیز داشت. ایشان اعلام داشتند كه حق ایران در غنیسازی اورانیوم تضمین شده و دیپلماسی هستهای ایران چنین موفقیتی را بهوجود آورده است. چنین رویكردی توسط مقامهای سیاسی آمریكا بهویژه جانكری وزیر امورخارجه به چالش كشیده شد و نامبرده تفسیر كاملاً متفاوتی را ارائه داد. تفسیر متفاوت در ارتباط با سازوكارهای برجام مربوط به شرایطی بود كه مذاكرات لوزان در سال 1394 به پایان رسید. در پایان مذاكرات لوزان، زمینه برای تنظیم «فكت شیت» ایرانی و آمریكایی بهوجود آمد.
آمریكاییها فكت شیت خود را منتشر نموده و مقامهای رسمی ایرانی از انجام چنین اقدامی خودداری نموده و آن را معطوف به مواضع و مصاحبه كارگزاران دیپلماتیك و هیئت مذاكرهكننده دانستند. ماراتن دیپلماسی هستهای مربوط به تیرماه 1394 بوده كه بیش از 20 روز به طول انجامید و مقامهای وزارت امورخارجه متن پیشنهادی برجام را براساس مفاهیم تأثیرگذار بر تعهدات كشورها مورد تبادل نظر قرار دادند. تصویب برجام مورد پذیرش نهادهای سیاسی و بخش قابل توجهی از گروههای اجتماعی ایران قرار گرفت. همگان بر این اعتقاد بودند كه روندهای جدید معطوف به سازوكارهای همكاریجویانه نظام بینالملل با ایران بوده و امیدوار بودند كه تحریمها پایان پیدا كند.
ادامه دارد...
/۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: رسالت