۲۳ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۵:۴۵
کد خبر: ۵۷۷۰۵۸
یادداشت؛

عوامل تخریب ‌ نشاط اجتماعی و چند راهکار

با نگاهى به وضعيت عمومى جامعه، در مقايسه با سال‌هاى گذشته، شاهد افزايش انتقادها، افزايش بدبينى و بى ‌اعتمادى و مسائلى از اين قبيل در جامعه هستيم.
امید و نشاط اجتماعی

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، با نگاهى به وضعيت عمومى جامعه، در مقايسه با سال‌هاى گذشته، شاهد افزايش انتقادها، افزايش بدبينى و بى ‌اعتمادى و مسائلى از اين قبيل در جامعه هستيم.

يكى از مهم‌ترين مسائلى كه به اين فضا دامن مى ‌زند، وجود چالش‌ها و مسائل متعددى است كه مردم به‌طور روزانه در زندگى خود با آن‌ها دست و پنجه نرم مى‌كنند. با اين حال، اين چالش‌ها، مسأله جديدى نيست و در همه زمان‌ها، كم و بيش وجود داشته است. از اين رو، سؤال اين است كه در برهه كنونى، چه عوامل و متغيرهاى ديگرى در اين روند تأثير داشته كه به افزايش بدبينى، بى‌اعتمادى و در برخى موارد، نااميدى در جامعه منجر شده است؟ 

فرض اساسی این است كه اگر پديدار شناسانه به اين وضعيت بنگريم، ريشه آن ‌را بايد در تفاوت بين «بود و نمود» دانست، به اين معنا كه اگرچه در كشور مشكل وجود دارد، اما تصوير و برداشتى كه از اين مشكلات در فضاى عمومى جامعه براى افكار عمومى بازنمايى مى‌شود، با واقعيت‌ها تفاوت دارد، يعنى آنچه تصور مى‌شود، الزاماً منطبق با واقعيت نيست. به بيان دقيق‌تر، واقعيت‌ها با بزرگ‌نمايى و چاشنى عمليات روانى به جامعه عرضه مى‌شود. بر این اساس، سؤال اين است كه چه عوامل و متغيرهايى در دامن زدن به اين موضوع تأثير داشته و سبب شده است درك عمومى، با واقعيت‌هاى جامعه فاصله داشته باشد؟ در این یادداشت با نگاهى كلى، مى‌توان به چند عامل مهم و اساسى در اين زمينه اشاره كرد:

1.  چالش‌هاى زندگى روزمره‌

نمى‌توان منكر وجود اين واقعيت در جامعه شد، که در زندگی روزمره مردم با چالش‌هایی مواجه هستند. زيرا به ‌سبب كم شدن فرصت‌هاى كسب و كار، شاهد افزايش بيكارى و به‌ دليل نوسانات بازار (نوسانات ارزى) شاهد افزايش نرخ تورم در سطح كشور هستيم.

در اين فضا و شرايط، برنامه ‌ريزى براى زندگى تا حد زيادى مختل شده و براى نمونه افراد جامعه اگر براى خريد مسكن، ازدواج، تفريح و... مطابق با شرايط يك سال پيش برنامه ‌ريزى كرده بودند، به ‌طور طبيعى در شرايط امروز جامعه ديگر نمى ‌توانند اين برنامه‌ها و خواسته‌هاى خود را محقق كنند.

2. فشارهاى دشمن‌

به ‌سبب فشارهاى دشمن و تهديدات مداوم آن، هم نوعى فضاى عدم اطمينان در اقتصاد ايران شكل گرفته و هم بخش‌هايى از جامعه را با اين سؤال مواجه كرده كه با توجه به رويارويى جهان استكبار با نظام، سرنوشت و آينده كشور چگونه رقم خواهد خورد؟ واقعيت آن است كه همه اقشار مردم با اين موضوع، يكسان برخورد نكرده و در عين حال كه عمده مردم به توخالى بودن تهديدهاى دشمنان باور دارند، بخش ديگرى متأثر از فضاهاى برساخته دشمن هستند. به طور طبيعى كسى‌ كه از نظر ذهنى و روانى احساس ترس و ناامنى مى‌كند، نمى ‌تواند نسبت به وضع موجود و آينده خوش‌بين باشد.

آنچه در دو مورد اخير گفته شد، كم و بيش همواره وجود داشته است، از اين رو، براى بار سوم اين سؤال مطرح مى‌شود كه چه عواملى سبب رقم خوردن فضاى جديدى در كشور شده و برخى نااميدانه به صحنه می‌نگرند؟

3. بى ‌برنامگى و بى ‌عملى دستگاه‌هاى مسؤول‌

در مقابل وضع موجود كه در آن شاهد فشار اقتصادى بر مردم هستيم، متأسفانه دولتمردان، به‌ ويژه مسؤولان بخش‌هاى اقتصادى كه تصميمات آن‌ها به‌ طور مستقيم بر زندگى مردم تأثير مى‌گذارد، برنامه‌اى منسجم نداشته و فراتر از آن، اقداماتى راه‌گشا و اميدآفرين انجام نداده‌اند.

تذكر و توصيه رهبر معظم انقلاب به هيأت دولت در ديدار اخيرشان مبنى بر ضرورت ارائه تصوير توانا و كارآمد از دولت، ناظر بر اين واقعيت بود. در واقع، وقتى مردم شاهد كاهش قدرت خريد خود هستند، دولتمردان و مسؤولان نه تنها باید خود را در برابر مردم پاسخگو بدانند، بلكه براى حل معضلات پيش روى مردم باید چاره‌انديشى كنند. روى سخن در اينجا متوجه همه مسؤولان اعم از دولت، قوه قضائيه، مجلس شوراى اسلامى و... است. به بيان ديگر، چالش‌هاى زندگى روزمره مردم و فشارهاى دشمن، وقتى به بى‌عملى مسؤولان در كنار هم قرار مى‌گيرد، خواسته يا ناخواسته، در ذهن افراد، نوعى بدبينى و بى‌اعتمادى نسبت به وضع موجود و آينده را شكل می‌دهد.

4. نبود تبيين درست از وضعيت‌

در حالى كه در وضعيت موجود، مسؤولان، نخبگان و كسانى كه به نوعى براى افكار عمومى مرجعيت دارند، بايد با مردم در ارتباط بوده و وضعيت موجود، فشارهاى دشمن، لزوم نقش ‌آفرينى مردم براى عبور از اين مرحله و در كل، شرايط خطير كشور را براى افكار عمومى تبيين كنند تا از بار روانى حاكم بر جامعه كاسته شود، متأسفانه در اين زمينه نيز برنامه و رويكرد منسجمى وجود ندارد؛ بنابراين، افكار عمومى به‌ جاى آن‌كه تحليل شرايط موجود كشور را از زبان مسؤولان و دلسوزان بشنود (جز رهبری معظم انقلاب که بار همه کم‌کاری بخش‌های نظام را بر دوش می‌کشند و مکرر افکار عمومی را نسبت به مسایل توجیه می‌کنند) اطلاعات خود را از زبان رسانه‌هاى بيگانه، دشمنان و معاندان دريافت مى‌كند.

5. شكل‌گيرى جنبش اجتماعى نوين‌

آنچه بيش از همه بر فضاى موجود دامن زده و افقى تيره و تار پيش روى افكار عمومى ترسيم كرده، شكل‌گيرى پديده به نسبت جديدى در كشور است كه به مدد فعاليت در بستر فضاى مجازى توانسته است به يك نيروى سياسى تعيين‌ كننده تبديل شود، اين پديده جديد را «جنبش اجتماعى نوين» مى‌دانند.

توضيح آن‌كه تا پيش از ايجاد و گسترش دامنه فعاليت شبكه‌هاى اجتماعى مجازى، بازيگران سياسى در كشور شامل سه بخش عمده دولتمردان، جامعه مدنى (احزاب، تشكل‌ها، انجمن‌ها و...) و مردم بود. در اين مدل، مطبوعات، رسانه‌ها، احزاب و گروه‌هاى سياسى در حوزه عمومى به منزله واسط ميان مردم و حكومت فعال بودند، چارچوب‌هاى فعاليت براى هر يك از آن‌ها تعريف شده بود، هر نهادى كه در صدد فعاليت در حوزه عمومى بود، بايد از مراجع قانونى مجوز اخذ مى‌كرد و در صورت تخلف، با آن برخورد قانونى صورت مى‌گرفت. حال با توسعه فضاى مجازى، نه تنها جامعه مدنى و نهادهاى حوزه عمومى رنگ باخته ‌اند، بلكه شاهد نوعى تكثر، سياليت و دشوارى نظارت بر اين فضا هستيم.

به عبارت دقيق‌تر، مهم‌ترين كار ويژه نهادهاى حوزه عمومى اعم از احزاب، انجمن‌ها، رسانه‌ها و... كه بيان و تأليف منافع و تبديل آن‌ها به شعارهاى سياسى است، در فضاى موجود، كسانى صورت مى‌دهند كه اولاً، هويت آن‌ها مشخص نيست، ثانياً، هيچ‌گ ونه مجوزى براى فعاليت در اين حوزه ندارند، ثالثاً، ممكن است تخصصى هم نداشته باشند و رابعاً، توسعه برخى از كانال‌ها در اين فضا، اساساً با هدف‌هاى فتنه ‌انگيزانه صورت گرفته است.

افزون بر اين، به ‌سبب توسعه استفاده از شبكه‌هاى اجتماعى مجازى، مخالفان و منتقدان نظام كه پيش از اين چندان فضايى براى فعاليت نداشتند، به راحتى با هم مرتبط شده و اكنون مى‌توانند خواسته‌ها و مطالبات خود را در بستر فضاى مجازى طرح كنند و حتى با استفاده از تاكتيكهاى عمليات روانى و با موج ‌سوارى بر وضعيت موجود، نه تنها خواسته‌هاى خود را خواسته‌هاى عمومى جلوه دهند، بلكه با روى آوردن به دروغ، تهمت، جعل سند و... به ناامنى روانى در كشور دامن بزنند. در اين زمينه، از نقشه‌هاى دشمنان خارجى براى سوء استفاده از بستر فضاى مجازى نيز نبايد غافل شد. در جمع ‌بندى اين مورد بايد گفت، در بستر فضاى مجازى، اكنون شاهد شكل‌گيرى جنبش اجتماعى نوينى در كشور هستيم كه هويت خود را در تقابل جدى با نظام تعريف كرده و براى به زانو در آوردن نظام نيز از هيچ ترفند و ابزارى دريغ نمى‌كند. به عبارت ديگر، وقتى در كنار مسائل پيش گفته، مردم پيوسته در فضاى مجازى خبرهايى از اختلاس، خيانت، بى ‌بندوبارى، فساد و... ببينند، افزون بر حكومت، به اجتماع و كل وضعيت زندگى خود نيز بدبين و از آن نااميد مى‌شوند.

حال آن‌كه، آنچه در اين فضاها و با عناوين فريبنده‌اى چون «افشاگرى» در اختيار مردم قرار مى‌گيرد، عين واقعيت نيست، بسيارى از آن‌ها خبرسازى كذب بوده، برخى مبتنى بر سندسازى جعلى و برخى ديگر در عين واقعيت داشتن، با بزرگ‌ نمايى به مردم عرضه مى‌شود. متأسفانه، در اين زمينه برخى رسانه‌هاى رسمى و شناخته شده نيز گاهى اوقات در دام فضاى بر ساخته اين شبكه سازماندهى شده و هدفمند مى‌افتند و آنچه به مخاطبان خود عرضه مى‌كنند، ناخواسته بازى در زمينى است كه مدنظر معاندان است.

بنابراين، در وضعيت كنونى از يك سو شاهد جنگ اقتصادى دشمن، وجود چالش در زندگى روزمره مردم و بى‌عملى مسؤولان براى رفع اين چالش‌ها و خنثى‌سازى جنگ اقتصادى دشمن هستيم و از سوى ديگر، پيوست‌هاى تبيينى، روانى و رسانه‌اى براى وضع موجود نه تنها ضعيف است، بلكه آنچه در اين فضا به ‌صورت وجه غالب در آمده و جو متصلبى را شكل داده، جنبش اجتماعى نوينى است كه توجهى به خطوط قرمز سياسى و اعتقادى مردم و نظام ندارد. در واقع، همان‌ گونه كه اشاره شد، به واسطه ضعف در حوزه تبيينى - رسانه‌اى و ابتكار عمل دشمنان در اين حوزه، اكنون برخى تصور مى‌كنند كشور در آستانه فروپاشى قرار دارد. حال آن‌كه هر چند نمى‌توان منكر وجود چالش‌ها و مسائل متعدد در كشور شد، اما اين همه‌ واقعيت صحنه كشور نيست، بلكه وضعيت موجود نيز به راحتى قابل عبور بوده و نمى‌تواند مانع تداوم پويايى ملت ايران و نظام اسلامى شود. بر این اساس، سؤال اين است كه براى عبور از وضعيت موجود چه بايد كرد؟ براى پاسخ به اين پرسش ابتدا تلاش مى‌شود ريشه‌ها و چرايى شكل‌گيرى وضعيت ترسيم شده گفته شده بررسى شود و سپس متناسب با اين ريشه‌ها، راه ‌حل‌هاى مناسب ارائه شود.

چه بايد كرد؟

آنچه گفته شد، اشاره مختصرى به برخى از مهم‌ترين ريشه‌هاى شكل‌گيرى وضعيت كنونى كشور بود. پرسش اساسى ديگر اين است كه در مواجهه با وضعيت موجود و به ‌منظور از بين نرفتن اميد چه بايد كرد؟ به نظر مى‌رسد، براى مواجهه با وضعيت موجود و بازيابى اميد در جامعه بايد به چند نكته و راه‌حل به منزله پيوست‌هاى روانى - رسانه‌اى توجه جدى كرد و بايد در اقدامات گوناگونی که انجام می ‌شود این پیوست‌ها را مدنظر قرار داد:

1. همدلى و پاى درد مردم نشستن‌

همان‌گونه كه گفته شد، نمى‌توان منكر وجود مشكلات در كشور و ايجاد تنگنا براى مردم شد. از اين رو، در وضعيت كنونى بايد به‌طور جدى و صادقانه با مردم همدلى كرد و پاى درد آن‌ها نشست. در اين زمينه مى‌توان به اقدام تحسين‌ برانگيز برخی از مسؤولان در میان مردم از جمله حضور در ميان بازاريان، کارگران، کشاورزان، باغداران، کامیونداران، معلمان و... اشاره كرد. در واقع، به واسطه اين همدلى بايد براى مردم اثبات شود كه مسؤولان با دردها و مشكلات آن‌ها بيگانه نيستند و آماده شنيدن مشكلات آن‌ها هستند. پيامدهاى مثبت اين امر واضح و اثربخش است.

2. اميدآفرينى‌

در تلاطم‌ها و فراز و نشيب‌هاى گوناگون روزگار، آنچه بيش از هر چيزى بايد مورد توجه قرار گيرد، خوش‌بينى، حفظ اميد و اعتماد است.

به‌ دليل اهميت اين موضوع، دشمن نيز اكنون در راهبرد تهاجمى خود عليه نظام اسلامى، بيش از هر چيزى، بر آن تمركز كرده است. بنابراين، بايد به طرق گوناگون زبانى، رسانه‌اى، روانى و مهم‌تر از همه، عملى، اميد را در جامعه زنده نگه داشت. به عبارت دقيق‌تر، بايد اين اميد و اعتماد را به جامعه داد كه وضعيت كنونى قابل عبور بوده و به فضل الهى نظام از اين مرحله هم سرافرازانه بيرون خواهد آمد. پيوست مهم و شرط لازم و كافى براى ايجاد اين اميد، عزم و اراده مسؤولان و اقدام قاطع آن‌ها براى حل مسائل كنونى كشور است. در همين راستا، بايد به توانايى كشور در عبور از تحريم‌ها و نوسانات كنونى بازار اشاره كرد.

توضيح آن‌كه در كنار تلاش براى مهار نقدينگى در كشور، تغيير تيم اقتصادى دولت، اصلاح نظام بانكى، هوشمندسازى واردات، قطع قاچاق و فساد و مواردى از اين دست به منزله عارضه‌هاى اقتصادى، عبور از سد تحريم نيز امكان‌پذير است، زيرا دو حوزه اساسى و زيربنايى در تحريم‌هاى آمريكا، تحريم صادرات نفت ايران و ديگرى، تحريم معاملات بين‌المللى بانكى ايران است كه در حوزه نخست، با توجه به مخالفت ديگر كشورها با پيروى از سياست آمريكا در تحريم نفت ايران، صادرات نفت ايران به زير يك ميليون بشكه در روز نخواهد رسيد. پيش ‌بينى كارشناسان اقتصادى آن است كه اقتصاد ايران با همين ميزان فروش مى‌تواند به حيات خود ادامه دهد.

در حوزه تحريم‌هاى بانكى نيز بايد سيطره دلار در مبادلات و معاملات خارجى كشور برداشته شود، مبادلات پاياپاى و هم‌چنين مبادله با ارزهاى ملى يا همان انعقاد پيمان‌هاى پولى دوجانبه، راه‌ حلى براى عبور از سد تحريم‌هاى بانكى آمريكا است. در اين زمينه گفته مى‌شود چنان‌چه ايران با هشت كشور از جمله روسيه، چين، تركيه و... پيمان دوجانبه پولى اجرا كند، بيش از ۶۰ درصد مشكلات بانكى آن‌كه در اثر تحريم‌هاى آمريكا ايجاد شده است، رفع خواهد شد. انجام اين اقدامات، با توجه به وضعيت كشور، ضرورى و بلكه حياتى است و البته با توجه به تجربه تحريم‌ها، كار چندان دشوارى هم نيست.

3. عزم و اراده براى حل مشكلات‌

دو واقعيت مهم در كشور وجود دارد که يكى ضعف اراده و سستى برخى مسؤولان براى رسيدگى سريع و قاطع به مشكلات مردم است و ديگرى اين است كه اساساً همه مشكلات در دولت و مسؤولان ريشه ندارد.

بر این اساس، مسؤولان بايد در حوزه‌هايى كه مى‌توانند و مربوط به حوزه مسؤوليت آن‌ها است، عزم و اراده جدى براى حل مشكلات داشته باشند. البته صرف همدلى و داشتن عزم و اراده كافى نيست، بلكه بايد اقدامات اثربخش و مفيد در راستاى حل مشكلات صورت گيرد.

به نظر مى‌رسد، در صدر اين اقدامات بايد ايجاد ثبات نسبى در اقتصاد، حمايت از اقشار ضعيف و كم‌ درآمد، ايجاد فرصت‌هاى شغلى، چابك ‌سازى روندهاى بوروكراتيك، مبارزه جدى، علنى، شفاف و اثربخش با مفسدان و محتكران، به‌ويژه آقازاده‌ها و نزديكان به برخى مسؤولان و... قرار داشته باشد. با تحقق اين اقدامات، بخش مهمى از مسأله ناكارآمدى كه ريشه اصلى مشكلات موجود در كشور است، برطرف خواهد شد.

4. تدوين نظام جامع رسانه‌اى‌

واقعيت آن است كه در كنار ناكارآمدى‌هاى موجود، آنچه سبب شده است اين ناكارآمدى‌ها بيش از گذشته جلوه‌گر شود، ضعف در شيوه‌هاى اطلاع ‌رسانى و مجموع اقدامات رسانه‌اى در كشور براى تبيين وضعيت كشور است.

در اين زمينه مى‌توان به چند مسأله اساسى در ارتباط با رسانه‌ها اشاره كرد، ازجمله پمپاژ خبرهاى بد و اعتمادسوز به جامعه به ‌جاى پمپاژ خبرهاى خوب و اميدواركننده، نبود وحدت و هم‌صدايى ميان رسانه‌هاى گوناگون كه البته اين موضوع در وابستگى رسانه‌ها به جريان‌هاى سياسى و سياست‌زدگى آن‌ها ريشه دارد، بى‌توجهى به نقاط قوت، دستاوردها، موفقيت‌ها و وعده‌هاى محقق شده و در نقطه مقابل، بزرگ‌نمايى نقاط ضعف، بى‌توجهى يا كم‌توجهى به مسائل اصلى كشور، نداشتن ابتكار عمل و سرعت در پرداختن به مسائل روز و... است. مى‌توان گفت به ميزانى كه گسترش دامنه فعاليت رسانه‌ها، به‌ ويژه رسانه‌هاى مجازى، در شكل‌گيرى جنبش نوين اجتماعى در كشور مؤثر بوده، به همان ميزان و شايد هم بيشتر، رسانه‌هاى رسمى كشور در اين نبرد رسانه‌اى، عقب مانده و نتوانسته‌اند كار ويژه‌هاى تبيينى خود را انجام دهند.

بر این اساس، اميدبخشى و ارائه تصوير درست و اعتمادآفرين از نظام، مسؤولان و سياست‌ها بايد راهبرد اصلى حاكم بر رسانه‌هاى كشور، به‌ ويژه رسانه‌هاى انقلابى باشد. به ‌طور طبيعى، نقض آنچه در اينجا به آن اشاره شد، بايد در دستور كار رسانه‌ها قرار گيرد، به‌گونه‌اى كه افكار عمومى در مراجعه به رسانه‌هاى داخلى هم احساس کنند كه خواسته‌هاى آن‌ها به ‌خوبى بيان شده و نمايندگى مى‌شود و هم ذهنيت مثبتى در افكار عمومى نسبت به كشور و نظام ايجاد شود و فراتر از اين، از جاذبه رسانه‌هاى بيگانه و كانال‌هاى معاند کاسته شود.

به کارگیری تكنيك‌هاى اقناع مخاطبان‌

آنچه در شرایط حاضر اهمیت دارد و با توجه به ظرفیت‌های زیادی که کشور از آن برخوردار است، آشنایی با تکنیک‌های اقناع مخاطبان است که باید به این مهم توجه ویژه داشت.

1. تبيين شرايط جنگى و در عين حال اعتبارزدايى از آن: با بيان اين‌كه نظام و مردم همان‌گونه كه مراحل دشوار پيشين، مانند جنگ تحميلى را پشت سر گذاشته‌اند، به راحتى هم از اين وضعيت عبور خواهند كرد و اتفاقاً در اين وضعيت امكانات و توانايى‌هاى ما نسبت به گذشته فزون‌تر شده است.

2. تبيين فرصت‌هاى جنگ اقتصادى: اين‌گونه كه اگرچه وضعيت جنگى كنونى، تضييقات و تنگناهايى را براى مردم ايجاد كرده، اما به شرط هوشيارى و بهره‌بردارى از فرصت‌هاى اين مرحله، ان‌شاءالله آينده‌اى بهتر پيش روى ما قرار دارد. براى نمونه، بابت احتمال ايجاد مشكل براى فروش نفت كشورمان، نگرانى‌هايى وجود دارد، حال ضمن آن‌كه اين نگرانيها چندان جدى نيست، اما بايد بدانيم رهايى از وابستگى به نفت جزء سياست‌ها و برنامه‌هاى كلان انقلاب و نظام اسلامى است و بايد از وضعيت موجود براى گام برداشتن در اين راستا استفاده كرد.

3. بيان اهميت عبور از اين مرحله: به اين ترتيب كه دشمن با به كار بستن شيوه‌هاى متعدد دشمنى و خصومت عليه ملت ايران در طول چهل سال گذشته، اكنون بر دو حوزه اقتصادى و رسانه‌اى متمركز شده و با خنثى‌سازى اين حوزه‌هاى آسيب‌ پذيرى، همان ‌گونه كه در سايه ايستادگى در جنگ تحميلى، سايه تهديد نظامى از سر كشور برداشته شده است، ابزار تحريم اقتصادى هم با مقاومت اقتصادى و شكوفايى اقتصاد كشور از دست دشمن گرفته خواهد شد. به نظر مى‌رسد، با خنثى‌ سازى اين ابزار، دشمن ديگر نمی ‌تواند فشار چندانى به ملت ايران وارد كند.

4. بهره‌گيرى از برهان خلف: به اين معنا كه از دو جهت، وضعيت براى مخاطب ترسيم شود، نخست آن‌كه، اگر خداى ناكرده نااميد شويم و اتفاق ناگوارى در كشور صورت بگيرد، چه بر سر مردم خواهد آمد و دوم اين‌كه، اگر از اين مرحله هم با موفقيت عبور كنيم، به منزله يك قدرت برتر مى‌توانيم به حيات خود ادامه دهيم و بسيارى از فشارها و دشمنى‌ها ديگر عليه ما تكرار نخواهد شد.

5. دقت در مخاطب ‌شناسى و رعايت ظرافت‌ها و علايق آن‌ها در موضع‌گيريها و پمپاژ اخبار و موفقيت‌ها: در موضع‌گيريها و سخنرانى‌ها بايد آشنايى نسبى با مسائل و مشكلات جامعه مخاطب وجود داشته باشد تا ضمن اشاره به مشكلات آن‌ها، نوعى هم‌دردى ايجاد شود.

6. مطالبه كارآمدى، اقتدار و برخورد با مفاسد: به اين معنا كه مردم و نخبگان در وضعيت موجود بايد از دولتمردان و مسؤولان بخواهند كه در برخورد با مفسدان و موانع و تلاش براى كارآمدى حداكثر تلاش خود را به كار بندند.

7. دقت در بيانات و موضع‌گيرى‌ها از سوى مسؤولان و رعايت ظرافت‌هاى لازم به‌ معناى پرهيز از دست گذاشتن بر نقاط حساس و مواردى كه با واكنش افكار عمومى مواجه خواهد شد.

8. بازخوانى گذشته و مقايسه آن با وضعيت كنونى: واقعيت آن است كه وضعيت كنونى كشور در مقايسه با پيش از انقلاب به مراتب بهتر بوده و امكانات بيشترى در دسترس مردم قرار دارد. در رويكردى مقايسه‌اى بايد به اين موضوع توجه شود تا دستاوردهاى نظام بازگو شود.

9. بيان نقاط ضعف دشمن: برخلاف هيمنه ظاهرى، دشمن در نبرد تركيبى كنونى خود با نظام اسلامى، در مقايسه با گذشته، دچار ضعف‌هاى اساسى است و بايد به اين نكته هم در تبيين‌ها توجه شود./9457/ی۷۰۲/س

سجاد محمدی فارسانی

ارسال نظرات