"فقه استراتژیک" چیست




اشاره: حجتالاسلام ابوالفضل امامی میبدی، متولد 1355 در شهر میبد، ورودی حوزه علمیه قم در سال 74، دانشآموخته مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در رشته فلسفه و ارشد مذاهب اسلامی از دانشگاه ادیان و مذاهب و دانشآموخته دکترای فقه سیاسی با گرایش روابط بینالملل از جامعةالمصطفی است.
وی چند سالی است که به کمک همسرش، در ایتالیا به معرفی اسلام مشغول است. این دانش آموخته حوزوی پس از حدود 17 سال بررسی برای کشف علمی جدید، به پدیدهای شگرف و فراعلم به نام «ابرپردازی و ابرتعقل» رسیده است که برای تسهیل فهم، موقتاً نام «فقه استراتژیک» را بر آن نهاده است و کتاب «ابرپردازی فقه استراتژیک» را منتشر کرده است. مبنای فقه استراتژیک آیات قرآن و احادیث متعددی است که با فهم عادی متفکرین و حتی انسانهای عادی هم کاملاً سازگار است. گستره این فرادانش، تقریباً تمام آفریدگان هستند و امید است که سبب انقلابی اسلامی در همه علوم موجود شود. خبرنگار خبرگزاری رسا درباره فقه استراتژیک با این کارشناس دینی گفتوگویی کرده که در ادامه تقدیم میشود.
رسا ـ در ابتدا توضیح اجمالی بدهید که «فقه استراتژیک» یعنی چه و وجه تسمیه آن چیست؟
وقتی دانش خیلی جدیدی کشف شود، نامگذاری آن دشوار میشود. برای کمک به فهم یک دورنما از آن، در گام اول آن را «فقه استراتژیک» معرفی میکنیم؛ نامی که دوست داریم به زودی جای خود را به «امیرپردازی» بدهد. فقه استراتژیک دو واژه دارد؛ واژه فقه به این معنا است که روش فقهی جزء مهمی از یک روش مرکب و پیچیده اختصاصی «فقه استراتژیک» است که از روایات زیادی از جمله «ابرپردازه» به دست میآید. روش فقه کنونی هر چند دارای کاستیهای جدی است، اما تنها روش قابل اعتنایی است که برای تولید علم از آن بی نیاز نیستیم.
واژه استراتژیک خاستگاه نظامی دارد؛ اما ما آن را در معنای «حیاتی» به کار میبریم. به هر حال، ترکیب «فقه استراتژیک» ترکیب نارسایی است؛ زیرا آنچه امیرالمؤمنین علیهالسلام بیان میکنند، در یک دستگاه پیچیده و فراتر از علم است و جا دادن فراعلم در تنگنای اسمی که حاکی از علم است، لطفی ندارد.
فقه استراتژیک در بُعد دانشی آن، دانشی «زنده» است؛ این یعنی هر دانشی غیر از فقه استراتژیک، دانش زنده نیست؛ چه فقه باشد چه کلام و چه فلسفه.
رسا ـ فرایند راهیابی شما به فقه استراتژیک کی و چگونه آغاز شد؟
از کودکی و به ویژه از دوره دبستان سبک خاصی در مواجهه با مسائل داشتم و این مساله گام به گام تا سال 74 پیش میرفت.
با ورود به حوزه، به سبب ویژگیهای استثنائی حوزه، زمینه برای رشد این سبک خاص در من افزایش یافت؛ آشنایی عمیقتر با اندیشههای امام خامنهای در کتاب «حوزه و روحانیت» همه وجودم را با سوالاتی عمیق و سخت درگیر کرد تا این که تقریبا در سال 80 یا 81 با «ابرپردازه» آشنا شدم؛ ابرپردازه همان حدیثی است که تابلو جامع آیات قرآن و روایات بسیاری است که امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «العقولُ ائمةُ الافکار والافکارُ ائمةُ القلوبِ و القلوبُ ائمةُ الحواس و الحواس ائمه الاعضا.» (بحار، ج ۱، ص ۹۶)
با دیدن این حدیث، گویا گمشده سالها حیرت و پرسش را یافتم. حدود 8 سال پشت دروازه این حدیث اذن دخول میخواندم، اما هیچ چیزی جز درک عادی الفاظ آن نداشتم. در کوران کودتای 88، از آتشی که به جانم زده بود، ناگهان اذن دخول دادند و راهی باز شد و مطالبی کار کردیم؛ ولی باز هم یک واژه از حدیث را نمیفهمیدم، با این که خیلی بررسی کرده بودم. سه سال طول کشید تا اجازه فهم این واژه در بافتار حدیث را بفهمم. واقعاً خداوند خیلی کمک کرد که خود را به هیچ جزء از حدیث تحمیل نکنم؛ هر چند که تقریباً دوازده سال پشت نخستین درک خاص از این حدیث انتظار بکشم. بلاتشبیه، مانند باستان شناسی بودم که دوازده سال برای گرفتن غباری که مانع درک یک چیز مهم است، آن قدر با حوصله و رعایت حرمت حدیث پیش میرود که انگار باید غبار از روی حباب برگیرد ولی حباب نترکد.
رسا ـ منظور از فرا دانش بودن فقه استراتژیک چیست؟
گفتیم که فقه استراتژیک از بُعد دانشی خود، هویتی «حیاتی» د