نعلهای وارونه!
به گزارش خبرگزاری رسا، کودکی را تصور کنید که پدرش به او گفته است «اگر شاگرد اول کلاس شوی، برایت دوچرخه خواهم خرید». پس از چند سال و به دلیل اشتباهات فاحش آقای پدر در زمینه اقتصادی، او قادر به خرید دوچرخه نمیشود که هیچ، پس از انتظار فراوان، بخشی از اسباببازیهای قبلی کودک را نیز روز روشن به بازار برده، میفروشد!
نسبت افکار عمومی با دولت حسن روحانی و وعدههای پرشمار آن در 5 سال گذشته، هماکنون در چنین وضعیتی است. ویدئویی که اخیرا از دوربین مداربسته جلسه اعضای اتاق بازرگانی تهران با وزیر صنعت به صورت گسترده در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود، نمودار روشن همین واقعیت است. طبعا یک پدر وظیفهشناس در چنین وضعیتی نهتنها از شرم سرش همواره در محیط خانه و خانواده پایین است، که با خود خلوت کرده، اشتباهات خود را یک به یک برشمرده، در پی اصلاح برمیآید.
مدل برخورد حسن روحانی با وضعیت فعلی اقتصاد اما تومنی صد هزار با این پندار تفاوت دارد. آقای روحانی که دیروز میگفت «در باغ برجام باز شده، یک عده کودک به در باغ آمدهاند میگویند سیب و گلابی کجاست؟» و تاکید میکرد برای ثمردهی برجام باید صبر کرد، اکنون در چرایی مشکلات اقتصادی فعلی و راهحل برونرفت از آن کأنه به ما میگوید: «ببینید بچههای خوب! یادتان هست وقتی آن وعدههای قشنگ را به شما میدادم، چقدر خوشحال بودید و همه چیز خوب بود؟!» شاید بپرسید خب بعد؟ واقعیت این است که تا 1400، بعدی وجود ندارد! اصلا بعدش را بگذارید در متن سخنان آقای رئیسجمهور در جریان حضور اخیر خود در دانشگاه تهران بخوانیم. پایگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری نوشته است: «روحانی با تاکید بر اهمیت نقش امید در موفقیت و توسعه روزافزون کشور اظهار داشت: علت موفقیتهایمان در دولت یازدهم، کجا بود؟ از امید به آینده شروع شد و دیدگاه مردم نسبت به آینده بود که جامعه ما را در مسیر جدیدی قرار داد».
در ادامه آمده است: «رئیسجمهور افزود: در سال 92 انتخاب شده بودم و 2 ماه بعد بنا بود دولت تشکیل دهیم؛ به محض انتخاب قیمت دلار کاهش یافت، بازار آرام شد و امیدها افزایش یافت. در آن دوره ما هنوز کاری نکرده بودیم و دولت فعالیت خود را آغاز نکرده بود اما مردم به آینده بهتر، به تعامل بیشتر با جهان، آرامش بیشتر و فضای امنتر و نه امنیتیتر، امیدوار شده بودند». اگر نگویید غلط معنا کردهای! روحانی میگوید دلیل اساسی آنکه ما در دولت یازدهم موفق بودهایم، کار کردن نبود، بلکه امید بود! همان امیدی که با وعدههای مکرر ما مبنی بر چرخش همزمان چرخ سانتریفیوژ و چرخ زندگی مردم در فضای جامعه ایجاد شد. سوال نخست اینکه دولت یازدهم واقعا موفق بود و از کی تحمیل رکود بر اقتصاد و تعطیلی چندین هزار کارگاه تولیدی را موفقیت مینامند که ما خبر نداریم؟
دوم اینکه اگر چنین باشد، من نهتنها از طرف «حمیدرضا موثقی» از اتحادیه تولیدکنندگان، بازرگانان- به ضم «ز»- و صنایع تولید و بستهبندی چای کشور، که از طرف تمام ملت ایران از آقای روحانی عذرخواهی میکنم که دیگر مثل سابق به وعدههای رنگارنگ ایشان اعتماد نمیکنیم تا همینجوری بدون کار کردن، اقتصاد روز به روز بهتر شود! شاید فکر کنید من قضیه را شوخی گرفتهام ولی باید بگویم اگر چنین فکر کنید، بدجور سر کار رفتهاید، چرا که طبق اعلام پایگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری، آقای روحانی در همان جلسه دانشگاه تهران در مقایسه عملکرد دولت یازدهم و دوازدهم این شبهه را برطرف کرده است: «رئیسجمهور با اشاره به اینکه برخی مطرح میکنند که این مشکلات به مدیریت مربوط میشود یا به تحریم، ادامه داد: مگر همه اینهایی که امروز مدیر هستند، در دولت یازدهم مدیر نبودند. شهادت میدهم راه دولت دوازدهم همان راه دولت یازدهم است. چرا در دولت یازدهم مشکل نداشتیم و در دولت دوازدهم مشکل پیدا کردیم؟»
روحانی ادامه میدهد: «شما میگویید مدیریت عوض شده است. به نظر من مدیرهایی که عوض کردیم اگر از مدیر قبلی قویتر نبودهاند مثل مدیر قبلی بودهاند. این را نمیپذیرم».
به نظرم طی 40 سال گذشته تمام جبهه استکبار با تمام سرمایهگذاریهای رسانهای، هیچیک نتوانستهاند اینقدر علیه ملت ایران جنگ روانی کرده، ما را از تحریم و قدرت دشمن بترسانند! در همین حال که آقای رئیسجمهور به جای عذرخواهی، شاید ناخواسته(!) دوست دارد باز هم ما را بیشتر از دشمن بترساند و ابدا از وعدهها و راه غلط خود یاد نمیکند، عجیب این است که فرمودهاند: «مشکل اصلی یکی فشار تحریم است، دوم فشار روانی است. این دو تا وارد شده و تأثیرگذار شده است». سوال اینکه کدام جنگ روانی موثرتر از اینکه رئیسجمهور یک کشور «آب خوردن» مردم خود را هم به رضایت دشمن گره بزند؟
روشن است وقتی فردی در سطح رئیسجمهور چند سال مکرر افکار عمومی را از قدرت دشمن بترساند، حالا کسی به صحبتهای صددرصد متناقض او درباره اینکه «تحریمها برای ما فرصت است» یحتمل گوش نخواهد داد و مردم عادی را هم اگر قفسه فروشگاهها را خالی میکنند (که در دانشگاه تهران مورد انتقاد آقای رئیسجمهور واقع شد)، نمیتوان چندان سرزنش کرد! جالب اینکه آقای روحانی هنوز هم نمیخواهد از راه اشتباه خود دست بردارد و همچنان اصرار دارد به ایرانیان بقبولاند زندگی بهتر تنها در صورت تمکین کردن به خواستههای ولو نامشروع غرب میسر خواهد بود. یادمان نمیرود هدف مشخص و اعلامی باراک اوباما هم همین بود: تغییر ذهنیت ملت ایران! آقای روحانی! حالا که علی برکتالله، خبری از دوچرخه و سهچرخه نیست، لطفا به جای توجیه و ترساندن دوباره ملت از دشمن، عذرخواهی و کار کنید؛ 1400 آمد!/۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: وطن امروز