بن سلمان قاجاری
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در اهواز، جمال خاشقچی، روزنامه نگار سعودی، از روز نخست مفقود شدنش در بدو ورود به کنسولگری عربستان در ترکیه تا به امروز، صدر اخبار رسانه های غربی و عربی منهای رسانه های عبری را به خود اختصاص داده است. اهتمام رسانه ها و سیاستمداران غربی به خاشقچی را چه بسا نخست به دلیل جایگاه و ارزش خبرنگار و اصحاب رسانه، دفاع از حقوق بشر، و عمق جنایت و تکلیف گرایی ترکیه بدانیم اما به واقع تنها حربه تبلیغاتی غرب و ترکیه برای دوشیدن بیشتر عربستان سعودی است؛ چرا که قتل ویکتوریا مارینووا، خبرنگار 30 ساله بلغاری نیز در بازه زمانی قتل خاشقچی رخ داد اما هیچ سیاستمدار غربی واکنش جدی در قبال دفاع از حق و حقوق روزنامه نگاران و ضرورت محاکمه سریع مرتکبان جنایت انجام نداد.
سکوت در برابر کشتار میلیون ها یمنی، بهترین گواه بر سیاست دوگانه غربی ها برای بهره برداری از اوضاع و شرایط مختلف است، در کشتار یمنی ها از آنجا که میلیاردها دلار از جیب سعودی ها برای خرید سلاح برداشت می شود، جهان غرب هیچ واکنشی از خود نشان نمی دهد، غرب در قضیه شهادت شیخ نمر وقتی مشاهده می کند که تنها جمهوری اسلامی علم اعتراض را برداشته، سکوت اختیار می کند و با ایران هراسی، سعودی ها را سرکیسه می کند.
در قضیه قتل خاشقچی نیز باید واقع بینانه نگاه کرد، غرب هرگز برای ریخته شدن خون یک مسلمان نه ناراحت می شود و نه اعلام انزجار!!! می کند، موضع گیری های صورت گرفته نیز اشک تمساحی بیش نیست و با دلارهای نفتی سعودی ها سکوت اختیار می کند.
خاشقچی تحصیلکرده آمریکا و داری تفکرات ضد مقاومتی است و همیشه موضع گیری های سفت و سختی علیه ایران و حزب الله بر زبان رانده و از نزدیکان و مقربان دستگاه آل سعود بود اما افتراقش با آل سعود را باید پس از انتصاب بن سلمان به ولیعهدی و حمله به یمن و کشتار بی پناهان جست.
مخالفان سعودی و بن سلمانی بسیاری در داخل و خارج از عربستان هستند اما هیچ کدام به سرنوشت شوم خاشقچی گرفتار نشدند، سؤال این است که آیا خاشقچی اسرار دربار سعودی را به بیرون گزارش می کرد؟ آیا خاشقچی یک جاسوس بود؟ آیا خاشقچی با حکام منطقه و دشمنان آل سعود در ارتباط بود؟ آیا انتقاد از بن سلمان و مطالبه آزادی بیان عامل قتل بود؟ سؤال های بسیاری درباره نواختن ساز جدایی میان خاشقچی و آل سعود وجود دارد.
تحلیل ها و نظرهای فراوانی درباره چگونگی و علل قتل خاشقچی مطرح شده اما تاکنون هیچ کدام درست از آب در نیامد لکن اعتراف آل سعود به مرگ خاشقچی در اثر درگیری و نزاع در کنسولگری مسلم است؛ عربستان سعودی با چنین اعترافی، قتل خاشقچی را پذیرفته و عملا باید خود را آماده شیر دوشیدن کند به دوستان عزیزتر از جان خودش به ویژه ترامپ.
روابط ترکیه و عربستان پس از کودتای 2016 دستخوش تغییرات شد و طبیعی است که در ماجرای قتل خاشقچی، ترکیه به دنبال انتقام گیری و ریختن زهر خود باشد هر چند که برخی ها را تصور بر آن است که اردوغان به دنبال باج گیری از بن سلمان ناآشنا به الفبای سیاست باشد لکن بن سلمان تنها از اربابش ترس و واهمه دارد و اگر باجی در میان باشد دودستی تقدیم ترامپ خواهد کرد و ترکیه باز هم بازنده مسابقه ای خواهد بود که خود همیشه آغازگر است.
بن سلمان، این جوان نادان تصور می کند که با همراهی شدن در کنار لات های جهان، مورد احترام و تمجید قرار گرفته و ضعفا از او حساب می برند، انتظار دارد در پس هر جنایتی بازخواست نشود حال آنکه با هر قلدر بازی، بر خلاف تصورش حتی از همراهان خود سیلی می خورد. بن سلمان، جهان را با قبیله و یا کشور تحت امرش یکی فرض کرده و مسابقه بزن و در رو به راه انداخته است حال آنکه اکنون گیر همان خامی ها و هوس بازی های سلطنتی شده و با قتل خاشقچی، آتش اعتراضات را به روی خود گشود.
آمریکا، تهدید کرده که در صورت دست داشتن بن سلمان در قتل خاشقچی، تحریم های سنگینی وضع می کند و اروپایی ها نیز از عدم عمل به قراردادهای فروش سلاح سخن می گویند اما واقعیت آن است که نه ترامپ، فرزند ابله خود را تحریم می کند و نه اروپا از قراردادهای چندین میلیارد دلاری بخاطر قتل یک روزنامه نگار می گذرد؛ عربستان هم بظاهر از ادامه تحقیقات تا پیدا شدن عاملان اصلی جنایت و عزل چند مسؤول بلندپایه اکتفا خواهد کرد.
موضع گیری های متفاوت سعودی ها در رد و پذیرش کشته شدن خاشقچی در کنسولگری و در ادامه باج هایی که از روی ترس و برای بسته شدن پرونده خواهد داد، مرا به یاد حکام دوره قاجار می اندازد که با هر تهدیدی، قسمتی از ایران را با معاهده های ننگین و تنها برای حفظ تاج و تخت پادشاهی تحویل اجانب دادند.
قاجارهای دیروز، امروزه در قالب آل سعود ظاهر شده و با هر تشری، میلیون ها و میلیاردها دلار را به جیب اربابانشان می ریزند که در نهایت نیز پس از اتمام دلارها به کشتارگاه فرستاده شده و در آنجا چاقو و ساطور دوستان را نظاره گر خواهد بود.
با گذر زمان هر روز ابعاد جدیدتری از قتل خاشقچی آشکار می شود و به تبع بن سلمان مجبور خواهد شد که سرکیسه را شل تر کند؛ چه بسا پرونده قتل خاشقچی برای باج گیری بیشتر سر از سازمان ها و نهادهای بین المللی درآورد و غربی ها برای باج های بیشتر محکم تر بر طبل بکوبند و بن سلمان ترسو نیز بیشتر باج دهد و نامش را در تاریخ به عنوان ترسوترین حاکم جاودانه کند.
قطعا باج های بن سلمان در نهایت به سر خواهد آمد و سعودی ها علیه او شورش خواهند کرد هر چند که این روزها به لعن و نفرین قاتلان خاشقچی در فضای مجازی روی آورده و مجازات عاملان را خواستار هستند.
از سوی دیگر باید به اصحاب رسانه جهانی باید تبریک گفت که در اثر اصرارها و پافشاری هایشان در نهایت شاهد اعتراض سیاستمداران جهانی و لو بصورت ظاهری باشیم، باید قبول کرد که اصحاب رسانه، روشنگران واقعی جامعه هستند و مخالفت ها و روشنگری های خاشقچی، به قیمت جانش تمام شد و بار دیگر دیکتاتوری، مخالفت با آزادی اندیشه و بیان، کوته فکری حکام و تفضیل خود بر دیگران را ثابت کرد و از نو بار دیگر حدیث «الناس اعداء ما جهلوا» یادآوری شد.
خون های ریخته شده مظلومان چه خون خاشقچی چه خون شیخ نمر و میلیون ها یمنی، سوری و عراقی دامن بن سلمان را خواهد گرفت و از تاج و تخت به زیر خواهد کشاند همچنان که تاکنون نفرت از او در نزد انسان های آزاده را شاهد هستیم./9456/پ۲۰۱/ق