بررسی ناکامی بیداری اسلامی در مصر و راهبرد جمهوری اسلامی ایران
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، امیر حسین مرادپوردهنوی، پایان نامه مقطع دکترای خود را با گرایش جامعه شناسی سیاسی در دانشگاه باقر العلوم(ع) تدوین کرد.
این پایان نامه با عنوان «بررسی زمینه ها و عوامل سیاسی اجتماعی ناکامی بیداری اسلامی در مصر و راهبردهای جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با آن» با راهنمایی دکتر محمد ستوده آرانی و مشاوره دکتر مسعود معینی پور به انجام رسید.
خلاصه ای از اثر این پژوهشگر حوزوی، در ذیل تقدیم پژوهشگران و دانشجویان علاقه مند به مطالعات بین المللی می شود.
انقلاب مردم مصر که در 25 ژانویه 2011 آغاز و با سرنگونی حسنی مبارک در 11 فوریه جنبه عینی یافت، منجر به پیروزی اخوان المسلمین در انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری محمد مرسی شد. روند انقلاب و بیداری اسلامی یکسال بعد با تظاهرات و اعتراضات مردم و شکل گیری جنبش تمرد نسبت به حکومت محمد مرسی شکل جدیدی به خود گرفت و منجربه سقوط حکومت توسط نظامیان و در نهایت به قدرت رسیدن السیسی عنصر مورد حمایت عربستان و آمریکا و شکست انقلاب گردید. دراین رساله در پاسخ به این سوال اصلی که مهمترین زمینهها و عوامل سیاسی- اجتماعی ناکامی بیداری اسلامی در مصر چیست؟ و راهبردهای مواجهه ایران با آن کدام است؟ این فرضیه آزمون شد که میراث استعمار، ساختار استبدادی حکومت و فرهنگ سیاسی از زمینهها و رقابتهای ایدئولوژیکی و حزبی زمان انقلاب، ناکارآمدی دولت جدید ، عدم حمایت الازهر از انقلابیون و دخالت قدرتهای بزرگ از موارد عوامل ناکامی بیداری اسلامی در مصر است. راهبردهای جمهوری اسلامی ایران جهت مواجهه با وضعیت بحرانی بیداری اسلامی در دو دسته راهبردهای معطوف به پیشرانهای بیداری اسلامی و راهبردهای مربوط به رفع محدودیتها در سطوح سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بیان گردید. راهبردهایی مانند: ایجاد و ارتقای روابط دیپلماتیک، موازنه امنیتی منطقه ای، همکاری در مبارزه با تروریسم و راهکارهایی از جمله «استفاده از فرصتهای فرهنگی وتمدنی نظیر زبان فارسی، همکارهای قرآنی و نخبگانی ،تشکیل سمنهای مشترک با صوفیه مصر در مقابله با جریان سلفی ـ تکفیری مورد بررسی قرار گرفت.
نگاهی کوتاه به پایاننامه
این رساله در پاسخ به این سوال اصلی که زمینهها و عوامل سیاسی - اجتماعی ناکامی بیداری اسلامی در مصر چیست؟ و راهبردهای جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با آنها کدام است؟ این فرضیه اصلی یعنی "میراث استعمار، ساختار استبدادی حکومت و فرهنگ سیاسی از جمله زمینهها و رقابتهای ایدئولوژیکی و حزبی زمان انقلاب، ناکارآمدی دولت جدید، عدم حمایت الازهر از انقلابیون و دخالت قدرتهای بزرگ از موارد عوامل ناکامی بیداری اسلامی در مصر "مورد آزمون قرار گرفت و سپس با استفاده از تحلیل تاثیر بر روند راهبردها و راهکارهای ممکن بیان گردید. بدین منظور رساله در چهار فصل سازماندهی شده است.
در فصل اول ابتدا مفاهیم اصلی پژوهش تعریف گردید، مفاهیمی نظیر بیداری اسلامی ، بهار عربی ، بیداری انسانی ، زمینههای سیاسی- اجتماعی، عوامل سیاسی- اجتماعی ، ناکامی ، بحران ، راهبرد و راهکار تبیین شد. سپس سابقه ای از روند و مراحل شکل گیری بیداری اسلامی در جهان اسلام از جمله مصر در چهار مرحله توصیف گردید.مرحله اول؛ مرحله نهضت اصلاح فرهنگی و سیاسی است که به بررسی اندیشه¬ها واقدامات اصلاحی مصلحانی نظیر سیدجمال الدین اسدابادی ،اقبال لاهوری، محمد عبده، ابوالاعلی مودودی ، حسن البناء پرداخته شد. مرحله دوم ؛ مرحله انقلاب وجهاد علیه استبداد و استعمار است که مهم ترین متفکران این دوره از سیدقطب وامام خمینی سخن گفتیم. مرحله سوم معطوف به مشارکت سیاسی گروههای اسلامی در نظامهای سیاسی حاکم است که از طریق انتخابات عمدتا انتخابات پارلمانی درصدد سهیم شدن در قدرت سیاسی می باشند. و مرحله اخر مرحله ای است که در ادبیات سیاسی و ژورنالیستی غرب به مرحله بهار عربی و در ادبیات مصلحان دینی به بیداری اسلامی نام گذاری گردید. این دوره که از تحولات 2010 م تونس اغاز گردید و قیام و انقلابها کشورهایی همچون تونس، لیبی، مصر، یمن و بحرین را در بر گرفت که به اختصار به روند شکل گیری هریک از این قیامها پرداخته شد و در خصوص کشور مصر به تحولاتی که منجر به شکل گیری قیام مردم علیه حکومت مبارک شد ، پرداخته شد و در ادامه از اتفاقاتی که منجر به سقوط و کودتا علیه اولین رئیس جمهور اسلام گرا ی مصر شد، اشاره شد و بیان گردید که جنبش اخوان المسلمین به عنوان یک جنبش اسلامی که بیش از 80 سال سابقه فعالیت سیاسی و اجتماعی در مصر داشت و بعد از تحولات 2011 موفق شد که حکومت را در این کشور بدست بگیرد اما پس از یکسال با کودتای نظامیان و قیام بخشی از جامعه مصر مواجه شد. این وضعیت برای بیداری اسلامی و جماعت اخوان المسلمین بحران ساز شد. لذا بر اساس نظریه بحران هرمن کان وضعیت بحران دولت مرسی در وضعیت نوع اول ارزیابی شد و وضعیت ناکامی دولت اخوان المسلمین محمد مرسی و ناکامی بیداری اسلامی در مصر که با سکوب مواجه شد به عنوان بحران نو ظهور ارزیابی شد که در آن تهدید، زمان و عنصر غافلگیری بالا است.
فصل دوم مهم ترین زمینههایی که از قبل در جامعه مصر وجود داشت و منجر به شکل گیری بحران علیه جریان بیداری اسلامی در این کشور شد مورد مطالعه قرار گرفت . این زمینهها شامل ؛ زمینههای سیاسی- تاریخی نظیر میراث استعمار می باشد که باعث شده تا حاکمان مصری حفظ و بقای خویش را در وابستگی به قدرتهای بیگانه و غربی تعریف نمایند و همچنین وجود ساختار حکومت استبدادی در مصر ونقش ارتش ونظامی گری در تحولات این کشور از موارد دیگر می باشد .از طرفی زمینههای سیاسی ـ فرهنگی از قبیل ناهمگونی قومیتی و مذهبی جامعه مصر؛ وجود قبطیان و گرایشهای متنوع مذهبی از قبیل صوفیان و اختلافات مذهبی در این کشور و فرهنگ سیاسی استبدادی ، اقتدارگرا از زمینههای مستعدی بودند که به موفقیت کودتای 30 ژوئن 2013 علیه حکومت محمد مرسی کمک کردند.
فصل سوم عوامل سیاسی و اجتماعی موثر در بحران و ناکامی بیداری اسلامی و حکومت اخوانی محمد مرسی در مصر پرداخته شد .عواملی که به صورت مستقیم در شکل گیری این بحران تاثیرگذار بودند شامل: اول: رقابتهای ایدئولوژیکی زمان انقلاب در مصر و رقابت طیفهایی از ملی گرایان، چپ گرایان و ناصریستها و اسلام گرایان با حکومت اخوان المسلمین و عدم حمایت قبطیان و صوفیان مصر از حکومت محمد مرسی. دوم؛ رقابتهای حزبی میان اسلام گرایان زمان انقلاب و وجود جریانهای اسلامی متعدد و گاهی متضاد نظیر دانشگاه الازهر، جمعیت اخوان المسلمین، سازمان جماعت اسلامی، حزب النور، حزب ازادی و عدالت، حزب اصالت و حزب اصلاح و نهضت؛ با توجه به جنبههای انحصار گرایانه اخوان المسلمین مانع از تحقق وحدت و انسجام اسلامی میان اسلام گرایان شد. سوم؛ دولت محمد مرسی به عنوان یک دولت ناکارامد در جامعه مصر نمایان شد و جنبههای ناکارامدی دولت مرسی شامل فقدان تجربه حکومت داری اخوان در مصر، ضعف رهبری جامعه مصر و پیشبرد اهداف انقلاب و تکیه بیش از اندازه به نظامیان در دولت مرسی و خصوصیات رفتاری و روانشناختی مرسی در عمل به وعدههای انتخاباتی خویش و ناتوانی در عدم تحقق شعارهای مرسی و از دست دادن حمایت مجلس با منحل شدن مجلس مصر و استمرار فساد سیاسی و اقتصادی در دوره مرسی و در نهایت اعتماد مرسی به قدرتهای خارجی از دلایل ناکارامدی دولت مرسی است به عبارت دیگر مرسی می خواست همه را راضی نگه دارد اما همه از او ناراضی شدند، چهارم؛ ضعف وحدت و انسجام اسلامی انقلابیون مصر بود و مرسی همچون رهبر یک حزب ظاهر شد نه به عنوان رئیس جمهور همه مردم مصر، پنجم؛ الازهر شریف به دلایل مختلف از جمله رقابت مذهبی که بین اخوان و الازهر وجود داشت از دولت انقلابی اخوان المسلمین حمایت نکرد و برعکس از دولت کودتا و از اقدام سیسی حمایت کرد. ششم؛ اینکه مصر دارای مشکلات اقتصادی عدیده ای می باشد و دولت مرسی نتوانست مشکلات اقتصادی را که بعد از انقلاب 2011 افزایش پیدا کرده بود و درآمدهای گردشگری و رشد سرمایه گذاری مصر به دلیل تحولات سیاسی این کشور کاهش پیدا کرده بود ، را برطرف نماید . هفتم؛ ناتوانی دولت مرسی در نهاد سازی و دولت سازی است، مرسی در ایجاد نهادهای انقلابی موفق عمل نکرد ساختار همان ساختار مبارک بود.
یکی از ویژگیهای انقلابها تغییر در ساختارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن جامعه میباشد که این اتفاق در مصر رخ نداد. هشتم؛ نقشی که فضای مجازی و طبقه متوسط جدید در بسیج عمومی مردم علیه دولت محمد مرسی ایجاد کرد نظیر نقشی بود که فضای مجازی علیه حسنی مبارک در سقوطش ایفاء نمود. نهم؛ دخالت قدرتهای خارجی منطقه ای نظیر عربستان و اسرائیل و فرا منطقه ای نظیر امریکا و غرب در امور داخلی مصر از عوامل سیاسی و اجتماعی مستقیم پیروزی کودتای نظامیان علیه دولت اخوانی مرسی می باشند و جنبشهای اسلامی را در مصر با محدودیت شدید مواجه نموده است.
فصل چهارم برای مواجه با بحران و این که جمهوری اسلامی ایران به عنوان الگو و رهبر بیداری اسلامی در جهان اسلام چه راهبردها و راهکارهایی را باید اتخاذ نماید با استفاده از تاثیر بر روند در دو مرحله پیشرانها و رفع موانع بیداری اسلامی راهبردها و راهکارها بیان گردید.در مرحله پیشرانها؛ درسطح اقتصادی به ظرفیتهای اقتصادی ایران ومصر اشاره شد. در سطح فرهنگی؛ به «راهبرد سیاست گذاری فرهنگی جمهوری اسلامی ایران نسبت به مصر» پرداخته شد. در سطح سیاسی؛ «راهبرد همکاری در مبارزه با تروریسم ،افراط گرایی و جریانهای تکفیری در مصر» و «راهبرد حمایت از مردم در انتخابات مردمی درمصر» پرداخته شد.و در مرحله رفع موانع و محدودیتها ی بیداری اسلامی در مصر به این موارد اشاره گردید. در سطح سیاسی؛ «راهبرد رفع موانع روابط دیپلماتیک و کنسولی ایران و مصر» ، «راهبرد موازنه امنیتی منطقه ای درجهت کاهش تاثیرگذاری منفی عربستان بر روابط ایران و مصر» ، «راهبرد مقابله با شیعه ستیزی، شیعه هراسی وایران هراسی» در سطح فرهنگی؛ «تقویت راهبرد وحدت و تقریب از طریق آسیب شناسی آن » و در سطح اقتصادی نیز بر طرف کردن موانع روابط اقتصادی دو کشور نظیر قوانین غیر ضروری و کاهش تعرفههای گمرکی پرداخته شد/۹۱۸/ی۷۰۲/س