خاطره آیت الله شفیعی از ورود امام به کشور
آیت الله شفیعی، نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری و از روحانیون مبارز در رابطه با خاطرات خود در دوران انقلاب اسلامی گفت.
به گزارش خبرگزاری رسا، آیت الله سید علی شفیعی، نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری و از روحانیون مبارز در رابطه با خاطرات خود در دوران انقلاب اسلامی میگوید:
هنگامی که حضرت امام از فرانسه به ایران وارد شدند علمای اهواز در جلسه مشترک خود به این نتیجه رسیدند که در این شلوغی و تراکم استقبال، دیدار عمومی با امام خمینی (ره) عطش ما را فرو نمینشاند و بهتر است با یکی دو روز تأخیر خدمت امام شرفیاب شویم؛ در نتیجه با دفتر امام تماس برقرار شد و روز ۱۵ بهمن ساعت ۷:۳۰ بعدازظهر را برای دیدار روحانیان خوزستان تعیین فرمودند.
صبح روز چهاردهم جامعه روحانیت اهواز با پنج اتومبیل به سمت تهران حرکت کردند. من که به سختی دچار آنفلوآنزا شده بودم در منزل بستری شده بودم، اما ظهر از شدت اشتیاق نتوانستم در رختخواب بمانم و با هر فشار و زحمتی بود به دنبال آنها رفتم و شب در شهر خرم آباد به آنها پیوستم. فردای آن روز به طرف تهران حرکت کردیم.
وقتی که به تهران و به مدرسه علوی رسیدیم حضرت امام تازه مهندس بازرگان را به عنوان رییس دولت موقت منصوب کرده بود و زمانی بود که خبرنگاران خارجی با مهندس بازرگان مصاحبه میکردند و از طریق تلویزیونهای مدار بسته که در اطراف مدرسه مستقر بودند پخش میشد؛ جوانان تهرانی و سایر اقشار مردم مشغول راهپیماییهای حماسه انگیز در اطراف مدرسه علوی بودند و شعارهای انقلابی سر میدادند.
ما وارد مدرسه شدیم و به حضرت امام پیغام دادیم که طبق وعده آمده ایم؛ امام پیغام دادند با اوضاعی که الان هست ملاقات را به صبح فردا ساعت ۷:۳۰ موکول میکنیم؛ در نتیجه برای استراحت به طبقه فوقانی مدرسه راهنمایی شدیم.
در آنجا من به آقایان علمای اهواز که حدود ۲۰ تا ۲۵ نفر بودند گفتم: امام که آمده اند یک فرد معمولی نیستند که ما به دیدن ایشان برویم و کنار ایشان به قول معروف گعده بکنیم؛ ایشان الان هزاران کار و مشغله دارند و لازم است یک نفر جهت تکلم از طرف جامعه روحانیت انتخاب شود که او سخنگو باشد و تعیین کنید که چه بگوید و همچنین چند دقیقه بیشتر وقت امام را نگیریم مگر اینکه خود ایشان بخواهند در خدمتشان بیشتر بمانیم. همه آقایان به اتفاق آرا اینجانب را برای تکلم با امام تعیین کردند و گفتند مفاد کلمات بیعت با امام و اعلام حمایت از اهداف مقدس ایشان است.
فردا صبح ساعت ۷ به سمت مقر امام حرکت کردیم؛ در فاصله دو ساختمان، زمین از برف پوشیده بود و مردم با شور و احساسی وصف ناشدنی برای ملاقات امام تجمع کرده بودند.
در بدو ورود ما به ساختمان مقر امام با دو نکته مواجه شدیم: یکی حضور مرحوم علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان و مرحوم آیت ا... میرزا هاشم آملی بودند که این دو مرجع که سنی از آنها گذشته بود در آن هوای سرد و آن وقت صبح، تازه از دیدار امام برگشته بودند و دیگر اینکه نخستین اعلامیه انقلاب اسلامی با تعبیر رسمی کلمه «امام» مبنی بر نصب مهندس بازرگان به عنوان رییس دولت موقت از طرف رهبر کبیر انقلاب صادر و چاپ و توزیع شده بود.
به هر حال ما را به اتاق حضرت امام راهنمایی کردند؛ بعد از دقایقی امام وارد شدند و بعد از احترامات لازمه، بنده ضمن خیر مقدم تشریف فرمایی امام به ایران، بخشی از سوره ابراهیم (آیه ۱۲ و آیه بعدی آن) را در محضرشان تلاوت کردم مبنی بر اینکه کافران به رسولان الهی گفتند یا پیرو ما باشید یا شما را از کشور بیرون میکنیم، خداوند به رسولان وحی فرستاد که ما خود ظالمین را هلاک میکنیم و شما را در سرزمین خود سکونت خواهیم داد. این آیات که به شدت منطبق با خود حضرت امام و خروجشان از کشور و سپس نابودی شاه و دستگاه سلطنت و مجددا مراجعت امام به کشور بود، به شدت توجه حضرت امام را به من جلب کرد، به طوری که سر خود را بلند کرد و خیره به من مینگریستند و استماع میکردند.
پس از سخنان اینجانب امام چند دقیقهای صحبت کردند و آقایان را به وحدت کلمه هر چه بیشتر و اتّفاق آرا با مردم توصیه کردند؛ سپس از محضرشان مرخص شده و همان ساعت به طرف خوزستان حرکت کردیم./۹۴۵۶/د103/ب1
هنگامی که حضرت امام از فرانسه به ایران وارد شدند علمای اهواز در جلسه مشترک خود به این نتیجه رسیدند که در این شلوغی و تراکم استقبال، دیدار عمومی با امام خمینی (ره) عطش ما را فرو نمینشاند و بهتر است با یکی دو روز تأخیر خدمت امام شرفیاب شویم؛ در نتیجه با دفتر امام تماس برقرار شد و روز ۱۵ بهمن ساعت ۷:۳۰ بعدازظهر را برای دیدار روحانیان خوزستان تعیین فرمودند.
صبح روز چهاردهم جامعه روحانیت اهواز با پنج اتومبیل به سمت تهران حرکت کردند. من که به سختی دچار آنفلوآنزا شده بودم در منزل بستری شده بودم، اما ظهر از شدت اشتیاق نتوانستم در رختخواب بمانم و با هر فشار و زحمتی بود به دنبال آنها رفتم و شب در شهر خرم آباد به آنها پیوستم. فردای آن روز به طرف تهران حرکت کردیم.
وقتی که به تهران و به مدرسه علوی رسیدیم حضرت امام تازه مهندس بازرگان را به عنوان رییس دولت موقت منصوب کرده بود و زمانی بود که خبرنگاران خارجی با مهندس بازرگان مصاحبه میکردند و از طریق تلویزیونهای مدار بسته که در اطراف مدرسه مستقر بودند پخش میشد؛ جوانان تهرانی و سایر اقشار مردم مشغول راهپیماییهای حماسه انگیز در اطراف مدرسه علوی بودند و شعارهای انقلابی سر میدادند.
ما وارد مدرسه شدیم و به حضرت امام پیغام دادیم که طبق وعده آمده ایم؛ امام پیغام دادند با اوضاعی که الان هست ملاقات را به صبح فردا ساعت ۷:۳۰ موکول میکنیم؛ در نتیجه برای استراحت به طبقه فوقانی مدرسه راهنمایی شدیم.
در آنجا من به آقایان علمای اهواز که حدود ۲۰ تا ۲۵ نفر بودند گفتم: امام که آمده اند یک فرد معمولی نیستند که ما به دیدن ایشان برویم و کنار ایشان به قول معروف گعده بکنیم؛ ایشان الان هزاران کار و مشغله دارند و لازم است یک نفر جهت تکلم از طرف جامعه روحانیت انتخاب شود که او سخنگو باشد و تعیین کنید که چه بگوید و همچنین چند دقیقه بیشتر وقت امام را نگیریم مگر اینکه خود ایشان بخواهند در خدمتشان بیشتر بمانیم. همه آقایان به اتفاق آرا اینجانب را برای تکلم با امام تعیین کردند و گفتند مفاد کلمات بیعت با امام و اعلام حمایت از اهداف مقدس ایشان است.
فردا صبح ساعت ۷ به سمت مقر امام حرکت کردیم؛ در فاصله دو ساختمان، زمین از برف پوشیده بود و مردم با شور و احساسی وصف ناشدنی برای ملاقات امام تجمع کرده بودند.
در بدو ورود ما به ساختمان مقر امام با دو نکته مواجه شدیم: یکی حضور مرحوم علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان و مرحوم آیت ا... میرزا هاشم آملی بودند که این دو مرجع که سنی از آنها گذشته بود در آن هوای سرد و آن وقت صبح، تازه از دیدار امام برگشته بودند و دیگر اینکه نخستین اعلامیه انقلاب اسلامی با تعبیر رسمی کلمه «امام» مبنی بر نصب مهندس بازرگان به عنوان رییس دولت موقت از طرف رهبر کبیر انقلاب صادر و چاپ و توزیع شده بود.
به هر حال ما را به اتاق حضرت امام راهنمایی کردند؛ بعد از دقایقی امام وارد شدند و بعد از احترامات لازمه، بنده ضمن خیر مقدم تشریف فرمایی امام به ایران، بخشی از سوره ابراهیم (آیه ۱۲ و آیه بعدی آن) را در محضرشان تلاوت کردم مبنی بر اینکه کافران به رسولان الهی گفتند یا پیرو ما باشید یا شما را از کشور بیرون میکنیم، خداوند به رسولان وحی فرستاد که ما خود ظالمین را هلاک میکنیم و شما را در سرزمین خود سکونت خواهیم داد. این آیات که به شدت منطبق با خود حضرت امام و خروجشان از کشور و سپس نابودی شاه و دستگاه سلطنت و مجددا مراجعت امام به کشور بود، به شدت توجه حضرت امام را به من جلب کرد، به طوری که سر خود را بلند کرد و خیره به من مینگریستند و استماع میکردند.
پس از سخنان اینجانب امام چند دقیقهای صحبت کردند و آقایان را به وحدت کلمه هر چه بیشتر و اتّفاق آرا با مردم توصیه کردند؛ سپس از محضرشان مرخص شده و همان ساعت به طرف خوزستان حرکت کردیم./۹۴۵۶/د103/ب1
ارسال نظرات