نیاز کاذب، فیلم کاذب؛
نقش تعیینکننده مخاطب در ساخت فیلمهای ناهنجار
مخاطب نقش مهمی در آثار نمایشی دارد و معمولا این مخاطب است که میتواند در جهت گیری خالقان آثار نمایشی دخیل باشد.
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، روزهای اخیر اکران فیلم "رحمان ۱۴۰۰" بحث برانگیز شده و افتضاحی برای سازمان سینمایی و مسئولین ذیربط رقم زده که بعد از یک ماه کاشف برآمده که نسخه اکران شده آن، چیزی نیست که قرار بوده اکران شود؛ آن هم با فروش بالای ۲۰ میلیارد به مدت یک ماه!
البته ناگفته نماند منوچهر هادی، کارگردان فیلم هم در یک کلیپ تصویری با دفاع از نسخه اکران شده و ادعای اینکه شوخیهای جنسی که در فیلم است عادی و با مجوز ارشاد بوده، از خجالت کسانی که فیلم را کمدی سخیف و مبتذل یاد کردند درآمده و این گونه تعبیر کرد که "ابتذال مغز کثیف خودشان است"!
رحمان 1400 بهانهای شد تا این مسئله را از منظر دیگری بررسی کنیم که اساسا چرا این گونه فیلمها تا این حد پرفروش میشوند و رکورد فروش را از دیگر فیلمها میربایند.
مخاطبان آثار کمدی
به نظر میرسد نکتهای که معمولا در اینجا مغفول واقع میشود این است که برای تصاحب گیشه، ذائقه مخاطبان سینما چنین فیلمهایی را میطلبد.
معمولا فیلمهای طنز و کمدی با استقبال بیشتری روبهرو میشوند. این مسئله در تلویزیون هم هست؛ برنامهها و سریالهای طنز معمولا مخاطبان زیادی دارد و مثلا مخاطبان انبوه برنامه خندوانه و یا سریالهایی مثل «شبهای بررره»، «خانه به دوش» و... که در طول این سالها پخش شدهاند مؤید این مطلب است.
در سینما هم همین قاعده حکمفرماست و آثار کمدی مخاطبان بیشتری دارد؛ هر چند برخی از آثار هم با شکست مخاطب روبهرو میشوند؛ ولی غالبا درصد بالایی از درآمد سینما -حداقل در سالهای اخیر- از آنِ فیلمهای کمدی بوده است.
با این حال باید گفت جنبه تفریح و سرگرمی فیلم بر بار محتوا و مفهوم فیلم غلبه دارد و نوع مخاطبان، این جنبه (سرگرمی) برایشان در اولویت است.
ماهیت کمدی سخیف
معمولا انتقاداتی به اینگونه فیلمها مطرح است و از کمدی سخیف از آنها یاد میشود؛ مثلا یکی از ویژگیهای آنها دیالوگهای غیر اخلاقی و شوخیهای جنسی است که معمولا خانوادههای مقید به آداب و اخلاق، ابا دارند که با زن و فرزند خود پای این گونه فیلمها بنشینند.
یکی دیگر از ویژگیهای برخی از این فیلمها به سخره گرفتن مقدسات و بعضا آموزههای دینی و اخلاقی است که معمولا تماشاگر دارند و طبیعتا درآمد هنگفتی را نیز از گیشه به دست میآورند.
نقش تعیین کننده مخاطب در شکل گیری اثر نمایشی
یکی از تحلیلهایی که میتوان در این باره مطرح کرد - هرچند شاید بعضی قبول نداشته باشند - این است که متأسفانه فیلمهایی که خلاف اخلاق عمل میکنند، مقدسات و احکام شرعی را به تمسخر میگیرند و درصدد خدشهدار کردن این گونه مسائل هستند معمولا مخاطبان زیادی دارند. نتیجه این حرف این است که طیف زیادی از مخاطبان سینما خواهان و طرفدار این سبک فیلمها هستند.
به عبارتی بخش قابل توجهی از کسانی که اهل سینما رفتن هستند نیاز به شادابی هایی دارند که در نشانه اش را در این گونه آثار پیدا می کنند البته باید گفت نیاز کاذب با ساخت فیلم طنز کاذب برطرف میشود؛ این موضوع طبیعتا باعث ترغیب سینماگران به ساخت این گونه فیلمها میشود و رشد قارچ گونهای را در این حوزه شاهد خواهیم بود.
اساسا مخاطب نقش مهمی در آثار نمایشی دارد و معمولا این مخاطب است که میتواند در جهت گیری خالقان آثار نمایشی دخیل باشد و آنها را به سمتی سوق دهد که مخاطب بیشتری داشته باشند.
البته عکس این مطلب هم صادق است و جای انکار ندارد. اگر یک داستان و محتوای ارزشی با خلاقیت و هنرنمایی قوام پیدا کند و خالق اثر با متن و ساختار جذابی اثر رار به پیش ببرد میتواند مخاطب را جذب کند و خودش جریان ساز شود.
در واقع این یک رابطه دوسویه است؛ گاهی اوقات مخاطب سازندگان اثر نمایشی را به یک جریان میکشاند و گاهی اوقات این سازنده اثر است که با خلاقیت و هنرنمایی و تعهدش نسبت به هدفی که دارد مخاطب را جذب میکند و حتی میتواند ذائقه مخاطب را تغییر دهد؛ مثلا سریال یوسف پیامبر که مخاطبان زیادی داشت و خیلیها آن را دنبال میکردند؛ به خاطر جذابیت اصل داستان، محتوای ارزشی و پرداخت جذاب و خلاقانه سازنده اثر (مرحوم سلحشور) - با وجود نقاط ضعفی که داشت- توانست تعداد بالایی از مخاطب را جذب کند و با اینکه بارها از سیما پخش شده، ولی هر بار که این سریال تکرار میشود باز هم مخاطبان قابل توجهی دارد.
معمولا آثاری که کارگردان، برند آن اثر به حساب میآید از این نمونهها است؛ مثل ابراهیم حاتمی کیا و مرحوم علی حاتمی. /۹۹۹/ی703/س
بابک شکورزاده
ارسال نظرات