تلنگری درباره سیاستهای افزایش جمعیت
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، در عصر پرسرعت و پرشتاب زندگی، تشدید مشکلات، افزایش توقعات، بالا رفتن هزینههای زندگی، کم شدن حوصلهها و تأخیر ازدواج، فرزندان آینده ما خواهند پرسید که عمو، دایی یعنی چه؟ یا خواهند گفت: چرا من عمه و خاله ندارم؟
متاسفانه با فراگیری این الگوی نادرست در جامعه به سمت یک بحران در حال حرکت هستیم. در تایید این مسئله، «مونس سیاح» مسئول کارگروه جمعیت شورای عالی انقلاب فرهنگی چندی پیش با بیان اینکه بیش از ۳۳ درصدِ خانوادههای ایرانی تک فرزند هستند، تاکید کرد که جمعیت کشور رو به پیری است.(۱)
ظهور این پدیده دامنگیر در میان خانوادهها از زمانی پیدا شد که فکر میکردیم با تک فرزندی، هم خودمان به عنوان پدر و مادر بهرهمند میشویم و هم فرزند تک دانهمان مزه زندگی را بهتر خواهد چشید، غافل از آنکه تک فرزندی پیامدهای ناخوشایندی دارد که کاملا بر مزایای آن میچربد.
تصور کنید که ادامه این روند تا ده سال آینده چه اتفاقاتی را به دنبال خواهد داشت! دیگر بسیاری از عناوینی که ما در محیط خانوادگی استفاده میکنیم، وجود خارجی نخواهند داشت؛ دیگر «عمو»، «عمه»، «دایی» و «خاله» مفهوم عینی برای فرزندان ما نخواهد داشت.
در هیچ برههای، کم فرزندی در کشورمان به اندازه زمان فعلی فراگیر نبوده است. به گفته کارشناسان تربیتی احساس تنهایی، اضطراب و نگرانی دائمی، شکنندگی، پرتوقعی، فرزندسالاری، لجبازی، اعتماد به نفس کاذب و بسیاری از مسائل دیگر روانی از جمله آثار روحی و روانی پدیده تکفرزندی است. علاوه برآن، آسیبهای اجتماعی از جمله؛ کم شدن روابط اجتماعی، عدم جامعه پذیری، عدم یاری رسانی به والدین در دوره پیرسالی، کاهش نیروی کار، کاهش جمعیت کشور، کاهش فرصتهای ازدواج و در نهایت کاهش امنیت دفاعی کشور را هم میتوان به تبعات تک فرزندی افزود.
آنچه که مسلم است در کنار رسوخ شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» در میان خانوادهها که در اوایل انقلاب به اوج خودش رسید، امروزه مسائل اقتصادی، افزایش نرخ بیکاری، پایین بودن حقوقها، بالا بودن هزینههای درمان و ... در افزایش پدیده تک فرزندی یا کم فرزندی نیز بسیار موثر است.
البته حاکمیت برای مقابله با این پدیده، سیاستهای تشویقی خوبی را برای فرزندآوری در نظر گرفته است. کافی است که به سیاستهای جمعیتی که مقام معظم رهبری در سالهای گذشته ابلاغ کردند، مراجعه کنیم، متوجه اصل مسئله و راه حل آن خواهیم شد. ایشان در بند دوم این سیاستها، به رفع موانع ازدواج و تأکید زیادی بر روی مشوقهای فرزندآوری اشاره کردهاند. همین دو مورد میتواند مبنای یک سیاست درست برای پرهیز از تک فرزندی باشد؛ چرا که وقتی نرخ ازدواج بالا رود و سیاستهای تشویقی برای افزایش فرزند اعمال شود، بالطبع بعد از دورهای با افزایش نرخ جمعیتی مواجه خواهیم شد.
امّا متاسفانه بسیاری از این سیاستهای تشویقی، صرفا بر روی کاغذ باقی ماند و هیچگاه در عمل اجرایی نشد. بیشک عدم اجرای کامل این سیاستها، باعث رسیدن به هدف که همان افزایش فرزندآوری در میان خانوادههاست نمیشود؛ زیرا سیاستهای جمعیتی، همچون پازلی است که عدم اجرای درست و کامل آنها، نقشه آن را تکمیل نخواهد کرد و در نهایت ما به هدف موردنظر نخواهیم رسید.
از سویی دیگر اگر در اعمال همین سیاستها نیز تنها نگاه از بالا به پایین به این مسئله داشته باشیم، خیلی جواب نمیدهد و مردم با آن همراهی نمیکنند؛ به عنوان مثال وقتی مسئولان دولتی در یک برههای در ارائه خدمات ضد بارداری محدودیت ایجاد کردند و سیاستهای مشوق فرزندآوری را نیز به درستی اعمال نمیکردند، این مسئله این پیام را به مردم منتقل کرد که مسئولان توجهی به اهداف خانواده ندارند و صرفا از خانوادهها میخواهند که فرزند بیاورند! در حالی که خانوادهها میبینند که نهادهای حاکمیتی به وضعیتشان توجهی ندارند و حتی از اجرای راه حلهای تشویقی فرزندآوری نیز سرباز میزنند. بیشک در چنین شرایطی، اگر نگوییم که اعمال محدودیت در خدمات پیشگیری از بارداری باعث افزایش احتمال سقط جنین در جامعه میشود، هرگز موجب افزایش نرخ باروری نمیشود.
متاسفانه حکایت اعمال سیاستهای تشویقی فرزندآوری در کشور شبیه این ضربالمثل است که میگوید: با حلوا حلوا کردن، دهن شیرین نمیشود؛ بیتردید سیاستهای افزایش جمعیتی در کشور نیز صرفا با شعار دادن و حرف زدن منجر به نتیجه و افزایش نرخ فرزندآوری در میان خانوادهها نمیگردد و لازم است مسئولان حاکمیتی با عزمی جدیتر این سیاستها را دنبال و اجرایی کنند./918/ی703/س
عقیل مصطفوی مجد
پینوشت:
۱- farda.fr/۰۰۱yRT