به گزارش خبرگزاری رسا، برگزیت (Brexit) یا برنامه خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا تا حالا دو قربانی گرفته است. اولین قربانی دیوید کامرون، نخستوزیر پیشین بریتانیا، بود که فکر میکرد این برنامه در همهپرسی ژوئن ۲۰۱۶ شکست میخورد، اما تمام محاسباتش غلط از آب درآمد. طرفداران برگزیت در آن انتخابات پیروز شدند و این کامرون بود که فقط دو سه هفته بعد از همهپرسی برگزیت استعفا داد و قربانی آن همهپرسی شد.
ترزا میکسی بود که بعد از کامرون نخستوزیر بریتانیا بود با این وعده که برگزیت را محقق و بریتانیا را با بهترین شرایط ممکن از اتحادیه اروپا خارج میکند. خانم میدومین زنی است که بعد از مارگارت تاچر در تاریخ بریتانیا به نخستوزیری این کشور رسیده و آن موقع این مسئله مطرح شده بود که آیا او هم مثل تاچر ملقب به بانوی آهنین خواهد شد یا نه؛ پاسخ در کمتر از سه سال داده شد؛ خیر.
خانم میروز جمعه ۲۴ ماه میمقابل خبرنگاران حاضر شد تا اعلام کند که دو هفته دیگر از رهبری حزب محافظهکار کنارهگیری میکند و تنها تا تعیین رهبر بعدی این حزب نخستوزیر بریتانیا خواهد بود و بعد از آن، خانه شماره ۱۰ در خیابان داونینگ را ترک خواهد کرد. چهره خانم میموقع اعلام این خبر به هیچ روی شبیه بانوی آهنین و شبیه چیزی نبود که او حدود سه سال قبل و ابتدای نخستوزیریاش داشت.
او بعد از این مدت آن قدر در هم شکسته شده بود که حتی نتوانست خبر خود را به پایان برساند و با چشمانی اشکبار جمع خبرنگاران بهتزده را ترک کرد. در واقع، او حدود دو ماه قبل هم وعده استعفای خود را داده بود و به کمیته نمایندگی محافظهکاران در مجلس عوام گفته بود که در مقابل تمایل حزبش به رهبری تازه مقاومت نخواهد کرد، اما مثل حالا زمان مشخصی را برای کنارهگیری از رهبری حزب محافظهکار و نخستوزیری بریتانیا معلوم نکرد.
شاید او هنوز امید به یافتن راهحلی برای خروج از بنبست برگزیت داشت، چرا که مذاکرات با حزب مخالف کارگر ادامه داشت و او به طرح اصلاح شده برگزیت فکر میکرد. میتوان گفت که تیر خلاص به این امید را جرمی کوربین، رهبر حزب کارگر، جمعه گذشته و با ارسال نامهای به مجلس شلیک کرد که در آن نامه بینتیجه ماندن مذاکرات با خانم میو عدم کفایت دولت او را اعلام کرده بود. از سوی دیگر، فشار درونحزبی را نباید نادیده گرفت که خود خانم میهم دو ماه قبل و با عنوان «رهبری تازه» به آن اشاره کرده بود و به نظر میرسد که فشار در داخل حزب برای تعیین رهبری تازه بیشتر از قبل شده بود.
حالا که خانم میبعد کشوقوسهای زیاد مجبور به کنارهگیری از قدرت شده، باید دید حزب او چه رهبری را انتخاب خواهد کرد و با میراث او یا طرحش برای برگزیت چه خواهد کرد. شکی نیست که جانشین او هر که باشد با مشکلاتی بسیار سنگینتر از زمانی روبهرو خواهد بود که خانم میحدود سه سال قبل داشت.
خانم میسه سال قبل در ابتدای راه بود و فکر میکرد در دو سال آینده خواهد توانست با اتحادیه اروپا به راهحل قابل قبول دو طرف برای خروج از این اتحادیه برسد، اما حالا معلوم شده که مشکلات کار بیشتر از آن مقداری است که در ابتدای امر تصور میشد. گذشته از مشکلات اقتصادی یا مخالفت جدی داخلی با برگزیت، عنصر ملیگرایی مبدل به گره کور برگزیت شده؛ گرهی که خانم مینتوانست در نهایت آن را باز کند و حتی میتوان گفت که برای جانشین خود کورتر هم کرده است. اصل این گره در مرز ایرلند شمالی با جمهوری ایرلند است.
این مرز از زمان برقراری صلح در ایرلند شمالی در ۱۹۸۸ تاکنون فاقد کنترل مرزی بوده تا اینکه ملیگرایان کاتولیک با رفت و آمد آزاد به جمهوری ایرلند هنوز پیوندهای خود را با کل جزیره ایرلند حفظ کنند، اما با برگزیت باید تکلیف این مرز معلوم شود و خانم میبرای ادامه این وضعیت مجبور شده امتیازات قابلتوجهی به اتحادیه اروپا بدهد.
در واقع، این مشکل مبدل به معضل لاینحلی شده چرا که بدون امتیاز دادن به اتحادیه اروپا مثل رعایت قوانین گمرکی این اتحادیه نمیتوان این مرز را باز نگه داشت و از سوی دیگر، بستن این مرز خطر شعلهور شدن تنشهای ملیگرایانه را به دنبال دارد. از سوی دیگر، هواداران دوآتشه برگزیت مخالف دادن هرگونه امتیازی به اتحادیه هستند، اما مجلس عوام خروج بیتوافق را ممنوع کرده است.
تمامی این شرایط راه خروج از بنبست را برای جانشین خانم میبسیار سخت کرده اگر نگوییم که راه از قبل به روی او بسته شده است. بنابراین، شاید خانم میآخرین قربانی نباشد که به خاطر برگزیت مجبور به کنارگیری از قدرت شده و احتمال دارد جانشینش هم به سرنوشت او دچار شود مگر اینکه بدون توافق با اتحادیه اروپا برگزیت را اجرا کند، البته به شرط اینکه از پس مجلس برآید یا اینکه برگزیت را بار دیگر به همهپرسی بگذارد به این امید که این بار با رأی «نه» مردم از شر آن راحت شود. /۱۰۱/۹۶۹/م