۰۷ خرداد ۱۳۹۸ - ۲۲:۵۱
کد خبر: ۶۰۸۱۵۹
دموکرات‌ها برای برجام خواب‌ها دیده‌اند؛

نقشه کری‌ه

نقشه کری‌ه
برای جان کری و همراهانش اهمیتی ندارد از برجام، تنها یک «عنوان» باقی مانده باشد، بلکه کلیت پایبندی ایران نسبت به توافق هسته‌ای برای آن‌ها موضوعیت دارد.
به گزارش خبرگزاری رسا، جان کری، وزیر سابق خارجه ایالات متحده آمریکا نقش پشت‌پرده پررنگی در کمپین انتخاباتی حزب دموکرات در سال ۲۰۲۰ ایفا خواهد کرد. از جان کری و مشاور وی یعنی «ایلان گلدنبرگ» به عنوان کسانی یاد می‌شود که نقشه سیاست خارجی آمریکا را در صورت پیروزی دموکرات‌ها (مخصوصا ژوزف بایدن) در انتخابات ریاست‌جمهوری آتی این کشور ترسیم خواهند کرد.
 
جان کری برای چندمین بار طی ۲ سال اخیر، اعتراف کرده است «برجام» اسم رمز «مهار و تحدید قدرت ایران» و به عبارت بهتر، ایزوله کردن «ایران قدرتمند» بوده است. کری در این باره می‌گوید: «دولت اوباما تصمیم گرفت مذاکرات با ایران را به مساله هسته‌ای محدود کند تا بعد از حل آن سراغ مسائل دیگری مانند برنامه موشکی و فعالیت‌های منطقه‌ای ایران برود. ما تصمیم داشتیم اگر ایران حاضر به مذاکرات موشکی و منطقه‌ای نشد، با اجماع جهانی از برجام خارج شویم!»

به نظر می‌رسد اظهارات و نقشه‌های جان کری که تنها گوشه‌ای از وقاحت دموکرات‌ها در رابطه با ایران را نشان می‌دهد، همچنان نقش یک قطب‌نما را در مسیر برجامی دولت بعدی آمریکا ایفا خواهد کرد. اگرچه مسؤولان وزارت امور خارجه کشورمان چندان علاقه‌ای به رصد این نقشه خطرناک نشان نمی‌دهند، اما کری و مشاورانش بار‌ها از این پروژه ضدایرانی رونمایی کرده‌اند.

اخیرا فارین پالیسی در مقاله‌ای به قلم «ایلان گلدنبرگ» (از مقامات وزارت خارجه در دولت اوباما) و «اریک بروئر» عضو شورای روابط خارجی آمریکا نوشت: «دولت ایران برخلاف انتظار بسیاری از تحلیلگران به برجام پایبند مانده و حامیان این توافق در تهران به امید اینکه در انتخابات سال ۲۰۲۰ آمریکا کسی جز دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری این کشور شده و واشنگتن را به این توافق بازگرداند، توانسته‌اند باقی ماندن در توافق هسته‌ای را توجیه کنند! حامیان برجام در تهران در این باره به اختلاف نظر میان آمریکا و متحدان اروپایی آن و همچنین اجتناب‌ناپذیر بودن بازگشت تحریم‌های وسیع‌تر اروپا و سازمان ملل در صورت خروج ایران از توافق هسته‌ای استدلال کرده‌اند.
 
رئیس‌جمهوری که بعد از ترامپ در سال ۲۰۲۰ در آمریکا به قدرت می‌رسد باید به برجام بازگردد، چرا که این توافق قوی‌ترین و مفصل‌ترین توافق هسته‌ای موجود است! اما رئیس‌جمهوری بعدی آمریکا نباید بسادگی به برجام بازگردد، بلکه باید از اهرم فشاری که خروج ترامپ از این توافق در اختیار واشنگتن قرار داده در اختلافات در روابط دو طرف و آینده برنامه هسته‌ای ایران استفاده کند!»

آنچه گلدنبرگ در فارین پالیسی عنوان کرده است، گویای استراتژی و هدفگذاری ۴ ساله دولت احتمالی دموکرات بعدی آمریکا در قبال برجام است. به عبارت بهتر، اگر دموکرات‌ها بار دیگر در راس معادلات سیاسی و اجرایی ایالات متحده آمریکا قرار گیرند، به جای پروژه «بازگشت بی‌قید و شرط به برجام»، پروسه «امتیازگیری بیشتر از ایران» را راهبری و مدیریت می‌کنند.
 
در این معادله، اساسا برای جان کری و همراهانش اهمیتی ندارد از برجام، تنها یک «نام» یا یک «عنوان» باقی مانده باشد، بلکه کلیت پایبندی ایران نسبت به توافق هسته‌ای برای آن‌ها موضوعیت دارد. از سوی دیگر، دموکرات‌ها معتقدند با وجود تمرکز وزارت امور خارجه ایران روی ساختار نامرئی (!) و حداقلی اینستکس، پایبندی ایران نسبت به «برجام دفرمه‌شده» تضمین خواهد شد. این تضمین، پیش‌زمینه و مقدمه‌ای برای تحقق خواسته اصلی حزب دموکرات مبنی بر «مهار حداکثری ایران» است.

موضوع دیگری که در محاسبات جان کری و دموکرات‌ها اصالت و موضوعیت دارد، کسب «اجماع بین‌المللی» در مسیر مواجهه حداکثری با ایران است. دموکرات‌ها در این معادله، درست به فرمولی استناد می‌کنند که ترامپ در سال ۲۰۱۷ میلادی و قبل از خروج از توافق هسته‌ای از آن تبعیت می‌کرد: «مهار همه‌جانبه ایران» به اسم «اصلاح برجام».

مقامات حزب دموکرات مانند ترامپ به دنبال محدود کردن توان دفاعی و منطقه‌ای ایران و اعمال بازرسی از اماکن نظامی کشورمان هستند. فراتر از آن، دموکرات‌ها از ابتدا با گنجاندن بند‌های موسوم به «غروب آفتاب» در توافق برجام مخالف بوده و به دنبال فرصتی برای دائمی کردن محدودیت‌های هسته‌ای ایران هستند.

براستی در چنین شرایطی چه تفاوتی میان الاغ‌ها و فیل‌های آمریکایی وجود دارد؟ همان‌گونه که مشاهده می‌شود، نقشه و طرح دموکرات‌ها در قبال برجام، حتی نسبت به رویکرد فعلی دولت آمریکا در قبال توافق هسته‌ای پیچیده‌تر و خبیثانه‌تر است. دموکرات‌ها معتقدند باید توافق هسته‌ای را به وجه‌المصالحه‌ای در پروسه «مواجهه با ایران قدرتمند» مبدل کرد.
 
در این منظومه چند وجهی که سابقه تعریف آن به دوره اول ریاست‌جمهوری باراک اوباما می‌رسد، «برجام» نه یک «پرونده حقوقی»، نه یک «توافق چندجانبه» و نه یک «سند بین‌المللی» محسوب می‌شود! «برجام» در این معادله، اسم رمز عملیات سران کاخ سفید علیه ایران محسوب می‌شود. عملیاتی که گاهی «فیل‌ها» و گاهی «الاغ‌ها» در اتاق فرماندهی آن می‌نشینند. /۱۰۱/۹۶۹/م
محمدرضا محمودخانی
ارسال نظرات