۲۵ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۲:۵۴
کد خبر: ۶۰۹۷۷۴
یادداشت؛

سلبریتیسم یا پادشاهیِ "چشم پرکن‌ها"

سلبریتیسم یا پادشاهیِ
سلبریتیسم آمیخته­‌ای از «ملأ» و «اتراف» است که رسانه و ثروت را در اختیار دارد. در واقع سلبریتیسم محصول رسانه است و سلبریتی خود یک رسانه و اغلب ابزاری برای سیاست‌مداران.

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، «فاما خدای رومی شهرت و شایعه در شهر ویرجیل به عنوان شیطان توصیف شده است که طاعونی سریع‌تر از او نیست. در «انه اید» او درج دهنده توان‌مند اخبار است که از پر و بال و دهان‌های متعددش استفاده می‌کند تا خبر را به همه در آسمان و زمین بگوید.»

«سلبریتیسم» مانند هر «ایسم» دیگری بیان‌گر یک شیوه و منش است. «سلبریتی» چنان که گفته‌اند شخصی است که در زمینه موسیقی، ورزش، رسانه، سیاست، ادبیات و مانند آن در جامعه سرشناس و معروف می‌شود و «سلبرتیسم» همان سلبریتی زدگی است؛ یعنی سپردن فکر جامعه به سلبریتی‌ها و پیروی عوام از آن‌ها در فکر و پوشش و انتخاب و...! حال در تبلیغ یک کالا یا ترویج یک نوع خاص پوشش یا تبلیغ به نفع یک کاندیدا یا هر چیز ریز و درشت دیگری که بتواند عرصه اظهار نظر و فضل شود برای او!

این جریان همان «قارونیسم» است که رنگ فرهنگی به خود گرفته است. قرآن کریم ویژگی «قارونیسم» را چنین برشمرده است:

«در برابر حق سرکش است و از نعمت دنیا سرخوش؛ [۱]امکانات خود را به رخ دیگران می­کشد؛ [۲]و دچار خود بزرگ بینی و استکبار است؛ [۳]و جایگاهش را نتیجه دانش و تلاش خود می‌­بیند، نه لطف خدا [۴].»

با نگاهی به سلبریتیسم و تطبیق قارونیسم بر آن به راحتی در می‌یابیم که این دو جریان در این صفات مشترکند و عملا تفاوت ماهوی ندارند. آن‌ها نیز در برابر حق، سرکش و به نعمت دنیا خشنود هستند و چند برابر قارون­ها خودنمایی دارد. یک ویژگی مشترک دیگر هم میان «سلبریتیسم» و «قارونیسم» وجود دارد؛ افراد هر دو جریان دل گنجشکی هستند! و ظرفیت‌شان کمتر از شهرت و منالشان است. گویند: «قارون پسر عموی موسی بود و شاید هم عمو! از موسی علم کیمیا را آموخت، ولی ظرفیتش را نداشت و خودش را گم کرد و قارون سرکش از حق شد.» درست مثل سلبریتیست­‌ها که ظرفیت شهرتشان را ندارند. البته آشکار است که هر «سلبریتی» لزوما «سلبریتیست» نیست، چنان که هر دارامندی، قارون نخواهد شد.

قرآن کریم در جریان‌شناسی گروه­‌های مؤثر در اجتماع به هر دو جریان پرداخته است! سلبریتیست‌­ها را «ملأ» نام نهاده است و قارونیست­‌ها را «مترف» و این دو در کنار هم، همواره مخالف و سد راه جبهه حق بوده­‌اند.

«ملأ» در قرآن کریم معمولا به معنای خواص قوم است و هم به اشراف و هم به جماعتی از اهل ملکوت اطلاق شده است. این‌ها با موقعیت و جایگاه خود چشم و دل مردم را پر می­‎کنند [۵]و مردم در تصمیم، اقدام و جهت‌گیری خویش منتظر اشاره آنان هستند.

دکتر شریعتی ملأ را چنین تعریف کرده است: «ملأ «چشم پرکن­‎ها» هستند، یعنی نمایندگان زور در جامعه بشری، ملأ یعنی کسی است که وقتی در جامعه راه می­‌رود، چشم­ها را پر می­‌کند.» [۶]«مترف» نیز کسی است که ثروتش او را به «خود بی­‌نیاز بینی» [۷]کشانده و ثروت و مکنتش او را به سرمستی و شهوت‌رانی کشانده است.

قرآن کریم ویژگی­‌های ملأ و مترفان را چنین بر شمرده است:

به خاطر ثروت و موقعیت خود را برتر از دیگران می‎­دانند و گمان می­‎کنند به خاطر این برتری نزد خدا جایگاه ویژه‎­ای دارند:

وَ قالُوا نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبینَ. [۸]و گفتند: اموال و اولاد ما (از همه) بیشتر است (و این نشانه علاقه خدا به ماست!) و ما هرگز مجازات نخواهیم شد!

میان مردم فتنه و ترس ایجاد می‌­کنند تا ستمگران را یاری کنند:

فَما آمَنَ لِمُوسى‏ إِلاَّ ذُرِّیَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلى‏ خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِمْ أَنْ یَفْتِنَهُمْ وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفینَ. [۹](در آغاز) هیچ کس به موسى ایمان نیاورد، مگر گروهى از فرزندان قوم او (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافیانش، مبادا آن‌ها را شکنجه کنند زیرا فرعون، برترى‏‌جویى در زمین داشت و از اسرافکاران بود!

با گمراه‌سازی مردم، آنان را از حق دور می­‌کنند:

وَ قالَ مُوسى‏ رَبَّنا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زینَةً وَ أَمْوالاً فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا رَبَّنا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبیلِکَ. [۱۰]موسى گفت:

پروردگارا! تو فرعون و اطرافیانش را زینت و اموالى سرشار در زندگى دنیا داده‏‌اى، پروردگارا! در نتیجه بندگانت را از راه تو گمراه مى‏‌سازند!

با هر چه مخالف هوای نفسشان باشد، یکسره مخالفند و ذره‌­ای از آن را برنمی­‌تابند:

وَ ما أَرْسَلْنا فی‏ قَرْیَةٍ مِنْ نَذیرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ [۱۱]و ما در هیچ شهر و دیارى پیامبرى بیم‏‌دهنده نفرستادیم مگر اینکه مترفین آن‌ها که مست ناز و نعمت بودند گفتند: «ما به آنچه فرستاده شده‌‏اید کافریم!

با هر اصلاح حقیقی مخالفند و از نفوذ خود برای دور کردن مردم از مصلحان بهره می‌­برند:

 وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلى‏ آلِهَتِکُمْ إِنَّ هذا لَشَیْ‏ءٌ یُرادُ» «سرکردگان آن‌ها بیرون آمدند و گفتند:

بروید و خدایانتان را محکم بچسبید، این چیزى است که خواسته‌‏اند شما را گمراه کنند! [۱۲]به گذشته افتخار می­‌کنند و از آن دست نمی­‌کشند:

وَ کَذلِکَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ فی‏ قَرْیَةٍ مِنْ نَذیرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‏ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى‏ آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ. [۱۳]و این گونه در هیچ شهر و دیارى پیش از تو پیامبر انذارکننده‏اى نفرستادیم مگر اینکه ثروتمندان مست و مغرور آن گفتند: «ما پدران خود را بر آئینى یافتیم و به آثار آنان اقتدا مى‌‏کنیم.

خود را طرفدار مردم و خواسته­‌های آنان نشان می‌­دهند:

وَ قالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونی‏ أَقْتُلْ مُوسى‏ وَ لْیَدْعُ رَبَّهُ إِنِّی أَخافُ أَنْ یُبَدِّلَ دینَکُمْ أَوْ أَنْ یُظْهِرَ فِی الْأَرْضِ الْفَسادَ. [۱۴]و فرعون گفت: «بگذارید موسى را بکشم، و او پروردگارش را بخواند (تا نجاتش دهد)! زیرا من مى‏ترسم که آیین شما را دگرگون سازد، و یا در این سرزمین فساد بر پا کند!

سلبریتیسم در دنیای امروز آمیخته­‌ای از «ملأ» و «اتراف» است که قدرت رسانه و ثروت را در اختیار خود گرفته است. در واقع سلبریتیسم محصول رسانه است و سلبریتی خود یک رسانه که بسیار اتفاق می­‌افتد ابزار دست سیاستمداران مزدور باشد، چنان‌که در طول تاریخ چنین بوده است. «ساحران» سلبریتی­‌های عصر حضرت موسی (ع) بودند که فرعون برای «برتری جویی» خود از آن‌ها بهره می­‌برد. «شعرا» سلبریتی­‌های عصر پیامبر اسلام (ص) بودند که قرآن در مورد آن‌ها می‌فرماید:

وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ، أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فی‏ کُلِّ وادٍ یَهیمُونَ، وَ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ ما لا یَفْعَلُونَ. [۱۵]گمراهان از آنان پیروى مى‌‏کنند، در هر وادى سرگردانند و سخنانى مى‌‏گویند که (به آنها) عمل نمى‌‏کنند؟!

متکلمان و فقیهان درباری «سلبریتی» عصر خلفا شدند و برخی بحث­‌های کلامی و فقهی را به نفع خودکامگان دامن زدند. اما گاه کار از این هم سخیف‌تر می‌شود  و مثل دوره پهلوی امثال «پری بلنده» و «شعبان بی مخ» می‌شوند  سلبریتی‌های فعال در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی.

سلبریتیسم امروز، قمپزی است که جز صدا هیچ ندارد و صدای بلند خود را مدیون رسانه‌­های نوظهوری است که بی‌هیچ زحمتی، اندیشه‌های نفْسْ‎محور او را تا دورترین مناطق نفوذ می­‌دهد.

سلبریتیسم آمیخته‎­ای از جهل، احساس زدگی و خودنمایی است. گاه از شدت جهل سخن مولا علی(ع) را به «کورش موهوم» نسبت می­‌دهد و گاه بزاق دهان مردم را برای جنایتکاران جمع می­‌کند تا زرادخانه بیولوژیک آنان را کامل کند. احساساتش زود بر انگیخته می‌­شود و از روی احساس زدگی سخن می­‌گوید. اما بزرگترین مشخصه سلبریتیسم «خودنمایی» است. این جماعت نه مانند شیخ اجل سعدی است که زندگی را در نکونامی بدانند که به شدت بیسمارک زده معتقد است: «بدنامی بهتر از گمنامی است.»

سلبریتی بودن بد نیست، ولی سلبریتیست بودن چرا! نباید به سلبریتیست­‌ها بها داد و آنان را بادکنکی بزرگ کرد، بگذار سرشان گرم تبلیغ ماست و دوغ و عطر و زلم زبمبو باشد و هرگاه پا به عرصه‌­ای گذاشت که جای او نبود، تنها باید او را «هوووو» کشید و تمسخر کرد./918/ی701/س

عبدالصالح شمس اللهی

منابع

[۱]قرآن کریم، سوره قصص، آیه ۷۶

[۲]قرآن کریم، سوره قصص، آیه ۷۹

[۳]قرآن کریم، سوره عنکبوت، آیه ۳۹

[۴]قرآن کریم، سوره قصص، آیه ۷۸

[۵]المیزان، ج ۲، ص ۲۸۵

[۶]برگرفته از سخنرانی  دکتر علی شریعتی در مکه مکرمه

[۷]قرآن کریم سوره علق، آیات ۶ و ۷

[۸]قرآن کریم سوره سبأ، آیه ۳۵

[۹]قرآن کریم سوره یونس، آیه ۸۳

[۱۰]قرآن کریم سوره یونس، آیه ۸۸

[۱۱]قرآن کریم، سوره سبأ، آیه ۳۴

[۱۲]قرآن کریم، سوره، ص، آیه ۶

[۱۳]قرآن کریم، سوره زخرف، آیه ۲۳

[۱۴]قرآن کریم، سوره غافر، آیه ۲۶

[۱۵]قرآن کریم، سوره شعراء، آیات ۲۲۴-۲۲۶

ارسال نظرات