۲۶ تير ۱۳۹۸ - ۱۷:۰۰
کد خبر: ۶۱۳۶۵۷
به مناسبت سالروز مهاجرت کبری؛

زمینه‌های کنشی به نام «مهاجرت کبری»

زمینه‌های کنشی به نام «مهاجرت کبری»
یکی از مهم‌ترین وقایع در تاریخ معاصر ایران، مهاجرت مردم تهران از تمامی طبقات به شهر قم است که در تاریخ به «مهاجرت کبری» معروف است.

به گزارش خبرگزاری رسا، یکی از مهم‌ترین وقایع در تاریخ معاصر ایران، مهاجرت مردم تهران از تمامی طبقات به شهر قم است که در تاریخ به «مهاجرت کبری» معروف است. برای بررسی این رخداد باید به تمامی زمینه‌های داخلی و خارجی، کوتاه‌‎مدت و بلندمدت آن توجه داشت تا علت کنش‌های آن روزگاران را بهتر درک کرد. از زمینه‌های طولانی‌مدت و خارجی مهاجرت کبری می‌توان به از دست رفتن ایالات ایران طی دوران حکومت قاجارها، مسافرت‌های پرخرج شاهان و درباریان به اروپا، ترقیات کشور ژاپن با ساختار سیاسی مشروطه و مقایسه ایران با آن کشور، همچنین پیروزی ژاپن بر استعمارگر قدرتمندی چون روسیه اشاره کرد که این موارد از عاملان بیداری مردم ایران و اعتراض به حکومت قاجار و مهاجرت کبری بود. اما در ادامه این نوشتار قصد داریم به بررسی زمینه‌های داخلی و کوتاه‌مدت مهاجرت کبری بپردازیم و زمینه‌ها و اهداف آن را بکاویم. لازم است توضیح داده شود که درک زمینه‌های مهاجرت کبری نیازمند درک زمینه‌های مهاجرت صغری است.

الف) برخی از زمینه‌های مهاجرت صغری و کبری
1. بحران تنباکو
از یک طرف نیاز مالی سلسله قاجار به منابع مالی و از سوی دیگر رقابت دولت‌های انگلیس و روسیه با یکدیگر سبب می‌شد آنها امتیازهای بیشتری از حکومت قاجار کسب کنند. این دو قدرت با دادن وام‌ها و قرض‌هایی به دولت وقت ایران در مقابل خرید منابع ثروت مملکت به خارجیان و تحکیم سلطه اقتصادی خود و به گرو گرفتن عایدات شیلات و تلگرافخانه‌ها و گمرکات ایران، امتیازات فراوانی کسب می‌کردند. این امتیازات سبب شده بود دولت ایران کاملا در حوزه تولیدی و اقتصادی فلج و ناچار شود مشاغل و مناصب و القاب را به حراج بگذارد. این عوامل سبب نارضایتی و سرخوردگی بیشتر مردم از حکومت‌ و نماینده سیاسی‌شان شده بود.

یکی از این امتیازات که سبب نارضایتی و مقدمه‌چینی برای هجرت کبری شد بحران تنباکو بود. در بحران تنباکوی سال 1269 این نارضایتی عمومی فزاینده به جنبشی توده‌ای تبدیل شد. این بحران نتیجه فروش امتیازی دیگر ــ این بار به ماژور تالبوت انگلیسی ــ از طرف ناصرالدین‌شاه بود. تالبوت در مقابل پرداخت 25000 پوند به شاه و قرار پرداخت 15000 پوند اجاره‌ سالانه و 25 درصد از سود حاصل به ایران، امتیاز انحصاری پنجاه‌ساله توزیع و صدور تنباکو را به‌دست آورد.1

روزنامه «اختر»، که در استانبول منتشر می‌شد، نگرانی عمومی بازرگانان ایرانی را چنین بیان می‌کند: «واضح است که صاحب امتیاز، کار را با سرمایه اندکی شروع خواهد کرد و تنباکو را از زارعان خریده به قیمتی بالاتر به تجار و صاحبان کارگاه‌ها خواهد فروخت و کلیه منافع به جیب انگلیسی‌ها خواهد رفت. ازآنجاکه تجار ایرانی حق صدور تنباکو به خارج را ندارند، آنهایی که در سابق به این تجارت مشغول بودند، حالا ناگزیر از کسب خود دست کشیده و کار دیگری برای خود پیدا خواهند کرد. صاحب امتیاز توجهی ندارد که چه تعداد از تجار که در سابق به این کسب مشغول بودند، بیکار و برای یافتن شغل‌های دیگر دچار خسران خواهند شد».2

سرانجام بر اثر نارضایتی مردم، کاروانسراها و بازار بسته شد و بازرگانان و دیگران در حرم حضرت عبدالعظیم متحصن شدند. عمل بازرگانان که خواهی‌نخواهی سبب تعطیلی بازار نیز می‌شد تمام درباریان را نگران ساخت؛ زیرا می‌ترسیدند خبر تحصن بازرگانان به گوش بازرگانان شهرستان‌ها برسد و یکباره تحصن کنند. سرانجام دربار قاجار کوتاه آمده و قول به لغو قرارداد داد و به این ترتیب موقتا روی آتش خاکستر پاشیده شد.3

2. حادثه کرمان
در ماه صفر 1323ق، همان ایامی که بحران تنباکو آشوبی برپا کرده بود، مقدمات وقوع حادثه‌ای در کرمان فراهم شد. شاهزاده ظفرالسلطنه، حاکم کرمان، دستور داده بود حاجی میرزا محمدرضا و دو تن دیگر از علمای دستیار او را که هر دو عنوان اجتهاد داشتند دستگیر کنند و به جرم مبارزه با نوکیشان آنان را به فلک ببندند و سپس آنان را از شهر بیرون کنند و برای تبعید به رفسنجان بفرستند.4 این عمل علاوه بر اعتراض و نارضایتی شدید مردم کرمان سبب شد در ماه رمضان 1323ق، قسمت عمده منابر تهران به حادثه کرمان اختصاص یابد و روحانیان بالای منبر اعمال دربار قاجار و عین‌الدوله، صدراعظم، و حکمرانانی را که به شهرها می‌فرستاد مورد انتقاد قرار دهند و مردم تهران را از اتفاقات کرمان آگاه سازند. سرانجام در نتیجه این اقدامات، دولت مجبور شد برای جلوگیری از گسترش اعتراض‌ها، ظفرالسلطنه را از کرمان باز خواند.

اکنون وقت آن رسیده بود که بازرگانان تنبیه شوند و با تنبیه آنها علما نیز بترسند و بر جای خود بنشینند. علاءالدوله دستور داد چند تن از بازرگانان از جمله دو نفر از بازاریان سالخورده و معروف ... را جلوی چشم مردم به جرم گران‌فروشی به فلک ببندند

3. فلک کردن بازرگانان تهران به بهانه گرانی قند
در روزهای آخر ماه رمضان 1323ق، قند در تهران گران شد و بهای آن از یک مَن پنج قران به مَنی هفت الی هشت قران رسید. در آن روزها قند از روسیه به ایران می‌آمد و این گرانی به واسطه جنگ بین روس و ژاپن در سال 1905م بود. در نتیجه این جنگ، صادرات قند و شکر به ایران کاهش یافته و قیمت قند در بازار بالا رفته بود. علاءالدوله، حاکم تهران، به اشاره صدراعظم تصمیم گرفت به بهانه گرانی قند، چند تن از بازرگانان بازار را تنبه کند. علت پشت پرده این بود که بازرگانان از دست نادرستی‌ها و تعرفه‌های جدید گمرکی موسیو نوز به حرم حضرت عبدالعظیم تحصن جسته و عین‌الدوله، صدراعظم، را از خود خشمگین ساخته بودند و حال او به این بهانه می‌خواست که از آنها انتقام گیرد.

اکنون وقت آن رسیده بود که بازرگانان تنبیه شوند و با تنبیه آنها علما نیز بترسند و بر جای خود بنشینند. علاءالدوله دستور داد چند تن از بازرگانان از جمله دو نفر از بازاریان سالخورده و معروف به نام حاج سیدهاشم و حاج سیدمحسن را جلوی چشم مردم به جرم گران‌فروشی به فلک ببندند. در این میان حاج علینقی، پسر 27ساله سیدهاشم که پدرش زیر چوب غش کرده بود، نزد حاکم دادخواهی کرد. در پی این اقدام، علاءالدوله حکم کرد پدر را باز کنند و پسر را به چوب ببندند. این گونه بود که پاهای جوان را به جرم شفاعت از پدر مجروح کردند.5 این مورد در کنار موارد قبلی خشم مردم تهران را که همچون آتش زیر خاکستر بود، شعله‌ور ساخت و زمینه اصلی مهاجرت صغری را فراهم کرد.

ب) مهاجرت صغری و حاملان اصلی اعتراض‌ها
بدین ترتیب فلک شدن بازرگان و پسر بی‌گناه او همراه دیگر تجار شهر تهران، تاب و تحمل مردم مورد ستم عوامل حکومت را تمام کرد و درنتیجه مردمی از طبقات و قشرهای مختلف تاجر، مالک، روحانی و... به پشتیبانی دو تن از علمای بزرگ به نام محمد طباطبائی و سیدعبدالله بهبهانی به حرم عبدالعظیم رفتند و در آنجا بست نشستند و مهاجرت صغری را آغاز کردند.‌ متحصنان مهم‌ترین درخواست‌های خود را چنین نوشتند: «... بازگردانیدن حاجی میرزا محمدرضا از رفسنجان به کرمان، تأسیس عدالتخانه در همه جای ایران برای جلوگیری از ستمگری‌های حکام، اجرای قوانین اسلام درباره تمام مردم به طور یکسان، برداشتن موسیو نوز از سر گمرک و مالیه، برداشتن علاءالدوله از حکمرانی تهران».6

پس از مدتی مظفرالدین‌شاه درخواست‌های متحصنان را پذیرفت و دستور اجرای خواسته‌های معترضان را صادر کرد، اما عین‌الدوله تصمیم نداشت دستورات شاه را اجرا کند و در میان تقاضا‌های معترضان آنچه را اهمیت نداشت به کار بست؛ از جمله علاءالدوله را از حکومت تهران معزول کرد و نیرالدوله را که از او سختگیرتر بود به حکومت گماشت، اما بقیه موارد همچون تأسیس عدالتخانه را به بهانه نیاز به زمان به تأخیر انداخت. پس از مدتی عین‌الدوله برای اینکه از اجتماع مجدد سران آزادی جلوگیری کند، اختناق را به مرحله اجرا گذاشت و فرمان داد که مردم از ساعاتی خواص به بعد حق بیرون رفتن از خانه را ندارند و به مأموران شهربانی سپرد که هر که را دیدند زندانی کنند.7

ج) مهاجرت کبری و اهداف آن
بعد از عدم اجرای خواسته‌های معترضان در مهاجرت صغری، علمایی چون بهبهانی و طباطبائی که از حاملان اصلی اعتراضات ضد استبدادی بودند تصمیم گرفتند به قم مهاجرت نمایند. در روز 25 جمادی‌الاول 1324ق، حدود هزار تن از معترضان از ابن بابویه به سوی قم مهاجرت کردند و مهاجرت کبری را شروع نمودند. ولیکن روز به روز بر تعداد مهاجران افزوده شد. شاه که مطلع گردید سربازان هم به انقلابیون می‌پیوندند نگران و وحشت‌زده تسلیم شد و خواسته‌های مهاجران برای برآورده کردن و بازگشت آنان را جویا شد. البته باید توجه کرد که هم‌زمان با این تحولات، در تهران نیز معترضان بیکار نبودند. این بار اهداف معترضان بدین صورت بود: «عین‌الدوله از صدارت برکنار شود، حکومت مشروطه اعلام شود، علما با احترام از قم به تهران بازگردانده شوند، اطمینان بر اینکه احدی را به بهانه تحصن نخواهند گرفت و شکنجه نخواهند کرد، افتتاح عدالتخانه که از طبقه علما و تجار و سایر اصناف برای رسیدگی در مرافعات شرکت داشته باشند و...».8

فرجام
پس از تحولات قم و تحصن مردم در باغ سفارت انگلیس، در انتها پافشاری مردم و مهاجرت کبری، به برکناری عین‌الدوله از صدراعظمی و اعطای فرمان مشروطیت از طرف مظفرالدین‌شاه در 14 مرداد 1285 منجر شد. در انتها چهارشنبه 24 جمادی‌الثانی جنب‌وجوش عظیمی در تهران راه افتاد و مردم به استقبال علما رفتند. بدین ترتیب حکومت استبدادی به واسطه مقاومت و هجرت کبری، به حکومت مشروطه تبدیل شد. اگرچه بعدها مشروطه ایران بر اثر ورود نگرش‌های غربی‌مسلک به راهی افتاد که نه علما تصورش را می‌کردند و نه متحصنان مهاجرت کبری.

نویسنده:وحید بهرامی

منبع
http://www.iichs.ir/s/7943
1. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل‌محمدی، تهران، نشر نی، 1392، ص 94 .
2. نیکی کدی، تحریم تنباکو در ایران، ترجمه شاهرخ قائم مقامی، تهران، 1356، ص 61.
3. علیرضا امینی و حبیب‌الله ابوالحسن شیرازی، تحولات سیاسی اجتماعی ایران از قاجاریه تا رضاشاه، تهران، نشر قومس، 1395، ص160.
4. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، تهران، امیرکبیر، 1373، ص 54.
5. علیرضا امینی و حبیب‌الله ابوالحسن شیرازی، همان، صص 163-164.
6. همان، ص 165.
7. همان‌جا.
8. همان، ص 168.

علی اصغر خواجه الدین
ارسال نظرات