۰۴ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۴:۰۷
کد خبر: ۶۱۷۸۸۵
یادداشت؛

عصر جدید؛ مواجهه با خطر فراسوی ستایش و نفرین

عصر جدید؛ مواجهه با خطر فراسوی ستایش و نفرین
عصر جدید از حیث فرم حرفه‌ای و از جهت ایده و اجرا موفق بود. ضمنا به طرزی هوشمندانه و با مراقبت،ایرانیزه شده بود. این بدان معنا نیست که نباید و نقد کرد.

به گزارش خبرگزاری رسا، سیدحسین شهرستانی در یادداشتی با عنوان عصر جدید؛ مواجهه با خطر فراسوی ستایش و نفرین به مقایسه عصر جدید با دیگر برنامه های صدا و سیما و حتی فعالیت ها و اقدامات دولت و سازمانهای دولتی و ... پرداخته است:


پس از پخش فینال عصر جدید، موجی از اظهارات حاکی از ذوق‌زدگی و شیفتگی به ویژه درمیان بخشی از بدنه‌ی فعالان و مدیران اصولگرا پدید آمد. گویی فتح‌الفتوحی رخ داده و طبعا آسان‌ترین کار آن است که هرکس به نوبه خود از آن تقدیر کند و بدین ترتیب در صحنه عصر جدید سهمی یابد.

در این میان کسانی که نگارنده را می‌شناسند، منتظر خواندن نقدی پر آب و تاب بر عصر جدید و مناسبات پیرامون آن‌اند. اینکه نماد سرمایه‌داری مصرفی و بی‌نسبت با هویت دینی و ملی و همسو با سیاست نئولیبرال و افیون توده‌ها و مروج پوچ‌گرایی و ... است، اما من این گفتار را بسیار ساده و خام می‌یابم. به همان سادگی و پیش‌پا افتادگیِ شیفتگی‌های خام.

موج نفرین عصر جدید از نظر من به همان اندازه حاوی امری رقت‌انگیز و میان‌مایه است که موج شیفتگی. بسیاری از منتقدان چیزهایی از حقیر شنیده و می‌دانند منتقد مصرف‌گرایی و رسانه‌زدگی هستم. اما این شیوه نقد در مواردی نه تنها راهگشا نیست، بلکه گاه خود، مصرفِ کلیشه‌ای ادبیات چپ آن هم به نحو ناقص و سطحی است. گذشته از اینکه برخی از ما در اینستاگرام و توییتر غوطه‌وریم، حال آنکه این بسترهای رسانه‌ای، بسی بیش از عصر جدید در کار بسط سرمایه‌داری متاخر اند. مگر منطق اینستاگرام و توییتر و ... چیزی جز خودنمایی و رقابت بر سر آن است؟ آن هم به فردگرایانه ترین وجه. آیا ما به دنبال مقصری نمی‌گردیم تا تمام بحران میان‌مایگی و ابتذالمان را به گردنش افکنیم و خود آبرومندانه تبرئه شویم؟ بماند که اخیرا بازار "نقد سوژه نیولیبرال" رونق بسیاری یافته است! نقدی اصیل که می‌تواند در ورطه تکرار تضعیف شود.

پرسش این است: کدام یک از مظاهر رسانه‌ای و فرهنگی زندگی ما، به نحو خالص به تمدن اسلامی ایرانی تعلق دارد تا ما عصر جدید را به خاطر تعلق به فرهنگ مادی غرب! یا مناسبت با مصرف‌گرایی و سلبریتیسم و تقلید از برنامه‌های فرنگی یا بسط پوچ‌گرایی مذمت کنیم؟ مگر عصر جدید چیزی جز شکل قدرتمند و روزآمد وضع ما را به نمایش گذاشت؟

عصر جدید، وضع ما و روح زمان ما را افشاء می‌کند و بودن ما در این وضع را به آزمون می‌کشد. من برآنم که ظهور قدرتمند ماهیتِ وضعی که در آن قرار داریم، پیش‌شرط فهم خودآگاهانه و نقادانه آن است و می‌تواند افق آینده را بگشاید.

آنها که در فهم ادبیات چپ یا نقد مدرنیته عمق و تانّی دارند می‌دانند که نه مارکس مخالف بسط مظاهر سرمایه‌داری بود و نه هایدگر مخالف تحقق امکانات تکنیک. هر دو متفکر بر آن بودند که راه رهایی، از متن سرمایه‌داری یا تکنیک می‌گذرد و به تعبیر هولدرلین: "آنجا که خطر هست، نیروی نجات می‌بالد."

عصر جدید از حیث فرم حرفه‌ای و از جهت ایده و اجرا موفق بود. ضمنا به طرزی هوشمندانه‌ و با مراقبت، "ایرانیزه" شده بود. این بدان معنا نیست که نباید و نتوان آن را نقد کرد. دقیقا از همین حیث عصر جدید شایسته نقد است. اما نفرین یا ستایش راهی نمی‌گشاید.

عصر جدید قطعا از مصلای تهران، خصوصی‌سازی بی‌قاعده، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شبکه افق، برجام، حضور ما در اینستا و توییتر، توسعه حرم رضوی، دانشگاه آزاد اسلامی، ایران‌مال، اسنپ، علوم انسانی اسلامی، مسکن مهر، ایران‌خودرو، تهران، قم، پردیس، پردیسان، منطقه۲۲ و جشنواره فیلم فجر، مبتذل‌تر یا سرمایه‌دارانه‌تر نیست، چون حرفه‌ای تر و موفق تر است.

راهی اگر به رهایی باشد، از درون این عصر و خطری می‌گذرد که در متن آن نهفته است. خطری هراسناک و در عین حال درخشان و البته فریب‌کار.

بهتر آن است که به آغوش خطر برویم تا اینکه در حاشیه آن روزگار بگذرانیم و از خرده‌پاش های آن ارتزاق کنیم. مشروط به اینکه خطر را چونان خطر بشناسیم و آن را به پیرایه‌های فریبنده زینت نبخشیم و ماهیتش را با تعابیر دینی و انقلابی نپوشانیم./1360//101/خ

منبع: تسنیم
ارسال نظرات