۱۲ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۲:۴۷
کد خبر: ۶۱۹۰۱۲

رسالت هدایتی امام حسین(ع)/ دلیل بیعت نکردن امام با یزید

رسالت هدایتی امام حسین(ع)/ دلیل بیعت نکردن امام با یزید
دلایل بیعت نکردن آن حضرت با یزید ناظر بر تباهی‌ها و ستم‌هایی بود که شکل گرفته بود و با زمامداری یزید به اوج خود می‌رسید و نیر راه و رسم‌هایی که با حکومت او تأیید می‌شد.

به گزارش خبرگزاری رسا، مصطفی دلشاد تهرانی استاد حوزه و دانشگاه در یادداشتی به چراییِ بیعت نکردن امام حسین (ع) با یزید و رسالت هدایتی ایشان پرداخته است:

بر اساس مطالب قابل اعتمادی که در منابع متعدد نخستین از امام حسین (ع) به جای مانده است، می‌توان گفت دلایل بیعت نکردن آن حضرت با یزید ناظر بر تباهی‌ها و ستم‌هایی بود که شکل گرفته بود و با زمامداری یزید به اوج خود می‌رسید و نیر راه و رسم‌هایی که با حکومت او تأیید می‌شد و همچنین به دلیل پیامدهای بسیار تباهی بود که چنین بیعتی برای همیشه به جای می‌گذاشت.

در سخنان حضرت حسین (ع) به این موارد اشاره شده است:

۱. بی آبرو شدن اسلام با پذیرش زمامداری یزید
۲. شکسته شدن پیمان الهی
۳. مخالفت صریح با سنّت نبوی
۴. تعطیل گشتن حدود الهی
۵. به بند کشیده شدن مردمان و دشمنی با آنان
۶. اختصاصی شدن اموال عمومی
۷. شکسته شدن حرمت‌ها
۸. پدیدار شدن بدعت‌ها
۹. حلال شدن حرام‌ها
۱۰. حرام شدن حلال‌ها
۱۱. حاکمیت تمام عیار ستم و ستمگری
۱۲. آشکار شدن فساد و تباهی

آیا حسین (ع) با بیعت یا سکوت، و با سازش یا نرمش، مهر تأیید بر همه اینها نمی‌زد، و مسخ کامل اسلام را تثبیت نمی‌کرد؟ از این رو بود که او از ابتدا بی هیچ تردید راه خود را انتخاب نمود.

رسالت هدایتی حسین (ع) در آن دوران تاریک، اقتضا می‌کرد که سلطنت شوم امویان را رسوا سازد و سرزمین‌های اسلام و مرزهای قرآن و مصالح اهل قبله را از دست آنان به در آورد تا اسلام و مسلمانان از آن فتنه و تباهی بیاسایند؛ تحریف‌ها را پاک سازد تا روح اسلام، همانند روزگار پیامبر، تجلّی کند.

حسین (ع) مصمم بود تا واقعیت امویان را نشان دهد و اسلام و سرنوشت اسلام را از چنگ آنان بیرون آورد. بنابر نقل #طبری، آن حضرت در نامه‌ای، در پاسخ به نامه‌های مردم #کوفه، به آنان نوشت چنین فرمود: «فَلَعَمْرِی مَا الإمَامُ إِلاَّ الْعَامِلُ بِالْکِتَابِ، وَ الاْخِذُ بِالْقِسْطِ، وَ الدَّائِنُ بِالْحَقِّ، وَالْحَابِسُ نَفْسَهُ عَلَی ذَاتِ اللهِ.»

به جان خودم سوگند که امام بر حق کسی است که به کتاب خدا عمل کند و راه قسط و عدالت را پیشهٔ خود سازد و از حق پیروی نماید و وجود خویش را وقف ذات الهی کند.

سخنان حسین (ع) همه، بیانگر این رسالت بزرگ هدایتی وی است، چنانکه بنابر نقل طبری، در نخستین خطبهٔ خود در کربلا فرمود: «أَلاَ تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لاَ یُعْمَلُ بِهِ، وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لاَ یُتَنَاهَی عَنْهُ؟ لِیَرْغَبَ الْمُوْمِنُ فِی لِقَاءِ اللهِ مُحِقًّا. فَإِنِّی لاَ أَرَی الْمَوْتَ إِلاَّ سَعَادَةً، وَ لاَ الْحَیَاةَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلاَّ بَرَمًا.»

آیا نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌شود و از باطل دوری نمی‌شود؟ در این صورت شایسته است که مؤمن [با عزّت] لقای پروردگارش را خواهان شود. من مرگ را جز خوشبختی نمی‌دانم، و زندگی با ستمکاران را، جز به ستوه آمدگی و بدبختی نمی‌بینم.

همچنین آن حضرت در آغاز نهضت خود، پس از ورود به مکّه، در نامه‌ای که به مردم #بصره نوشت و آن را برای سران و بزرگان آنجا فرستاد و طبری روایت کرده است، چنین فرمود: «وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلَی کِتَابِ اللهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَإِنَّ السُّنَّةَ قَدْ أُمِیتَتْ وَ إِنَّ الْبِدْعَةَ قَدْ أُحْیِیَتْ، وَ إِنْ تَسْمَعُوا قَوْلِی وَ تُطِیعُوا أَمْرِی أَهْدِکُمْ إِلَی سَبِیلِ الرَّشَادِ.»

من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبر او – که درود خدا بر او و خاندانش باد - دعوت می‌کنم که سنّت را می رانده‌اند و بدعت را زنده کرده‌اند. اگر گفتار مرا بشنوید و پذیرفتاری‌ام کنید، شما را به راه رشد و سعادت هدایت می‌کنم.

گفتار و کردار حضرت حسین (ع)، همه بیانگر نهضتی است بزرگ، برای بیرون‌آوردن سرنوشت اسلام و مسلمانان از چنگ امویان و نشان‌دادن ماهیت پلید آنان و بیان نامشروع بودن حکومت آنان از هر جهت./1360/

ارسال نظرات