پروندهای برای حاشیهنشینی
به گزارش خبرگزاري رسا، مهاجرت عامل اصلی پیدایش حاشیهنشینی و اسکانهای غیررسمی است. نبود کار، امکانات و خدمات اجتماعی در روستاها و شهرهای کوچک منجر به مهاجرت افراد به سوی کلانشهرها میشود اما هزینههای بالای کلانشهرها آنها را به حاشیه شهرها پس میزند. برخلاف نظام شهرسازی منطقی، در حاشیه پیش از شکلگیری خدمات اجتماعی جوامع شکل میگیرند، لذا همواره در حاشیه امکانات رفاهی و اجتماعی از سطح جمعیتی آن کمتر است.
این را البته باید به نگاه توسعهگرایی که با منطق مرکز- پیرامون، همواره مرکز را بر پیرامون ارجحیت میدهد، در تجمیع دانست که نتیجه آن چیزی جز شکلگیری آسیب اجتماعی نیست. تقی رستموندی، رئیس سازمان امور اجتماعی کشور در تحلیل وضعیت اجتماعی ایران و آسیبهای اجتماعی آن میگوید: «جمــعبندیهای ما نشــان میدهد در حال حاضر 5 اولویت مهم از بین بیش از 20 آســیب اجتماعی بزرگی که در کشور وجــود دارد، بــه ترتیــب اعتیــاد، حاشــیهنشــینی، فســاد اخلاقی، طلاق و مناطقی کــه ایــن 4 عامــل در آنهــا وضعیــت حــاد و بحرانی دارد، اســت. مــا اگر به این 5 عامــل رســیدگی کنیم، آســیبهای اجتماعی در کشــور به طــرز قابل توجهی کاهش مییابد». این گفته در حالی است که بخش زیادی از آسیبهای اجتماعی در حاشیه تولید و بازتولید میشود و افزایش حاشیه خود متغیر مهمی در کلیت آسیبهای اجتماعی است.
***
افزایش جمعیت حاشیه در سالهای اخیر
فرآیند حاشیهنشینی در سالهای اخیر به قدری بالا بوده که طبق گزارش معاون پیشگیری و درمان مرکز درمان سازمان بهزیستی و بر اساس آمار وزارت راهوشهرسازی، در حال حاضر 3 هزار منطقه حاشیهنشین با جمعیت 19 میلیونی وجود دارد اما شرایط یک ساله اخیر را میتوان آژیر قرمز روند حرکت به سمت حاشیهنشینی دانست. پیروز حناچی، شهردار تهران از «افزایش 18 درصدی رشد سکونت در حاشیههای پایتخت» خبر داده است. جامعهشناسان معتقدند بعد از استانهای درگیر بحران، حاشیهنشینی دومین آسیب اولویتدار کشور است. افزایش قیمت مسکن در شهر، بهگفته شهردار تهران، مهمترین عاملی است که موجب میشود جمعیت شهرها بهسمت حاشیهها هدایت شوند.
***
حاشیهنشینی دست دوم پدیدهای همراه با بحران
مسیر حرکت از شهرهای کوچک و روستاها به کلانشهرها و پس زده شدن همین جمعیت به حاشیه را «حاشیهنشینی دست دوم» مینامند که خود با افسردگی و بیماریهای روانی همراه است. حاشیهنشینی دست دوم به این شکل است که «برخی افراد از شهرستانهای دورافتاده و محروم به کرج و تهران مهاجرت میکنند و با امکانات و رفاه بیشتری مواجه میشوند اما همین افراد بعد از چند سال به ناچار از تهران به حاشیه میروند که اینبار چون از نظر موقعیتی و مالی تنزل پیدا کردهاند، دچار افسردگی شدید، آسیب و بیماریهای روحی و روانی میشوند. این اتفاق البته برای افرادی که از طبقه متوسط به مناطق پایینتر میروند هم رخ میدهد». حاشیهنشینی دست دوم اما در شرایطی رخ میدهد که امکاناتی برای حل بحرانهای روانی و اجتماعی مبتلایان آن نیز وجود ندارد و این بحران روحی کمکم تبدیل به آسیب و بزه اجتماعی میشود.
***
آسیبهای اجتماعی در حاشیه به روایت آمار
همانطور که شکلگیری حاشیه تابع قانون و نظم مدنی نیست، نباید در حاشیه توقع چندانی برای حفظ نظم هنجاری و اجتماعی داشت، لذا افعالی که در نتیجه با منع قانونی یا قبح اخلاقی و اجتماعی روبهرو میشود، در حاشیه به صورت بدیهی رخ میدهد. کجروان سعی دارند کجرویهای خود را از دید ناظران قانون، اخلاق عمومی و نظم اجتماعی پنهان کنند و در حاشیه ناظری وجود ندارد که کجرویها را ببیند.
فقر عاطفی، ناکامی، پرخاشگری، تجربههای دوران کودکی، احساس ناامنی، فقر مادی و فرهنگی، بیکاری، اعتیاد و خشونت، همه پدیدههایی هستند که تبدیل به بسترهای مناسب برای شکلگیری آسیبهای اجتماعی در حاشیه میشوند.
پژوهشها و گزارشهای دانشگاهی نشان میدهد در بخشهایی، آسیبهای اجتماعی در شرایط حاد و بحرانی است که به تفصیل در جداول زیر دیده میشود.
***
مهاجرت به حاشیه در سکوت خانههای خالی شهر
رشد حرکت به سمت حاشیه که با افزایش بیش از 100درصدی قیمت مسکن اتفاق افتاد، در حالی است که همچنان موضوع خانههای خالی جدی گرفته نمیشود. بر اساس آمار واصله از مرکز آمار، 10 درصد خانههای کشور خالی از سکنه هستند. اگرچه با اجرای قانون مالیات بر خانههای خالی، 100 درصد واحدهای خالی از سکنه وارد بازار نمیشوند اما هر درصدی از آنها هم بازارپذیر شوند، قطعا در بهبود این بازار نقش بسزایی دارد و قیمت مسکن را کاهش خواهد داد و قدرت چانهزنی اجارهنشینها را افزایش میدهد. افزایش یا کاهش قیمت مسکن تابع عرضه و تقاضاست، یعنی به هر میزانی که مسکن مورد نیاز بازار تأمین شود، قیمت در مسیر تعادل حرکت خواهد کرد اما در صورت کاهش عرضه، قیمتها افزایش مییابد، بنابراین اگر 3 میلیون خانه خالی به بازار تزریق میشد، التهابات 2 سال اخیر کاهش مییافت. بر اساس گزارش مرکز آمار، تعداد این خانههای خالی بیش از 6/2 میلیون واحد است و از این تعداد فقط 500 هزار واحد در پایتختی است که حالا 18درصد افزایش حاشیهنشینی دارد.
این وضعیت نابسامان در شرایطی است که کشور سالانه برای تأمین مسکن زوجهای جوان به حدود 800 هزار تا یک میلیون مسکن نیز نیاز دارد.
***
چندفرهنگی تناقض و تعارض اجتماعی
افراد در مناطق حاشیهنشین به دلیل اینکه از شهرهای کوچک و روستاهای مختلف گرد هم آمدهاند، دچار نوعی تناقض فرهنگی و اقتصادی هستند و همخوانی فرهنگی میان این افراد وجود ندارد. همچنین به لحاظ ساختار به طور عمده میان 16 تا 65 سن دارند که به آنها افراد فعال اجتماعی میگویند. این افراد مهاجر از لحاظ جنسی مرد هستند و در مرحلههای بعدی خانوادههای خود را نیز به همراه میآورند. از نظر سواد نیز از پایینترین سطح تحصیلات برخوردار و به درآمدهای پایین نیز قانع هستند. در واقع ساختار نواحی حاشیهای پس از مدتی تبدیل به مراکزی برای ایجاد انواع آسیبهای اجتماعی میشود. نکته دیگر درباره مساله بهداشت است. به دلیل سطح نازل برخورداری این قشر از منابع مالی، بعضا مشکلات درمانی آنان نیز قابل توجه است و میتواند برای آنها و به طور کلی برای جامعه، مشکلاتی ایجاد کند. به طور کلی باید گفت بسیاری از اتفاقهایی که در سطح شهر میافتد، خاستگاه اصلی آن در مناطق حاشیهای است.
***
«وطن امروز» از روند افزایشی مهاجرت مستأجران به حاشیه تهران گزارش میدهد
تولد کلونی آسیبهای اجتماعی در حاشیه شهر
فاطمه عسگرینیا*: افزایش روزافزون اجارهبهای مسکن در شهرهای بزرگی چون تهران باعث شده شاهد مهاجرت مستاجران پایتخت به حاشیه شهرها و مهاجرت حاشیهنشینان به سمت سکونتگاههای غیرمجاز و... باشیم. در گذشته تعداد مستاجران زیاد نبود اما همین تعداد کم هم در میان عامه، «خوشنشین» خطاب میشدند. ضربالمثل «اجارهنشین، خوشنشین است» دیگر امروز درباره مستاجران قشر متوسط و ضعیف در تهران و دیگر کلانشهرهای کشور صدق نمیکند. از ابتدای امسال که به اذعان کارشناسان حوزه املاک شاهد افزایش 100 تا 150 درصدی قیمت مسکن و اجارهبها در پایتخت بودهایم، موج مستاجران مهاجر هم به سمت حاشیه شهر به راه افتاده است و گاه از این رفتار اجتماعی به عنوان سونامی مهاجرت از سوی کارشناسان اقتصادی و مسکن یاد میشود. خیلیها به امید پیدا کردن خانهای که با شرایط جیبشان همخوان باشد، دل از مرکز پایتخت کندهاند و راهی نقاط حاشیه شهر شدهاند. «حسین کریمی» از شهروندان تهرانی ساکن محله منیریه، اواخر بهمنماه مجبور است دل از محله قدیمی خود بکند و راهی حاشیه شهر شود. او از افزایش نجومی و بیحساب و کتاب اجارهبهای مسکن چنان حیرت زده است که میگوید: «سال گذشته 30 میلیون تومان بابت ودیعه و ماهانه 400 هزار تومان بابت اجارهبهای منزلمان در میدان منیریه پرداخت میکردیم اما حالا صاحبخانه 75 میلیون تومان رهن و 800 هزار تومان کرایه ماهانه تعیین کرده که پرداختش از عهده من به عنوان یک کارمند خارج است».
او ادامه میدهد: «وضعیت اجارهبها در تمام مناطق شهر تهران به همین شکل است و ما چارهای جز مهاجرت به اطراف شهر نداریم».
روزنامهنگار*
***
افزایش قیمت و اجاره مسکن در حاشیه شهر
از وقتی مستاجران مرکزنشین شهر تهران از روی ناچاری بار و بنه بسته و زندگی در نقاط حاشیهای و شهرهای اطراف تهران را برگزیدهاند، روند افزایش قیمت مسکن و اجارهبها هم در این مناطق صعودی شده است. این را «حسین ملکزاده» از مشاوران املاک در شهر قدس میگوید و ادامه میدهد: «قیمت مسکن در خیابانهای اصلی این منطقه با تهران برابری میکند. این در حالی است که واقعا بومیهای منطقه توان خرید مسکن با این قیمتها را ندارند». ملکزاده میگوید: «تهرانیها به حاشیه شهر پناه آوردهاند و حاشیهنشینها به سکونتگاههای غیرمجاز. این زنگ خطر بزرگی برای شهرهای حاشیه تهران است». حسام عقبایی، نایبرئیس اول اتحادیه مشاوران املاک هم در اینباره میگوید: «ساماندهی اجارهبها برای رفاه حال مستاجران باید به عنوان یک اولویت در دستور کار مسؤولان دولت قرار بگیرد و این کار میتواند با مُسکنِ موقتی تحت عنوان ارائه تسهیلات به مستاجران دنبال شود». عقبایی هم امروز مانند کارشناسان حوزه اجتماعی نگران گسترش سکونتگاههای غیرمجاز در تهران است. او میگوید: «وقتی افراد معمولی شهر مجبور به حاشیهنشینی میشوند، دور از انتظار نیست که حاشیهنشینان بیبضاعت به سمت سکونتگاههای غیرمجاز حرکت کنند. موضوعی که میتواند مولود آسیبهای اجتماعی در این نقاط شود».
***
در آرزوی سقفی امن هستیم
افزایش اجارهبهای منازل اما شرایط سختتری را پیش روی زنان سرپرست خانوار قرار داده است. «زهرا فرجی» بانوی 45 ساله سرپرست خانواری که دارای 2 فرزند نوجوان است، وقتی نا امید از مشاور املاک یکی از محلههای جنوب شهر بیرون میآید، میگوید: «ما که درآمد ماهانهمان در نهایت از 2 میلیون و 200 هزار تومان تجاوز نمیکند دیگر نمیتوانیم در این شهر گران زندگی کنیم». او میافزاید: «چارهای جز مهاجرت به نقاط حاشیه شهر ندارم، هر چند میدانم زندگی در این نقاط مرا با چالشهای زیادی روبهرو خواهد کرد؛ از نبود امکانات رفاهی و خدماتی گرفته تا کمبود وسایل حمل و نقل برای تردد تا محل کار». طوری که صدایش شنیده نشود میگوید: «چند روز پیش به حوالی یکی از مناطق حاشیهای رفتم، وقتی با صاحبخانه درباره تخفیف اجارهبها و درک کردن شرایطم به عنوان یک زن سرپرست خانوار صحبت کردم، خیلی بیپروا پیشنهاد روابط نامشروع داد». سری تکان میدهد و ادامهمیدهد: «حالا حسابش را کنید زن سرپرست خانواری که هیچ منبع درآمدی ندارد و با تولیدات خانگی خود اعم از ترشیجات و خیاطی و... گذران زندگی میکند، باید برای فراهم کردن یک سقف امن و امان بالای سرش به چه شرایطی تن دهد؟» «مریم» زنی 56 ساله است با 3 فرزند که یکی از آنها دچار معلولیت است. او از 5 سال گذشته که همسر کارگرش را در حادثهای از دست داده، با مستمری حداقلیاش گذران زندگی میکند اما این روزها دیگر نمیتواند با 10 میلیون ودیعهای که دارد، برای خود سرپناهی تامین کند. مریم هم میترسد مجبور شود برای تامین سقفی بالای سر بچههایش تن به شرایطی دهد که به نفع خانوادهاش نیست!
***
زندگی گروهی زنان و دختران تنها در شهر
درست است این روزها طبق سرشماری سال 95 یکسوم جمعیت شهر تهران مستاجرند و تامین ودیعه و اجارهبها به بزرگترین دغدغه زندگیشان تبدیل شده است اما روایت این قصه تلخ در شهری که تعداد خانههای خالیاش گهگاهی سوژه رسانهها میشود، حکم پاشیدن نمک روی زخم مستاجران را دارد. قصه مهاجران در شهر خانههای خالی و خطراتی را که این روزها مستاجران در معرض آسیب را تهدید میکند، «محدثه خلیلی» از فعالان حوزه زنان در تهران اینگونه روایت میکند: «بالا رفتن اجارهبهای مسکن باعث شده امروز شاهد افزایش تعداد خانههای اجارهای گروهی توسط بانوان و دختران تنها در حاشیه شهر تهران باشیم؛ خانههایی که میتواند به کلونی آسیبهای اجتماعی در شهر تبدیل شود». به گفته او استعمال مواد مخدر، «مصرف مشروبات الکلی، روابط نامشروع و گاه درگیری و نزاع بین اعضای یک خانه از جمله آسیبهایی است که در میان اعضای خانههای گروهی زنان در شهر دیده میشود». او ادامه میدهد: «اقشار آسیبدیده و در معرض آسیب وقتی به حاشیه شهرها پناه میبرند، بیش از گذشته در معرض انواع آسیبها قرار میگیرند». او با اشاره به موج بزرگ مهاجرت مستاجران به نقاط حاشیهای شهر تهران ادامه میدهد: «ما امروز در محلههای حاشیهای شهر شاهد یک نوع بیهویتی، ازهمگسیختگی و درهمریختگی اجتماعی هستیم. مهاجرت مستاجران به حاشیه شهر باعث شده شاهد شکلگیری جوامعی باشیم که نه مردمش با هم سنخیتی دارند، نه ساختار و امکانات زندگی شهری با نیازهای مردمش!»
***
چارهای بیندیشیم
افزایش اجارهبهای مسکن در کنار افزایش هزینههای زندگی هر روز بیش از گذشته عرصه را بر اقشار متوسط رو به پایین بویژه زنان سرپرست خانوار تنگتر میکند. نبود نرخ ثابت و مشخص در بخش خانههای اجارهای، عدم تعیین تکلیف خانههای خالی و حرکت لاکپشتی دولت در طرح مسکن اجتماعی یا ارزانقیمت، همه دست به دست هم داده تا در پی مهاجرت شهروندان از دل شهر و تراکم جمعیت در حاشیه شهرها صدای ناقوس تولد آسیبهای اجتماعی به گوش رسد و تنها باید امیدوار بود صدای این ملودی دردناک به گوش دستاندرکاران حوزه مسکن در کشور برسد تا قبل از اینکه دیر شود، چارهای بیندیشند./1360//101/خ