۰۳ دی ۱۳۹۸ - ۱۳:۳۰
کد خبر: ۶۳۱۷۹۶

تراژدی اعتراض!

تراژدی اعتراض!
برخی بر این باور ند جریان اصلاحات و نسخه روی‌کار آن یعنی اعتدال، اعم از بدنه رسانه‌ای، سلبریتی‌های وابسته و نخبگان سیاسی برای انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ (در پی استفاده حداکثری از برخی اعتراضات و نارضایتی‌ها جهت پیشبرد اهداف انتخاباتی خویش هستند.

به گزارش خبرگزاري رسا، جامعه اسلامی، فضایی است که در آن هر یک از اعضا، دارای نقش و وظیفه‌ای هستند. این نقش‌ها و وظایف در حوزه فردی و در صحنه اجتماعی و سیاسی، مکمل یکدیگر بوده و در راستای تعالی و سعادت جامعه باید بهر‌کارگیری ‌شود. در مقاطع بحرانی، ضرورت هم‌افزایی، ایثار و درک مشترک از سوی آحاد جامعه و به طریق اولی از سوی نخبگان سیاسی- اجتماعی برای مدیریت شرایط، بیشتر و بیشتر می‌شود. بسیاری هنوز عکس «عباس جدیدی» با مرحوم «منصور پورحیدری» و نیز برخی هنرمندان با جسم نیمه‌جان مرحوم «استاد مشایخی» را در خاطر دارند. در روزها و هفته‌های اخیر و در پی اعتراضات، اغتشاشات و جنگ‌های خیابانی که بیش از همه یادآور درگیری‌های شهری دهه 60 بود نیز موج‌سواری رسانه‌ها، شاخ و شانه‌ کشیدن قلدرهای سیاسی و لگدپرانی مسببان وضعیت موجود(برخی سلبریتی‌ها)، بیش از همه یادآور آن تصاویر و آن حس بود و آسیب اولویت‌بخشی منافع جناحی و شخصی بر منافع ملی را از سوی عده‌ای مجهول‌الحال (که حال و مقال‌شان تابعی ناشناخته از شرایط بیرونی است) دوباره نمایان کرد.

صندوق رأی؛ تنها راه کسب قدرت: حوادث متعاقب فتنه 88 و پیروزی کمپین انتخاباتی وابسته به جریان اصلاحات در انتخابات ریاست‌جمهوری 92 که منجر به روی کارآمدن «حسن روحانی» شد، بیش از هر چیز، زبان لیدرهای فکری و سیاسی و اجتماعی جریان اصلاح‌طلب را بست و افراد مذکور به این نتیجه رسیدند که هر چند امکان تخلف وجود دارد اما امکان تقلب در انتخابات آن هم به صورتی که نتایج را دگرگون کند، وجود ندارد. از این رو استراتژی شخصیت‌های مختلف این جریان از قهر با صندوق رأی به مشارکت حداکثری و جلب آرا برای روی کار آوردن نامزد مدنظرشان بدل شد. برای مثال «محمدمهدی مجاهدی» در پاسخ به «علوی‌تبار» [متفکر(!) اصلاحات] در لزوم توجه به انتخابات با شرایط کنونی یادآور می‌شود: «اصلاح‌جویان به‌جای جنگیدن با شرایط بیرونی یا غوطه‌وری در سرگرمی‌های بی‌پایان نظری، باید جهاد با نفس کنند. یعنی باید نظرورزانه و شجاعانه و واقع‌بینانه، اولاً دریابند به عنوان نیرویی سیاسی کانون امیدبخشی مهمی از جامعه‌اند و ثانیاً به همین دلیل، باید از هر فرصت کنشگری سیاسی، بویژه فرصت‌‌های انتخاباتی، استفاده کنند تا با «اصلاح درونی» و «ترمیم رویکردهای انتخاباتی» خود، جاذبه‌های بسیج‌گری انتخاباتی خود را احیا و از این رهگذر نیروی اجتماعی برای اصلاح‌جویی سیاسی نیروی اجتماعی خلق کنند».

همچنین در ماه‌های اخیر افراد مختلفی از طیف‌های گوناگون اصلاحات (کارگزاران، شورای عالی اصلاحات، لیدر جریان، اعتدالی‌ها، احزاب اتحاد ملت، مردم‌سالاری، ندا و...)، هرچند دورنمای روشنی در انتخابات آینده برای نامزدهای خود نمی‌بینند اما از حضور خود در رقابت 2 اسفند 98 خبر داده‌اند. از سویی اصرار مثال‌زدنی رهبر حکیم انقلاب بر حفاظت از آرای عمومی برای این جماعت ثابت کرده است در هیچ شرایطی، حتی به قیمت ایجاد اغتشاشات 8 ماهه (فتنه 88)، نمی‌توان صندوق رأی را دور زد. 

پیروزی در گرو اغتشاشات پیشا - پسا  انتخاباتی: در روزها و هفته‌های اخیر، تحلیل‌های گوناگونی از چرایی و حکمت تصمیم طرح دولت برای اصلاح(!) قیمت بنزین شده است. در یک ارزیابی اولیه از نظرات و دیدگاه‌های متخصصان، این تحلیل‌ها در طیفی از تحلیل‌های بدبینانه (تعمد دولت در عصبانی کردن مردم و ایجاد فضای مضیق اقتصادی جهت تسهیل پذیرش عمومی امر مذاکره با آمریکا) تا خوشبینانه (توجه ویژه دولت در اجرای این طرح  به سبد رأی خود که از بین جمعیت طبقه متوسط و مرفه جامعه هستند) قابل دسته‌بندی است. فارغ از تحلیل دلایل و نیات بازیگر یا بازیگران اصلی اجرای این طرح، اگر بخواهیم پیامدها و دلالت‌های آن را از نظرگاه بازاریابی و تبلیغات انتخاباتی بنگریم، باید بگوییم در واکنش به اغتشاشات منتج از این طرح، مواضع جریان اصلاحات، بویژه طیف رادیکال آن که در قالب بیانیه‌ 77 نفره‌شان در اوج شورش‌های خیابانی (26 آبان) نمود یافت، بسیار سوداگرانه و برخلاف منافع جمعی مردم بود. فارغ از اینکه تعداد معتنابهی از افراد حاضر در درگیری‌های شهری، از گروهک منافقین بوده‌اند و برخی از آنها، به استناد مصاحبه معاونت ضدجاسوسی وزارت اطلاعات، به سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه متصل بوده‌اند، باید گفت عده مشخصی نیز از مردم عادی در این بین، قربانی بی‌تدبیری‌های مدعیان تدبیر و بی‌اعتنایی‌های اصلاح‌طلبان و جماعت همسوی‌شان(جریان اعتدال) شده‌اند. اینکه اصل چرایی اعتراض این پاره‌های تن وطن را از اذهان پاک کرده و بر سر رقم کشته‌های این حوادث که محصول تکرار و تأییدهای خودشان است بحث کنند و تأسف بخورند، جز دیاثت سیاسی، مفهوم دیگری را به ذهن متبادر نمی‌کند. در روزهای اخیر از به اصطلاح سید فتنه‌گر تا وزیر نالایق، از بازیکن کم‌سواد فوتبال تا بازیگرانی که با جوهرهای انگشتان انتخاب‌شان، نقشه اقتدار ایران اسلامی را با کج‌سلیقگی، سیاه نقاشی کرده‌اند، در حالی که باید از سرمایه اجتماعی خویش یعنی همین فالوئرها و طرفداران و به عبارتی بخش‌هایی از ملت ایران در برابر این سیل بی‌تدبیری‌ها و فشارها حمایت کنند؛ دودستی به کلاه خود چسبیده‌اند و از معافیت مالیاتی لذت برده و این مردم را در مقابل فشارهای دولت روی کار آورده خود، تنها گذاشته‌اند تا با ری‌برندینگ شخصی خود- که از گذر تحریک و همراهی با احساسات حاصل می‌آید- آبروی از دست رفته و حنای رنگ باخته خود در پیشگاه ملت را جبران کنند و میوه خود را از این اغتشاشات بچینند. 

برخی بر این باور‌‌ند جریان اصلاحات و نسخه روی‌کار آن یعنی اعتدال، اعم از بدنه رسانه‌ای، سلبریتی‌های وابسته و نخبگان سیاسی، همان‌گونه ‌که در پی شکست سنگین در انتخابات 88 متوسل به آشوبگری در خیابان شد و از این طریق قصد تغییر در نتایج انتخابات و زیرپاگذاشتن قانون را داشت، برای انتخابات 98(مجلس) و 1400(ریاست‌جمهوری) در پی استفاده حداکثری از برخی اعتراضات و نارضایتی‌ها جهت پیشبرد اهداف انتخاباتی خویش هستند؛ نکته‌ای که در نوشته‌های لیدرهای فکری این جریان دیده می‌شود. بر این اساس باید گفت اگر حضور نیروهای منافق، هنجارشکن و آشوبگر، تاکنون اعتراض برحق مردم به برخی کژکارکردهای اجرایی و قانونی را  به چالش می‌کشید و با دشواری مواجه می‌کرد؛ اکنون باید منتظر اقدامات پسینی این جریان در مصادره به مطلوب و تغییر جریان اعتراضات و مطالبات بحق مردم (برخلاف اقدامات اغتشاشگرانه اراذل و اوباش) به نفع پیشبرد اهداف انتخاباتی ایشان ماند و تراژدی اعتراض را با یکدیگر به نظاره نشست./1360//101/خ

ارسال نظرات