۰۵ دی ۱۳۹۸ - ۱۵:۴۱
کد خبر: ۶۳۲۰۵۶

مردم آگاه شده‌اند که به صداقت واقعی رای دهند

مردم آگاه شده‌اند که به صداقت واقعی رای دهند
مجتبی اعلایی، مدیری که سی سال از نزدیک در نهاد ریاست جمهوری، همکار رؤسای جمهور بوده می‌گوید: پروپاگاندا الگویی غربی و ویران‌کننده است و نباید بر مبنای آن رأی داد.

به گزارش خبرگزاري رسا، سال‌هاست دولت‌ها از پی هم می‌آیند و پس از پایان مسئولیتشان ره خویش را در پی می‌گیرند. سال‌هاست مردم از خود سوال می‌کنند چرا هر رئیس جمهور پس از خداحافظی از پاستور ردای انتقاد به تن کرده و گاه حتی به اپوزیسیون جدید تبدیل می‌شود؟ سال‌هاست این سوال پیش آمده که چطور دولت‌های مختلف در دو سال آخر خدمت خود بیات و بی حاصل می‌شوند؟

این سوالات ما را بر آن داشت سراغ فردی برویم که 30 سال از نزدیک زندگی دولتمردان را در ساختمان سفید ریاست جمهوری و نهاد متبوع آن درک کرده و به همراه کابینه‌های گوناگون خیابان پاستور را ترک نکرده است.

مجتبی اعلایی شخصیتی که بیشتر او را به عنوان یک استاد دانشگاه و مسئول تشریفات سال‌‌های ابتدایی دولت نهم و استاندار ایلام می‌شناسند؛ اما او از سال 62 تا 92​ طعم خدمت در نهاد ریاست جمهوری را چشیده است. هرچند مسئولیت‌هایی هم به عنوان روابط عمومی سازمان صدا و سیما و معاونت وزارت رفاه را نیز برعهده داشته و تقریباً با تمام دولت‌های هشت ساله ایران کار کرده است اما در همان نخستین ماه‌های حضور دولت‌مردان تدبیر و امید حکم بازنشستگی عامل خداحافظیش با نهاد اداره کشور شد.

درباره تجربه سال‌های حضور در نهاد ریاست جمهوری به گفت‌وگو با این استاد دانشگاه و مدیر بازنشسته‌ دولتی نشستیم.

مصاحبه وی حاوی محورهایی به شرح ذیل بود:

*تفکر اقتصادی آقای خامنه‌ای با موسوی در تضاد بود

*موسوی در بیت امام نفوذ داشت

*بدن برخی مدیران برای کمک به مردم مور مور می‌شود

*ایجاد سیستم رانتی در دولت موسوی

*رفتار طالبانی گروه‌های چپ دیروز و اصلاح طلبان امروز

*مردم به اُمَرای خود شبیه ترند تا به پدرانشان

*در همه دولت‌ها مدیران سخت کوش دیده می‌شود

*هاشمی 180 درجه به سمت اجرای تئوری های لیبرالیستی چرخید

*احمدی‌نژاد هم در بحث فرهنگی موفق نبود

*ماجرای هزینه افتتاح پروژه در دهه 70 با 20 میلیون تومان

** پس از صحبت‌های شما در مورد دولت آقای موسوی و هاشمی رفسنجانی به سراغ دولت آقای خاتمی و جریان اصلاحات برویم.

اعلایی:دولت آقای خاتمی نتیجه دو دولت گذشته بوده است، من معتقدم هر یک از این دولت‌ها نقشی در جمهوری اسلامی ایران ایفا کردند؛ دولت‌ها ـ علی رغم تمام انتقادات ـ در مقطع خود، نقش خوب و مثبتی ایفا کردند همانطور که جنگ خسارت هایی به ما زد اما ما را مجهز به موشک کرد، جنگ اگر نبود به این قدرت نظامی نمی‌رسیدیم.

دولت آقای خاتمی حوزه اجتماعی، فرهنگی و آزادی های فردی که روی آن کار نکرده بودیم را برجسته کرد نه اینکه ما قبل از دولت ایشان آزادی نداشتیم؛ خیر، منظور این است که دولتمردان قبلی فرصت ورود به این مبحث را بدلیل درگیری در جنگ و مسائل سال‌های اول انقلاب نداشتند. هنوز هم معتقدم هیچ دولتی تا امروز نتوانسته حق مسائل اجتماعی را ادا کند.

در کل دوره آقای احمدی نژاد به تعداد انگشتان دست شورای عالی اجتماعی که رئیس آن، رئیس جمهور بود، تشکیل شد. الان هم که آقای رحمانی فضلی وزیر کشور این شورا را برگزار می‌کند اما برگزاری این شورا در مساله فرهنگی کفایت نمی‌کند باید مدیریت کشور بر روی حوزه فرهنگی تمرکز پیدا کند.

وزیر کشور با دو نفر می‌نشیند و جلسه برگزار می‌کند و حتی مصوبه هم می‌گیرند اما باز هم می‌بینیم یک معلول تا سر کوچه‌اش نمی‌تواند به راحتی حرکت کند، لذا در حوزه فرهنگی و اجتماعی متاسفانه خیلی دقیق کار نشده است.

*دولت خاتمی در حوزه اقتصادی هیچ نظریه مشخصی نداشت

اما در حوزه فرهنگی و اجتماعی در دولت آقای خاتمی تمرکز خاصی روی این حوزه صورت گرفت. افزایش روزنامه ها بود که به صورت لشکری و پروپاگاندا عده‌ای وارد شدند و هنوز هم همان عده حضور دارند با این همه توانست نقشی در ارتقای سطح فرهنگ ایفا کند.

دولت آقای خاتمی در حوزه اقتصادی هیچ نظریه مشخصی نداشت و دستش خالی بود تازه اقدامات فرهنگی هم که ما می گوییم تنها در دولت اول آقای خاتمی اتفاق افتاد در دولت دوم ایشان کشور تعطیل بود. در دولت اصلاحات همه افتتاح ها مرتبط با بذر هایی بود که در دولت آقای هاشمی گذاشته شده بود و خود دولت آقای خاتمی چیزی نداشت.


*خاتمی بدون ایفای نقش نوآورانه سپهر سیاسی را ترک کرد

بدون اینکه نوآوری، دیدگاه و نقش جدیدی را ایفا کند، دولت اصلاحات به دولت بعدی منتقل شد برای همین در سال 84 یک عده زیادی به سمت آقای احمدی نژاد روی آوردند.

آقای خاتمی بدون این که تحولی را ایجاد کند از سپهر سیاسی به حاشیه رفت و خود مردم در سال 84 آن‌ تفکر را کنار گذاشتند. الان هم که توانستند رای بیاورند موسمی است و اینها از روشهای عملیات روانی و رسانه‌ای استفاده می کنند و افکار عمومی را به سمت خواسته خودشان هدایت کردند. البته این کار یکی دو روز خریدار دارد.

*مردم آگاه شده‌اند که عمیق و به صداقت واقعی رای دهند

امام(ره) انتظار مردم را بالا برد، مردم یکی دوبار گول می‌خورند اما اینطور نیست که همیشه اینطور باشد که گول بخورند. مردم دارند آگاه می‌شوند که عمیق و به محتوا و صداقت واقعی رای دهند. اگر مردم به اینجا نرسند ما به جایی نخواهیم رسید و این همان بحث فرهنگی است؛ ما باید کمک کنیم تا جامعه‌مان به رشد فرهنگی برسد که به معنای واقعی کلمه انتخاب کند.

*نباید به پروپاگاندا رای بدهیم

ما نباید به پروپاگاندا رای بدهیم. این الگوهای غربی در زمینه انتخابات ویران کننده است. اگر بخواهیم تمدن ساز باشیم و به تمدن اسلامی و نظام امامت برسیم باید در این اندازه وارد شویم که مردم آگاهانه رای دهند و این مدل های غربی در انتخابات بیچاره کننده است.

یکی دیگر از چیزهایی که در انتخابات بسیار اسفبار است فاصله گرفتن رای دهنده و رای گیرنده از ارزش‌های انقلاب است. در روستاها و شهرستان‌‌ها افراد پولدار و حرّاف که جرات خراب کردن دیگران را دارند و از خدا و دین نمی‌ترسند حضورشان خیلی خطرناک است.

به حضرت امیر المومنین (علیه السلام) گفتند: شما بیا از کتاب خدا و سنت شیخَین تبعیت کن. حضرت گفتند من از کتاب خدا و سنت پیامبر تبعیت می کنم و باز هم به حضرت گفتند بهت رای نمی دهیم؛ امیر المومنین(علیه السلام) پاسخ دادند که رای ندهید و آن‌ها هم حکومت را به فرد دیگری دادند؛ علی (ع) با یک کلمه حکومت را به دیگری داد.

هزاران کار خلاف غیر شرعی دارد اتفاق می‌افتد و نگاه می‌کنیم و به آنها پرو بال می دهیم؛ اخیراً شنیدم علیه یکی از استانداران سابق تصاویری پخش شده و توسط مردم دست به دست شد. این کار درست نبود اما ما هم نباید به چنین مسائلی پر و بال دهیم باید با کسانی که وارد این کار شدند و این فیلم ها را ضبط می کنند مقابله کرده و به آن‌ها در ملاء عام حَد بزنیم تا این روش ها در جمهوری اسلامی باب نشود.

*در حوزه فرهنگ متاسفانه در تمام دولت‌ها پیشرفتی نداشتیم

جمهوری اسلامی حکومتی است که در آن قرار است حکومت امام زمان عجل الله برپا شود این طور که حکومت شیطان هم برپا نمی شود.

لذا به نظر می رسد که ما در حوزه فرهنگ متاسفانه در تمام دولت‌ها در جا زده‌ایم. در دوره آقای خاتمی جنبه های اجتماعی کمی تقویت شد اما جنبه های فرهنگی به خصوص فرهنگ دینی بسیار پَس‌رفت داشت. این کار هم بخاطر تحلیل‌هایی بود که آقایان آن زمان در مسائلی چون دین، حجاب و فرهنگ ارائه کردند.

ما دو دیدگاه داشتیم؛ یک دیدگاه قشری که نفرت ایجاد می‌کند نسبت به احکام شرعی و دینی. دیدگاه دوم دیدگاهی است که ولنگاری ایجاد می‌کند که هر دو ارزشهای دینی را ذبح می کند. همینطوری برخی تظاهرات می‌کنند برای بی حجابی؛ ای بابا! از رهبری تبعیت کنید ارزشها در قرآن طبقه بندی شده است ما خلاف هایی مرتکب می شویم صد پله بدتر از فرد بی حجاب، مانند غیبت و دروغگویی عدم وفای به عهد.

*احمدی نژاد تفاوت کرده است

** حضرتعالی سال‌ها با آقای احمدی نژاد کار کردید و با هم وارد دولت نهم شدید. در مورد حضورتان در این دولت بفرمایید.

اعلایی:بعد از سپری شدن دولت آقای احمدی‌نژاد، دوستان بحث می‌کردند که ایشان دوباره برای حضور در دولت برگردند. من گفتم ثابت شده هر دوره آدم خودش را دارد آقای احمدی نژاد برای آن دوره خوب بود البته اگر ماموریتش را کامل انجام می داد. آقای احمدی نژاد برای الان به‌درد نمی‌خورد آن ادبیات هم به درد الان نمی خورد؛ زمان تغییر کرده، مسائل کشور تغییر کرده، اقتصاد و فرهنگ و مسائل اجتماعی کشور تفاوت کرده و آقای احمدی نژاد هم تفاوت کرده است.

دیگر نمی‌توان گفت آقای خاتمی دوباره بیاید، اگر قرار بود هر کاری انجام دهد در همان هشت سالی که خداوند توفیق خدمت را نصیبش کرد انجام داده بود.

در سال 84 اقدامات سه دولت قبلی، قلب ها را به سمت احمدی نژاد هدایت کرد و رای آورد. من از سال 82 وارد همکاری نزدیک با آقای احمدی نژاد شدم البته قبل از آن مدیرکل روابط عمومی صدا و سیما بودم.

دوستان پیغام دادم که ایشان موافقت کردند و من هم به عنوان رئیس روابط عمومی شهرداری تهران در کنار ایشان شروع به فعالیت کردم. شهرداری تهران اولین سنگری بود که از جریان های قبلی آزاد شده بود. بالاخره ما رفتیم! برخی به من گفتند که برای خود شناسنامه سیاسی درست نکن و نرو؛ اما گفتم این آدم (احمدی نژاد) فرق می‌کند.

احمدی‌نژاد به لحاظ کاراکتری یک فرق‌هایی با روسای جمهور قبل داشت. یکی از آن‌ها رابطه با مردم بود. آقای احمدی نژاد اصرار داشت که خودش بنشیند و با مردم صحبت کنند در حالی که آقایان این کار را پوپولیستی می دانند. ایشان اصرار داشت که مدیرانش برنامه دیدار با مردم داشته باشند.

بخش دیگر از خصوصیات اخلاقی ایشان ساده زیستی ایشان بود. یکی از دوستانم در ساختمان سفید ریاست جمهوری کار می‌کرد، بعد از دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد از او پرسیدم چطورید؟ گفت: آقای احمدی‌نژاد که می آمد با همه بچه ها سلام و علیک می‌کرد و خودش به بچه ها سرکشی می‌کرد الان ما باید ایشان (حسن روحانی) که می آید پشت دیوار بایستیم تا او ما را نبیند.

*یک‌دندگی احمدی نژاد در داخل مشکلات ایجاد می‌کرد

این موضوع خیلی فاصله با جایگاه رئیس جمهور جمهوری اسلامی دارد. در جمهوری اسلامی چنین تکبر نباید وجود داشته باشد بلکه برازنده دوران طاغوت است آقای خاتمی هم چنین روحیاتی (متکبرانه‌ای) نداشتند.

آقای احمدی نژاد یک ویژگی دیگری هم داشت ضمن اینکه استکبار ستیز بود یکدندگی هم داشت همین یکدندگی در داخل مشکلات ایجاد می‌کرد ولی در مقابل دشمن یک صفت خیلی برازنده بود.

از دیگر موارد برازنده آقای احمدی نژاد بیان فطری او بود. یکی از دلایل موفقیت ایشان در طرح تحول اقتصادی همین قدرت اقناع عمومی بود که شنیدم خود رهبری هم گفته بودند در این زمینه آقای رئیس جمهور با مردم صحبت کنند. تنها کسی که می‌توانست با ادبیات روان مردم را قانع کند خود ایشان بود.

** درباره مباحث اقتصادی و فرهنگی دولت نهم و دهم بفرمایید.

اعلایی:دیدگاه های آقای احمدی نژاد مبنایی بود، مثل یک دندانپزشک تجربی که مرتب در ذهنش مشکلات را کار کرده بود مثل مسکن مهر. قبل از حضور در پاستور تحلیل کرده بود و متوجه شده بود که به خاطر اینکه زمین قیمت دار شده است مردم دچار مشکل می شوند.

مشکل احمدی‌نژاد این بود که در بازسازی مشکل داشت؛ مثلاً سازمان برنامه و بودجه را که دارای مشکلاتی برای کشور بود را یک شبه حذف کرد و چون برنامه‌ای نداشت معاونت بعدی که تشکیل شد نتوانست جای آن را پر کند.

** به نظر شما مشکلات روسای دولت‌ها چیست که بعد از خداحافظی از این سِمت خودشان به یک منتقد تبدیل می‌شوند و حتی برخی دولت‌ها هم در دو یا سه سال آخر بیات و کهنه می‌شوند؟

اعلایی:روسای جمهور وقتی رئیس جمهور نشده اند کاملاً با ضمیر پاک وارد حریم قدرت می شوند. این موضوع هم بستگی به عمق تقوای آنها دارد. تا یک مدت این تقوا در مقابل فریفتن قدرت مقاومت می کند هر جایی می روند و تمجید دیگران نسبت به این ها می بینند هر کسی باشد بعد از یک مدتی برایش مشکل ایجاد می کند.

*اشتباهات روسای جمهور در ایران

اینها یواش یواش به این نتیجه می رسند که این توجه مردم برای خودشان است، فکر می‌کنند مردم آمدند و می‌گویند که آقای رئیس‌جمهور کشته مرده سیاست‌های شما هستیم. لذا بر آن سیاست‌ها پافشاری می‌کنند و وقتی رهبری هم وارد موضوعی برای هدایت و راهنمایی می شوند مقاومت می کنند، لذا این یکی از دلایل تاثیر بر روی روسای جمهور است و اینها را یواش یواش صاحب یک «مَنم» می کند که پایان دوره مشکل ایجاد می‌شود.

مشکل دیگر این است که تنها سیاست های ابلاغی رهبری را ابلاغ می کنند اما به آن عمل نمی‌کنند. آقایان وقتی می‌خواستند رئیس جمهور شوند شعارهایی دادند که از جنس سیاست‌های کلان بود و طبق قانون این سیاست‌ها را رهبری تعیین می‌کنند.

روسای جمهور ورود به سیاست های کلان می‌کنند بعد می‌خواهند به رهبری آن وعده را تحمیل کنند.به بن بست که میخورند و می‌گویند اختیارات ما کم است. در حالی که اختیارات چه چیزی کم است؟ از بودجه مملکت دست شماست؛ ساز و کار از ساختارهای مملکت دست شماست.

* هاشمی در بحث اقتصادی سیاست های کلان را از رهبری نگرفت

به مردم می‌گویند می‌خواهم بروم با آمریکا مذاکره کنند، اما نمی گذارند! کشور قانون دارد که تعیین کننده این موضوع شما نیستید شما باید از سیاست‌های کلان تبعیت کنید، لذا این یک مشکل اساسی است. نخست این که وقتی رئیس جمهور می شوند مسائلی که از جنس سیاست‌های کلان از رهبری ابلاغ می‌کند اما آقای رئیس‌جمهور مقاومت می کنند و می خواهند خودشان بگویند چه شود.

به نظر من آقای هاشمی در بحث اقتصادی سیاست های کلان را از رهبری نگرفت اساساً وقتی آقای هاشمی طرح مرجعیت شورایی را تهیه می‌کرد به نظرم در همین چاه افتاد، چون معتقد است که یک نفر نمی تواند در همه زمینه ها اظهار نظر کند.

آقای هاشمی یک سیاست و رفتار جدایی دین از سیاست داشت. ایشان در جلساتی که با معاونین و وزرا داشت و هر 6 ماه یکبار جلسه برگزار می‌شد و کار خوبی هم بود، معتقد بود که ما (دولت) وظیفه آب و نان و دنیای مردم را داریم و نماز و قرآن، نماز جمعه و اینها با رهبری است یعنی یک تفکیک مأموریتی قائل شده بود و برای خودش اداره کشور را در نظر گرفت. این یک نگاه سکولاریستی بود ضمن اینکه خودم یک نامه‌ای در همان دهه 70 خدمت ایشان دادم که آقای مرعشی رئیس دفتر بود. در این نامه نوشتم که خود شما هم در مورد مسائل اخلاقی و دینی سراغ وزرا بروید و به آنها تذکر دهید زیرا مدیران بیت‌المال دستشان است و دست نیاز مردم به سمت شان است و باعث فساد می شود شما توصیه های اخلاقی با آنها کنید تا یک بالانس ایجاد شود، این ها را جزو وظایف رهبری نگذارید آقای مرعشی نامه مرا برگرداند و از من تشکر کرد؛ نمی‌دانم این نامه را به آقای هاشمی دادند یا نه!

آقای احمدی نژاد هم با ضرباهنگ خوبی شروع کرده بود اگر با همان فرمان دولت نهم، دولت دهم را جلو می برد موفق می‌شد و می توانست آثار مثبت برای کشور و برای آینده کشور داشته باشد چون اساساً این نوع مدیریت خدمتگزار یک مدل ماندنی شد منتها در زمینی رفت که برایش طراحی کرده بودند و خودش هم در زمین خیلی خوب بازی کرد و متاسفانه با مشکلاتی مواجه شد.

*در دولت آقای روحانی ضد ارزش‌ها بروز پیدا کرد

** در مورد دولت آقای روحانی هم بفرمایید

اعلایی:در دولت آقای روحانی در ریاست جمهوری نبودم اما از دور که نگاه می کنم می‌بینم خیلی از ارزش های دولت‌های گذشته که نسل به نسل همراه گذشتگان بود رخت بر بست و ضد ارزش ها بروز کرد.

وقتی آقای روحانی آمد من معاون وزارت رفاه بودم، دیدم که آقای ربیعی اصلاً به ما کار ندارد و کار خودشان را انجام می‌دهند؛ لذا یک نامه‌ای نوشتم و گفتم که من را اگر نمی خواهید به ریاست جمهوری برگردم البته بعد آقای ربیعی تماس گرفت و گفت که من دوست داشتم از شما استفاده کنم.

من به نهاد برگشتم و پس از 2 ماه دیدم دوستان گفتند می خواهند شمار را کارشناس کنیم لذا تصمیم به رفتن از ریاست جمهوری گرفتم که مرا بازنشست کردند.

*روحانی همان پروژه‌های دولت قبل را افتتاح می‌کند

این دولت فقط پروژه هایی که آقای احمدی نژاد کلنگ زد و گفته بودند پول ها کجا رفت افتتاح می‌کند؛ البته عیبی ندارد، این اتفاق مرسوم است. مشکل این است که خودشان چه آورده ای داشتند. نگاه به نجات کشور و همت دولت یازدهم برجام بود که تکلیفش مشخص شد که یک فریاد تو خالی است و فقط صدا داشت.

** چه می‌شود دوسال آخر دولت‌ها همیشه به بحرانها گذرانده می‌شود و به سمت بیات شدن می‌روند؟

اعلایی:از آنجایی که دولت‌های محترم بعد از روز حضورشان انفجار مدیریتی و نیروی انسانی انجام می‌دهند؛ مدیران بلاتکلیف هستند. نکته دیگر اینکه در ساختار اداری ما هنوز هم تعهد به معنای واقعی نیست.

استنباط من این است که موضوع «آتش به اختیار» که از سوی رهبر معظم انقلاب هم مطرح شد برای همین دلیل بود. این صحبت آتش به اختیار رهبری عمق فاجعه و ناامیدی از سیستم است. هیچ کس به این موضوع توجه نمی کند ما چالش جدی داریم حتما دولت بعدی باید برای این چالش برنامه داشته باش. این خاصیت باعث می شود چون دولت یادآور شد در حال تغییر و تحول است لذا انتهای دولت که بوی الرحمن بلند می شود همه رو به قبله هستند. همه دولت ها آمدند فحش به دولت قبلی دادند.

*دشمن در برخی سازمان‌ها تخم‌ریزی کرده

نکته دیگر در پاسخ به این سوال این است که معتقدم از اول انقلاب سه الی چهار جای انقلاب از جمله بانک مرکزی، سازمان برنامه و بودجه، وزارت بهداشت؛ دشمن، تخم‌گذاری کرد.

در هیچ کشوری نمی بینید سالانه تورم را همه پذیرفته باشند. این که معنا ندارد هر سال بنزین گران شود! همیشه دولت‌ها گفته‌اند بنزین باید مرحله به مرحله نسبت به فوب خلیج فارس تغییر کند و سال به سال تغییر کند چون بنزین تغییر می‌کند مردم همه چیزشان وابسته به بنزین است؛ آن وقت همه چیز باید تغییر کند. حتی کارمندان باید متناسب با تورم قیمت ها حقوقشان بیشتر شود.

هر چه درآمد بدست می‌آوریم هزینه جاری می‌کنیم دشمن هم همین را می‌خواهد؛ بلایی که سر عراق آوردند همین است حقوق بالا به کارکنان برخی ادارات خسارت آور برای کشور است چون تمام بنیه مالی کشور را می مکد و مکانی برای ساخت زیرساخت نمی‌ماند. مثل سرطانی که در داخل رشد می‌کند و باید جلوی آن را بگیریم اصلا معنا ندارد که دولت، مجلس و قوه قضاییه و کارکنان پذیرفته‌اند سر برج همه قیمت ها بالا برود امکان منابع ما در زیرساخت‌ها کم می شود و به تبع آن اشتباه کم می‌شود باید در یک مقطعی با یک برنامه جلوی آن را بگیریم.

*شبکه نفوذ در درون بانک مرکزی داریم

اتفاقاتی که در انتهای دوره آقای احمدی‌نژاد، در انتهای دوره آقای روحانی در دوره اول افتاد کاملاً نشان می دهد که شبکه نفوذ در درون بانک مرکزی داریم؛ البته یک کارهایی کردیم و پرونده هایی به وجود آمده اما شدیداً تخم گذاری شده است.

بدبختانه دولت یازدهم و دوازدهم به دنبال‌روی از برجام های 2 و 3 شان بودند. فکر می‌کردند با برجام یک انفجار اتفاق می‌افتد و در کشور «کُن‌فیکون» می‌شود اما خوشبختانه رهبری جلوی مسئله را گرفتند. کلام آخر اینکه رهبری در طول مدیریت شان به حول و قوه الهی و به مدد الهی کاری کردند که شهد شیرین نظام امامت را به بیرون مرزها کشاندند. یعنی قدر رهبری ما آن طرف مرز ها بهتر دریافت می‌شود و در لبنان سوریه و حتی در کشور اروپایی هم این شهد قابل استنشاق است./1360//101/خ

منبع: فارس
ارسال نظرات