اهمیت مسئله اجتماع از منظر اسلام
اشاره: جامعه و اجتماع یکی از مهمترین ارکان قدرت است، زمانی که هر نسل در کنار یکدیگر و از طرف دیگر همراه با نسلهای بعد و قبل خویش به مدارا و خوشتنداری جمع شوند و ساختار مسالمت آمیزی را شکل بدهند که مبتنی بر ارائه راه حل برای باز کردن گره از کار خلق باشد، بدون شک مقدمه ساختار اجتماعی اسلامی شکل گرفته است.
از این رو برای بحث پیرامون نگاه ما به جامعه خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا به گفتوگو با حجت الاسلام وحید سهیلی پژوهشگر علم اجتماعی مسلمین و دبیر جامعه شناسی موسسه امام خمینی (ره) پرداخته است تا فتح بابی بر اهمیت مسئله اجتماع باشد.
رسا- در بررسی مفهومشناختی جامعه باید به چه چیزی توجه کرد؟
اجتماعیات در معنای عام خودش به معنای اموری است که در روابط انسانی با انسان دیگر در حال پیدا کردن معنا است؛ و کنشها یا رفتاری که انسانها در مقابل کنش یا رفتار انسان دیگری از خود بروز میدهند، معنای عامی از اجتماعیات است. این کنش، میتواند همگرایی و تعامل با فرد دیگر باشد.
اما نکته حائز اهمیت این موضوع در تعریفش است که اجتماعیات به کنشهای افراد در قبال دیگر انسانها گفته میشود که وجه ارادی بودن را دارد. انسانها هم از ابتدا به دلیل اینکه موجودات مدنی بالطبع بودند و از این جهت که بسیاری از نیازهایشان را نمیتوانستند به صورت فردی برطرف کنند، به تعامل با سایر انسانها روی آوردند و این برقراری روابط بین انسانها، حوزهای را به نام اجتماعیات در پیرامون انسانها درست کرد که به معنای تعامل انسانی با انسان دیگر میباشد.
رسا- اصطلاح اجتماع از لحاظ لغوی، چه معنایی را در بر میگیرد؟
در یک اجتماع، افرادی باید حضور داشته باشند که نسبت به یک هدف مشخص و در یک موقعیت خاص با یکدیگر تعامل کنند و نسبت به هم کنش داشته باشند تا به آن هدف نهایی خود برسند. مثلا مجموعه انسانهایی که در یک سرزمینی یا کنار یک رودخانه دور هم جمع میشوند، برای زنده ماندن باید نیازهای یکدیگر را برطرف کنند؛ هر انسانی که در آنجا زندگی میکند، مسئولیتی دارد که با عمل کردن به وظایف، تعامل بین افراد اجتماع از نوع ساده گفته میشود.
در این نوع اجتماع، ممکن است روابط بین افراد بیشتر و پیچیدهتر شود و تبدیل به جوامع و شهرهای امروزی شود که میزان پیچیدگی آنها افزایش پیدا کرده است.
رسا- با توجه به بیان شما، آیا جامعه معنای خاص خودش را مییابد یا اینکه میتواند در کنار اجتماع معنا شود؟
بستگی دارد؛ ما میتوانیم از دو جنبه به بحث جامعه نگاه کنیم که این بحث، بحث مهمی است. ما یک بار معنای لغوی اجتماع و جامعه را لحاظ میکنیم. در معنای لغوی به خود لفظ که نگاه میکنیم، این لفظ دلالت به مفهومی میکند که شاید زیاد تفاوتی بین اجتماع و جامعه را احساس نکنیم.
آن چیزی که به لحاظ تاریخی در غرب اتفاق افتاد، این بود که جامعه را وصل به زندگی اجتماعی کردند که در مدرنیته و دوران مدرن به وجود آمده؛ یعنی به لحاظ تاریخی، جوامع غربی از اصطلاح جامعه استفاده چندانی نمیکردند و از اجتماعات انسانی صحبت میکنند. مخصوصا هر چه به ابتدای تاریخ برمیگردند، استفاده از اصطلاح جامعه کمرنگتر میشود و هر چه به مرز مدرنیته نزدیکتر میشوند، مولفههای زندگی جمعی را پررنگتر دنبال میکنند و از اصطلاح جامعه راحتتر استفاده میکنند.
به همین خاطر جامعهشناسی که در غرب شکل گرفت، دنبال مطالعه جامعه مدرن بود و به همین دلیل مردمشناسی را مقابل آن قرار دادند که جوامع بدوی، یعنی اجتماعات را مورد مطالعه قرار میدادند. البته بعدها این اصطلاح دوباره تغییراتی پیدا کرد؛ کما اینکه در تاریخ هر علمی این اتفاق رخ میدهد. اما به لحاظ تاریخی، کمی بین اجتماع و جامعه در اصطلاح جامعهشناسان تفاوت قائل میشوند.
رسا- رویکردهای اسلام و اندیشه اسلامی به بحث اجتماع و جامعه را توضیح دهید؟
از منظر اسلامی، بین اجتماع و جامعه یعنی بین حیات اجتماعی انسان یک تفکیک وجود دارد که شکل غربی آن در قرن 18 و 19 اتفاق افتاد و خیلی به این موضوع قائل نمیشود و همچین دیدگاهی وجود ندارد. انسانها همیشه در یک زندگی اجتماعی بودند و به قولی مدنی بالطبع بوده و هستند و در واقع ذیل یک سری از نیازها و اموری که در طبع، فطرت و وجودشان قرار داده شده، یک بُعد از زندگیشان بُعد حیات اجتماعی است.
این تفکیک بین اجتماع و جامعه در جامعهشناسی موجود تقریبا مرسوم است. مخصوصا بین نظریهپردازان کلاسیک که در نگاه اسلامی چنین دیدی وجود ندارد .
اسلام، براساس بنیادهای فکری خودش که هستی شناسی خاصی است، انسان شناسی و معرفت شناسی خاصی، را پیگیر است، یک نگاه خاصی به انسان و تمام ابعاد وجودیش از جمله حیات اجتماعی آنها دارد و شروع به ترسیم حیات اجتماعی انسان میکند، مخصوصا در دین اسلام که خودش را دین جاودانه و جامع در بین تمام ادیان میداند، این بیشتر به چشم میخورد.
اسلام دین جامعی برای انسان
اسلام برای هدایت انسان یک دین جامع است. به همین دلیل برای تمام ابعاد حیات انسانی مدعی راه حل و دستورالعمل هم برای بُعد فردی و هم برای بُعد اجتماعی است و از این جهت نسبت به مسائل اجتماعی خیلی اهتمام دارد.
شاید هیچ دینی در بین ادیان حاضر نداشته باشیم که به اندازه اسلام؛ احکام، قوانین و نگاه خاصی به بعد اجتماعی حیات انسانی داشته باشد؛ این را با مطالعه در احکام دین خیلی راحت میتوان به دست آورد.
احکام که ناظر به روابط اجتماعی انسان با انسانهای دیگر است و روابط انسانها با یک دیگر را سامان میدهد و نظم میبخشد؛ ما معمولا این احکام را ذیل مفهوم معاملات در فقه از آن یاد میکنیم و البته در تفسیر قرآن، در علوم حدیث و حکمت عملی به این موضوع پرداخته شده است.
نگاه اجتماعی اسلام به احکام
حتی در آنجایی که احکام فردی است، باز هم سعی میکند یک نگاه اجتماعی را اشراب کند و بُعد اجتماعی را به آن عمل بدهد؛ یعنی عمل را صرفا فردی نبیند. این مثال خواجه نصیر خیلی در ذهنم هست که خواجه نصیر در کتاب اخلاق ناصری خودش بحث نماز را مثال میآورد و میگوید که اصل نماز شاید عملی فردی باشد، ولی این عمل فردی به اقتضائاتی دارای پیامدها، اثرها و کارکردهای اجتماعی متنوع است.
درباره نماز فردی که اصلش رابطه انسان با خداست نه رابطه انسان با انسان دیگر، گفته شده است به جماعت بخوانید و این جماعت را در روز چند بار تکرار کن و در مسجد بخوان؛ محلی برای ارتباط افراد یک محله که در آن جمع شوند و به محله سامان داده و آن را شکل بدهند.
این چه چیزی را نشان میدهد؟ نشان میدهد که یک عمل بین انسان و خدا دارای ابعاد و تاثیراتی در رابطه انسان با انسان میشود و فقط یک عمل فردی محض نیست. این نشان دهنده اهتمام اصل اسلام به مسائل اجتماعی و حیات اجتماعی انسان و نظم پیدا کردن حیات اجتماعی انسان است. /882/ 402/
خبرنگار: امیر رضا سلیمانی