برجام فوتبالی و تکرار دستاورد تقریباً هیچ
به گزارش خبرگزاري رسا، صادق ستاریفرد در یادداشتی نوشت: روزهای پرماجرایی را پشت سر میگذاریم. در حالیکه ورزشکاران و ورزشدوستان در انتظار ارمغان سفر مدیران ارشد ورزش کشور به لوزان سوئیس و دستاورد مذاکره با توماس باخ رئیس کمیته بین المللی المپیک بودند؛ سیاسی ترین نهاد ورزشی یعنی کنفدراسیون فوتبال آسیا تحت سیطره و نفوذ حاکمیت و سیاست های خصمانه برخی از دولت های منطقه، تصمیماتی را در خصوص سلب امتیاز میزبانی باشگاههای فوتبال ایران با ادعای واهی ناامن بودن ایران اتخاذ نموده است. ایرانی که خود تأمینکننده و تضمینکننده امنیت کشورهای منطقه است، ایرانی که فخر و مهد فوتبال آسیا است، با مردم خونگرمی که با عنوان "هوادار" زبانزد فوتبال جهانند و با فوتبالیستهای مطرح که از مشاهیر این قاره کهن میباشند.
به جرأت میتوان گفت اگر روزی از حیثیت فوتبال این سرزمین و حق میزبانی باشگاههای ایرانی از تیمهای سعودی دفاع میشد و مسئولان ورزش کشور منفعلانه در مقابل آن تصمیم کوتاهی نمیکردند امروز به این نقطه نمیرسیدیم، اما براستی چرا به این نقطه رسیدیم و چه باید کرد؟
تماشای پرچم مزین به نام الله و سه رنگ ایران هر کجا و در هر عرصه ای که باشد از علم و فناوری هسته ای و موشکی گرفته تا میدان ورزش، برای نظام سلطه هیچگاه آسان نبوده است. این بار رقابت در مستطیل سبز نیست، مثلث عبری، عربی، غربی؛ عزت ملی، هویت و غرور ملی و عامل ایجاد اتحاد و همبستگی ما را نشانه رفته اند. مثلث ترور، تحریم و تهدید مانند همیشه عزت، قدرت و عظمت ایران را هدف قرار داده اند.
شهادت سرادر سلیمانی عزیز که به مثابه "ثقلین" برای ملت ایران و امت اسلام و همه آزادی خواهان جهان وحدت آفرین بود و نیز پاسخ غرورآفرین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که پایگاه آمریکایی را در هم کوبید، موجب شد تا اتاق فکر شجره خبیثه بار دیگر به وحشت افتد و تلاش کرده و می کنند تا با ایجاد عملیات جنگ روانی و رسانه ای ضمن فراموشی ایام الله مزبور، دیگر مظاهر وحدت آفرین ایران اسلامی را هدف قرار دهند.
تصمیم برای محروم کردن ملت ایران از حق میزبانی باشگاههای فوتبال در همین مقوله قابل تعریف است. اتخاذ این تصمیم از سوی سیاسی ترین نهاد ورزشی آسیا و بلکه جهان نشان می دهد آنها دچار عصبیت، جهالت و بلاهت شده اند. در این وادی، مطالبه حداکثری و انتظار ملت ایران از مقامات مسئول کشور، حفظ عزت ملی و مقاومت در برابر زورگویی بوده است. همگامی و همنوایی چهار باشگاه ایرانی با مردم و هوادارانشان در روزهای نخست مبنی بر عدم حضور در رقابت های سیاسی (نه ورزشی) فوتبال آسیا و تصمیم سیاسی AFC برای سلب میزبانی دال بر این است که آنها می گویند مرد روبرو ایستادن مقابل ملت ایران در یک میدان نیستیم و باشگاههای ایرانی گفته اند، مرد این میدان، ملت ایران هستند و ما در زمینی که ملت نباشد حاضر نخواهیم شد. این در نوع خود قابل ستایش و ارج است. در اثنا، AFC عقب نشینی می کند و از اینکه نماینده های "ایران" یعنی هویت فوتبال آسیا در این رقابتها نباشند، احساس نگرانی می کنند، از باشگاههای ایرانی دعوت به مذاکره می کنند، ملت ایران که طی این سالها از مذاکرات خاطره خوبی نداشته اند، همچنان خواهان حفظ منافع ملی و رد بهانه واهی و سیاسی "ناامنی ایران" هستند، وکلای ملت نیز با خواست موکلان خود و باشگاههای ایرانی همراهی می کنند.
لیکن مردم نگران کوتاهی احتمالی مقامات ورزش کشور اند؛ نکند عدم تسلط به زبان انگلیسی، مفاهیم حقوقی، ضوابط بین المللی ورزش و درک واقعی از خواست عمومی مردم و نظام حکمرانی کشور باعث به رسیمت شناختن بهانههای AFC و مخدوش نمودن عزت و اقتدار ملی شود؛ شد آنچه نباید می شد و این بار "ایمیل" تضمین تلقی می شود، خوشبینی به وعده های داده شده تا جایی است که AFC از سوی برخی مقامات دولتی ورزشی کشور "بزرگ و منظم" خوانده می شود و با دستاورد "تقریباً هیچ" اذعان می شود که باشگاههای ایرانی باید در زمین بی طرف!!! "امارات" به میدان مبارزه روند همه گان میدانیم که آنچه در اساسنامه این نهادهای بین المللی مقرر شده است با آنچه اجرا می شود در تضاد آشکار است؛ از نگاه آنها ورزش ابزاری برای صلح و نزدیکی ملتها نیست، ورزش بالااخص فوتبال ابزاری مهم برای دوقبطی های ملی و بین المللی است، استادیوم فوتبال مهمترین میدان برای دامن زدن به تنشهای سیاسی داخلی و خارجی است. از این منظر تماشای شادی، نشاط و هیجان ملت ایران، همبستگی و اتحاد ملی و شنیدن ندای "ایران، ایران" برای مقامات سیاسی کنفدراسیون های ورزشی آسیا هرگز آسان نخواهد بود.
وقتی به عنوان مقام ورزشی قواعد بازی در خارج از زمین ورزش را بلد نباشیم، ناخودآگاه در اجرای سیاست های خصمانه آنها دخیل بوده ایم. با این اوصاف برای تقویت پاشنه آشیل ورزش ایران یعنی دیپلماسی ورزش ایران؛ اکیداً ضروری است نسبت به اجرای موارد ذیل اقدام عاجل نمود؛
1. تصویب و ابلاغ اساساسنامه کمیته ملی المپیک ایران (بیش از 35 سال است که کمیته ملی المپیک بدون شرح وظایف و اختیارات قانونی مصوب مراجع رسمی قانونگذاری کشور، فعالیت می کند)
2. بازنگری در اساسنامه فدراسیون های ورزشی کشور به گونه ای که در شرایط احراز صلاحیت اعضای هیأت رئیسه فدراسیون، عضویت در تیم های ملی رشته های ورزشی، تسلط به زبان انگلیسی و عربی، آشنایی به اصول حقوقی، سیاسی و رسانه ای (از طریق برگزاری آزمون) قید شود. با این هدف که در رأس فدراسیون های ورزشی کشور اشخاص صاحب صلاحیت و شخصیت های شناخته شده ورزشی گمارده شوند. این شرایط نیز برای رئیس و اعضای هیات اجرایی کمیته ملی المپیک نیز قابل تسری باشد.
3. عضویت قهرمانان ورزشی کشور در رقابت های جهانی و المپیک در مجمع عمومی فدراسیون های ورزشی برای 4 سال در همان دوره قهرمانی
4. استقرار دفتر و دبیرخانه دیپلماسی ورزشی در وزارت امورخارجه ایران با عضویت وزارت ورزش و جوانان، کمیته ملی المپیک و پارالمپیک و حسب مورد فدراسیون های ورزشی
5. ایجاد کمیسیون دیپلماسی ورزش در کمیته ملی المپیک با عضویت حقوقدانان ورزشی
6. هماهنگی و تعامل با وزارت امور خارجه جهت تنظیم مناسبات و هرگونه دیدار و مذاکره با مقامات بین المللی ورزشی ؛ به استناد مواد ۲ و ۳ قانون وظایف وزارت امور خارجه
7. ایجاد شبکه های موازی قدرت در ورزش مانند مجمع (کنفدراسیون) فدراسیون های ورزشی اوراسیا، کشورهای حاشیه خزر، کشورهای اسلامی، کشورهای فلات ایران
8. استقرار مقر چند کنفدراسیون ورزشی مهم آسیایی از قبیل کشتی، وزنه برداری، والیبال، بسکتبال، فوتبال
9. کسب کرسی های موثر در نهادهای بین المللی ورزشی با بهره گیری از ظرفیت های همه جانبه دیپلماسی و سیاسی کشور
10. بسترسازی برای ایجاد و استقرار کمپ ها و آکادمی های ورزشی توسط باشگاههای مطرح خارجی در کشور./1360/