چرا سال ۹۹ عنوانی اقتصادی گرفت؛
جهش تولید و تبدیل تهدید به فرصت
انتخاب عنوان «جهش تولید ملی» برای سال جاری به خصوص در میان تمام التهابات سیاسی و غیرسیاسی سال ۹۸ تا حدودی برای ناظران غیرمترقبه بود. البته این اولین بار نبود که این اتفاق روی میداد.
به گزارش خبرگزاري رسا، در عید سال ۸۹ و پس از هشت ماه بحران سیاسی نیز همه انتظار نامگذاری عنوانی سیاسی را داشتند، اما رهبری عنوانی اقتصادی را انتخاب کردند. این که انتخاب یک عنوان اقتصادی و مرتبط با حوزه معیشت مردم برای سال جاری چه پیامی دارد را میتوان در قالبهای متنوعی تحلیل کرد. اما به طور حتم آنچه سبب این نامگذاری رویداد شده تهدیدهایی است که به صورت مداوم در قالب تحریمهای اقتصادی علیه کشور اعمال میشود.
نگاهی به فهرست نامگذاری سالهای مختلف از سال ۸۸ نشان میدهد که اقتصاد همواره اولویت اصلی کشور در تمام این دورهها بوده است. این مسئله از آنجا جدی میشود که تهدیدات دشمن علیه نظام جمهوری اسلامی از فاز نظامی خارج و به سمت تحریمهای گسترده متمرکز شد به گونهای که واژه جنگ اقتصادی به واژهای آشنا برای مردم ایران تبدیل شد. تحریم اقتصادی نتیجه اصلی تلاش دولت باراک اوباما رئیس جمهور امریکا برای فشار بیشتر علیه ایران بود.
باراک اوباما با شعار تعامل و دیپلماسی وارد کاخ سفید شد، اما با گذشت مدت کمی نشان داد که سیاستهای امریکا در قبال ایران دارای یک برنامه مشخص است و تحریمها یکی از مهمترین این برنامههاست. اوباما از همان ابتدای دوره ریاست جمهوری خود در ۱۲ مارس ۲۰۰۹ قانون تحریمهای اقتصادی ایران را تمدید کرد. همچنین چند روز پس از انتخابات ۲۰۰۹ ایران، در ۳۰ جولای ۲۰۰۹ مجلس سنای امریکا تحریم شرکتهای صادرکننده بنزین به ایران را تصویب کرد.
اما از سال ۲۰۱۰ به بعد مسئله تحریمها جدیتر شد بهطوری که پس از قطعنامه ۱۹۲۹ امریکا و متحدانش از جمله اتحادیه اروپا تحریمهای مستقل دیگری را علیه ایران اعمال کردند که بخش نفت، انرژی و بخش مالی و بانکی ایران را هدف گرفته بودند. این تحریمها در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ تشدید و موارد جدیدی به تحریمهای قبلی اضافه شد. اما در تحریمهای بعد از ۲۰۱۰ نکته مهم و اساسی حضور سایر کشورها در اعمال تحریمهای شدید علیه ایران بود. از آنجایی که روابط اقتصادی ایران و امریکا در گذشته و طی تحریمهای قبلی به حداقل ممکن رسیده بود، هر تحریم دیگری از طرف امریکا بیمعنی و بدون اثر بود، چون رابطه اقتصادی بین دو کشور وجود نداشت. به همین دلیل ورود سایر کشورها به جمع تحریمکنندگان لازم و حیاتی بود. نکته دیگر تحریم سایر کشورها توسط امریکا بود که در صورت نقض قوانین تحریمی، از طرف امریکا مورد مؤاخذه قرار میگرفتند وجریمه مالی میشدند.
امریکا با تلاشهای گسترده خود توانست قطعنامه ۱۹۲۹ را به تصویب برساند و اغلب کشورها را در مسیر تحریمهای ایران با خود همراه کند. اما قطعنامه تنها بستری بود برای تحریمهای شدیدتر بعدی که قرار بود با همکاری گسترده متحدان امریکا اعمال شود. امریکا پس از تصویب قانون سیسادا با فاصله چند روز پس از قطعنامه ۱۹۲۹ زمینه را برای اعمال تحریمهای گستردهتر در خارج از چارچوب قطعنامه فراهم کرد. این تحریمها در سالهای ۹۰ تا ۹۱ به اوج خود رسید و منجر به یک بحران ارزی همهجانبه شد. در پاسخ به این تحریمها ایران ضمن گسترش برنامه هستهای خود با غرب وارد مذاکره شد که در نهایت به انعقاد تفاهمنامه برجام منجر شد.
با این حال عمر برجام چندان طولانی نشد و دولت ترامپ با خروج از برجام بار دیگر فشارهای اقتصادی خود را علیه ایران تشدید کرد.
تهدیدها چگونه به فرصت تبدیل شدند
اگرچه فشارهای گسترده ترامپ علیه ایران منجر به برخی بحرانهای اقتصادی شد، اما فوایدی برای ایران داشت که به تدریج برای همه آشکار شد. از همان زمان نیز رهبر معظم انقلاب بر این نکته تأکید کردند که باید از این فرصت برای احیای اقتصاد استفاده کرد.
یکی از مهمترین اقدامات ترامپ علیه ایران منع کامل خرید نفت علیه ایران بود. دولت ترامپ از اردیبهشت سال گذشته با برداشتن تمام تخفیفهای تحریمی تلاش کرد که خرید نفت ایران را به صفر برساند. این اقدام در ابتدای امر یک فاجعه تمامعیار به نظر میرسید، اما با یک نگاه دقیق موجب حل شدن یکی از مشکلات قدیمی اقتصاد ایران شد.
یکی از آرزوهای مهم اقتصاددانان ایرانی مستقل شدن اقتصاد ایران از نفت بود که این امر با تحریمهای نفتی ترامپ تحقق پیدا کرد. تا وقتی دولتهای رانتیر از نعمت درآمدهای نفتی سرشار برخوردار هستند، اساساً هیچ انگیزهای برای کنترل واردات ندارند، ولی امروز به برکت کاهش شدید و اجباری درآمدهای نفتی دولت ناگزیر به محدود کردن واردات کالاهای غیرضروری و دارای مشابه داخلی شده و حتماً این راهبرد در سال پیش رو سختگیرانهتر دنبال خواهد شد. وقتی دولت ارز لازم را برای واردات بیحساب و کتاب کالاهای خارجی در اختیار ندارد، فضا برای تنفسِ تولیدکنندههای داخلی بازتر میشود (کما اینکه شده است). برای نمونه اقدام دولت در ممنوع کردن واردات بیش از ۱۴۰۰ قلم کالا در تیر ماه ۱۳۹۷ را میتوان یکی از مصادیق تحقق این راهبرد در کشور دانست که البته طی سال ۱۳۹۸ نیز ادامه پیدا کرد.
نمونه دیگر آن نیز بحران ارزی سال ۹۷ بود. بحرانی که موجب کاهش ناگهانی ارزش پول شد. این کاهش ارزش پول نتیجه مستقیم تحریمهایی بود که علیه بخش نظامی و بانکی اعمال شده بود.
کاهش ارزش پول ملی گرچه آثار مخربی به ویژه در کاهش قدرت خرید مردم دارد که سبب میشود نتوانیم آن را لااقل در کوتاه مدت به عنوان یک پدیده مطلوب اقتصادی تلقی کنیم، اما پیامدهای مثبتی نیز برای اقتصادهایی مثل ایران دارد که میتواند در بلندمدت منجر به نتایج مطلوبی برای افزایش تولید ناخالص ملی آنها شود. بر این اساس وقتی ارزش پول ملی در یک کشور تنزّل پیدا میکند، کالاهای خارجی با قیمت به مراتب بالاتری از گذشته در بین گزینههای مصرفکنندگان برای انتخاب قرار میگیرند و در نتیجه اگر تا پیش از این مشتری صرفاً به مقایسه کیفیت دو کالای مشابه خارجی و ایرانی برای انتخاب یکی از آنها میپرداخت؛ امروز علاوه بر کیفیت، مزیتهای قیمتی کالای تولید داخل نیز در انتخاب او مؤثر است. این مزیت به تدریج منجر به تغییر الگوی مصرفکننده ایرانی به نفع تولیدات داخلی خواهد شد؛ مسئلهای که امروز در اقتصاد ایران به وقوع پیوسته و منجر به خارج شدن بسیاری از کالاهایی که مشابه داخلی دارند از سبد مصرفی ایرانیان شده است.
جهش تولید در سال سرنوشت
این دلایل و گزارههای دیگری نظیر «شکست خوردن گفتمان مذاکره به جای تکیه به توان داخلی»، «افزایش روحیه مقاومت در ملت ایران بعد از مشاهده خصومت آشکار امریکاییها و اروپاییها» و... همگی سبب شدهاند که امروز به واسطه ظرفیتهای خالی زیادی که در بازار ۸۰ میلیونی داخلی ما به وجود آمده است؛ اقتصاد ایران به شرط حُسن استفاده از این فرصت پدید آمده در آستانه یک شکوفایی و «جهش در تولید ناخالص ملی» قرار بگیرد که اگر این جهش رقم بخورد، دست دشمن برای استفاده از سایر ابزارها علیه ملت ایران نیز به صورت کلی بسته میشود.
با در نظر گرفتن موارد فوق میتوان گفت که شعار جهش تولید در راستای استفاده از شرایط فعلی برای خنثی کردن تهدیدهای اقتصادی امریکاست؛ تهدیدهایی که میتواند فرصتی طلایی برای رفع کامل تهدیدات دشمن باشد. با رفع تهدید تحریم اقتصادی امکان تثبیت دستاوردهای ایران در حوزههایی همچون توسعه برنامه موشکی و گسترش نفوذ منطقهای نیز تثبیت میشود.
سال ۹۹ نیز به دلیل در پیش بودن چند پیچ مهم سیاسی از جمله انتخابات ریاست جمهوری امریکا سال مهمی در حوزه بینالملل محسوب میشود. به طور حتم ایران اگر بتواند پای خود را در این سال حساس در عرصه جهانی محکم کند تا سالها بعد امکان استفاده از مزایای مادی و معنوی آن فراهم خواهد بود؛ پیروزیای که رمز آن در همان جهش تولید و ایجاد یک اقتصاد خودکفا و مقاومتی نهفته است./1360/
منبع: روزنامه جوان
ارسال نظرات