بحران معنایی در شبکه نمایش خانگی
اشاره: شبکه نمایش خانگی چند سالی است که بازار کلوپهای سابق را گرم کرده و در قالبهای جدید به عرضه محصولات رسانهای و تولیدات داخلی و خارجی مشغول هستند و استقبال خانوادهها متاسفانه یا خوشبختانه از این موضوع زیاد شده است، ماهواره در کنار شبکه نمایش خانگی نشان از جدیتر شدن تغییر فضای فرهنگی کشور دارد.
برای بحث بیشتر درباره آسیبشناسی شبکه نمایش خانگی خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا به گفتوگو با دکتر سید عبدالرسول علم الهدی، کارشناس مسائل فرهنگی و عضو هیئت علمی مرکز مطالعات راهبردی تربیت اسلامی پرداخت.
رسا ـ ارزیابی شما از این فراز و نشیب سریالهای خانگی چیست؟
محصولات تولید شده در سینمای خانگی ذیل شبکه صوتی و تصویری فراگیر همچون سینما، نماوا و ... در حوزه سینمایی و سریالهای ایرانی و خارجی متمرکز هستند و تقریبا کاربران با آنها آشنایی دارند، در سریالهای ایرانی به طور خاص روابط دراماتیک بین فردی و عاشقانه است.
در سریالهای خارجی مثل سریالهای آمریکایی بیشتر مسائل در حوزه معنابحشی به زندگی با مضمون اکشن و ژانر وحشت همراه است، یعنی همان گمشدگی معنای انسان مدرن است که میتوان در تمام سریالهای خارجی مشاهده کرد.
رسا ـ مسیر شبکه نمایش خانگی به کدام سمت حرکت میکند و دلیل این بحران معنایی در چیست؟
تولید کننده و سازنده پیام از همدیگر جدا نیستند، تهیه کننده، کارگردان و نویسنده در واقع مجموعه واحدی هستند که با یکدیگر در حال ساخت پیام هستند و تولید اینها در تعامل با مخاطب قرار میگیرد. بر اساس نظریه دریافت در حوزه ارتباط جمعی، مسئله این است که پیامها گونههای مختلفی دارد.
معمولا مخاطب در مقابل پیام در سه وضعیت قرار دارد: منفعل، فعال یا با رویکردی انتقادی همراه است. اتفاقی که در این سریالها رخ میدهد، نمایش پیوسته روابط عاشقانه است، گاهی تحلیل به این سمت میرود که به دلیل احساسی بودن ایرانیان، فیلمسازی در این حوزه میتواند مخاطب زیادی داشته باشد.
آسیبهای اجتماعی و روابط عاشقانه
به همین دلیل ایرانیها به فیلمهای هندی علاقه نشان میدهند ولی آن چیزی که امروز در جریان فیلمسازی ایرانیها میبینیم، جریان فیلمسازی ایرانی به شدت متاثر از حوزه آسیبهای اجتماعی در روابط عاشقانه است، یعنی چیزی که پیوسته ظهور بیشتری دارد و افراد در روابط بین فردی با ساختی عاشقانه پیش میروند ولی با خیانتها و چالشهایی خیانتگونه مواجه میشوند.
این سبک فیلمسازی کاملا وارداتی و غریبه با فرهنگ ایرانی است، فیلمهایی همچون ممنوعه، نهنگ آبی و کرگدن همان سبک زندگی غربی است. زمانی که چالش، تفریح و روابط میان زن و مرد در این مجموعه تولیدات عادی نمایش داده میشود، مخاطب احساس میکند که اگر اینگونه زندگی نکند، گویا زندگی را تجربه نکرده است.
رسا ـ نتیجه این اتفاق چه چیزی خواهد شد؟
زمانی که هشت سریال خانگی در طول دو سال با این موضوع ساخته میشود، مخاطب فیلم اعم از روستایی یا شهری مواجه میشود، در حال آموزش یا همگرا شدن با این مدل از سبک زندگی است، در حقیقت مخاطب ایرانی وقتی سبک زندگی را در این فیلمها مشاهده میکند، سعی دارد تا با آن همگرا شود.
مخاطب سعی دارد تا زندگی جدیدی را تحت عنوان زندگی هیجانی را تجربه کند و این احساس متفاوت باعث میشود تا زندگی مخاطب را در جریان مدرن معنادار کند. بنابراین در تحلیل اول، مخاطب ایرانی ابتدا خود را در غریبگی مشاهده میکند و در تحلیل دیگر مخاطب ایرانی سعی دارد تا با سبک زندگی رایج در این فیلمها همگرایی ایجاد کند.
رویکرد دیگری هم هست که مخاطب در مقابل این سریالها مقاومت کند و با رویکردی انتقادی تفسیرهای متفاوتی تولید کند، تفسیر آن نفوذ و تهاجم فرهنگی از یگ سو که درباره سازندگان و تولیدکنندگان فیلم و سریالهای ایرانی اتفاق افتاده است.
رسا ـ ترویج اخلاق و فرهنگ غربی با چه رویکردی صورت میگیرد؟
اشتراک میان فرهنگ و صنعت را کسانی ایجاد میکنند که نگاه بازاری به سینما دارند. یعنی علاوه بر پول خودشان، به دنبال سود هم میگردند و با توجه به ذائقه زودگذر مخاطب فیلم میسازند. فیلمهایی که در این حوزه و دستگاه تحلیلی بیشتر میتوان پذیرفت، همان آثار بی سروته، تقلیل یافته و جلف است.
این فیلمها در سینما همان آثار زرد میگویند و مخاطب بسیار حداقلی دارد، در جریان فیلمهای ایرانی پا نگرفت و طبق آمار هفت درصد مردم این فیلمها را نگاه میکنند. درباره این سریالها نمیتوان فقط با بحث گیشه آن را تحلیل نمود، زیرا این سریالها کاملا با برنامه جلو میروند و پیچیدگی در آنها وجود دارد.
سریالها در حال ضربه زدن به سبک زندگی ایرانی-اسلامی
سوژههایی هستند که همان سه رویکرد را برمیتابند و بنابراین این فیلمها سود خودش را میکند، اما دقت نظر در این فیلمها نیست که صرفا بخواهند گیشه را بگیرند و مدل رضا عطارانی میتواند گیشه را بگیرد اما این سریالها انگار به سبک زندگی ایرانی انتقاد دارند و گویا درصدد تحمیل زندگی غربی و قالب کردن آن هستند.
البته هنرمند متعهد وجود دارد و مسئولیت اجتماعی دارد، ابتدا باید سبکی از زندگی ایرانی ارائه بدهیم تا بتوانیم سبک زندگیهای دیگر را به باد انتقاد بگیریم و معضلات اجتماعی را برطرف کنیم.
رسا ـ چه پیشنهادی دارید به کسانی که قصد ورود به این عرصه را دارند؟
اگر بخواهیم تغییری در جریان سریالهای خانگی و فیلمهای سینمایی به وجود بیاوریم، اولین وضعیت ما شکستن تکثر فرهنگی موجود در کشور است، جامعه ایرانی بسیار مشتاق دیدن فیلمهایی از فرهنگ کردی، ترکی، بلوچی و خوزستانی است و ما نیاز به وجه مثبت فیلم پایتخت و نون خ داریم و باید فیلم را به روایت خود مردم آن منطقه در جریان اسلامی-ایرانی نمایش دهیم.
ابتدا تا زمانی که روایت ملت قهرمان ایران را باور نکنیم، صورتسازی و مفهومسازی نسبت به آن امکان ندارد، این اولین گام برای باور است، تا ما نتوانیم باور کنیم که روایت ملت قهرمان وجود دارد، فیلمی نمیتوانیم بسازیم، تا احساس رهایی از معضلات اجتماعی به ما بدهد و احساس امید از آینده بهتر را باید ایجاد کند.
دوم اینکه احساس امید از آینده بهتر را ایجاد کنیم و سوم احساس غرور به جامعه باید داد و نباید وضع موجود را سیاه نشان بدهیم، به گونهای که هیچ کسی احساس غرور ندارد و به هیچ وجه احساس امید به آینده در کار نباشد. این سه مورد در میان نویسندگان باید اپیدمی شود و چیزی که در کرونا، تشییع جنازه حاج قاسم و در جبهه مقاومت رخ داد را باور کنیم تا بتوانیم چیزی را که دیدهایم در قالب یک حرکت مثبت ملی به نمایش بگذاریم و روحیه ایرانی را روی پرده بیاوریم. /882/ 402/
خبرنگار: حسام الدین ملامحمد علی