زاهدی و مقایسه ناخودآگاه دیروز و امروز
اردشیر زاهدی برای دفاع از ایران امروز، از دیگران شاید محقتر باشد؛ این را از آن رو نمیگوییم که به تحسین موقعیت کنونی ایران پرداخته است یا به قاسم سلیمانی افتخار میکند یا علیه افراد موسوم به براندازان جمهوری اسلامی یا دولتهای مخالف ایران (امریکا، اسرائیل، سعودی) موضع گرفته است و ما خوشحال شدهایم! نه، از آن جهت که چندین دهه، ایران پهلوی را از نزدیک دیده و حتی در پیشبرد سیاستهای آن نقشآفرین بوده است و حالا ایران امروز را میبیند و اگر مقایسه نکند، چه کند!
به گزارش خبرگزاري رسا، «مقایسه ناخودآگاه» شاید اولین گزارهای است که ذهن اردشیر زاهدی را به مدح ایران امروز میرساند. مقایسه میان ایران امروز و ایران دیروز؛ امروز و دیروزی که نقطه عطفش انقلاب اسلامی سال ۵۷ است؛ ایران پهلوی و ایران جمهوری اسلامی. او سالها در مقام وزیر خارجه رژیم پهلوی و نیز سفیر ایران در انگلیس و در مقطعی سفیر ایران در امریکا، از زیر و بم آنچه در آن دوران، سیاست خارجی نامیده میشد، مطلع بوده است. رفت و آمد او به دربار و نسبت سببی با محمدرضا پهلوی (دامادشاه) از او فردی آگاه نسبت به نحوه اداره کشور توسط خاندان پهلوی و دولتمردانش ساخته است، ازهمینرو طبیعی خواهد بود که با دیدن آنچه امروز ایران در داخل و خارج میگذراند، جملاتی را در مدح ایران امروز بر زبان بیاورد که اپوزیسیون را عصبانی کند.
اردشیر زاهدی برای دفاع از ایران امروز، از دیگران شاید محقتر باشد؛ این را از آن رو نمیگوییم که به تحسین موقعیت کنونی ایران پرداخته است یا به قاسم سلیمانی افتخار میکند یا علیه افراد موسوم به براندازان جمهوری اسلامی یا دولتهای مخالف ایران (امریکا، اسرائیل، سعودی) موضع گرفته است و ما خوشحال شدهایم! نه، از آن جهت که چندین دهه، ایران پهلوی را از نزدیک دیده و حتی در پیشبرد سیاستهای آن نقشآفرین بوده است و حالا ایران امروز را میبیند و اگر مقایسه نکند، چه کند!
وابستگی پهلوی و استقلال ایران امروز
اردشیر زاهدی در مصاحبه با بیبیسی فارسی میگوید: «من نمیخواهم کسی از خارج برای ما تصمیم بگیرد.» در جایی دیگر از همین مصاحبه هم میگوید: «امریکا و شرکایش مانند اسرائیل و سعودی در برابر ایران به زانو درآمدند. آنها خلاف قانون سازمان ملل که خودشان در آن حضور دارند و در آنجا رأی دادند، عمل میکنند.»
چرا امروز و ۴۰ سال پس از نهادینه و عملی شدن شعار «استقلال» مردم انقلابی ایران از خواست خود برای عدم دخالت خارجیها در امور ایران میگوید؟ درحالیکه عملاً چنین موضوعی چند دهه است برای مردم ایران حل شده و دیگر نیازی نمیبینند در مورد این موضوع بحث کنند که کسی حق ندارد از خارج برای ما تصمیم بگیرد، اما اردشیر زاهدی زمانی مجبور به ترک ایران شده است که دولتهای خارجی در ایران، دولت میبردند و میآوردند؛ شاه عوض میکردند و نخستوزیر میچیدند. زاهدی از استقلال امروز ایران تمجید میکند، چون به خوبی میداند پدرش فضلالله زاهدی چگونه به کمک دولت خارجی، دولت منتخب مردم ایران را با کودتا سرنگون کرد. برای همین است که ارشیر زاهدی در گفتوگویش با بیبیسی صریح میگوید: «آینده ایران در اختیار کسانی است که اراده دارند و میتوانند خودشان دولت را بیاورند و ببرند و ما در خارج چنین حقی را نداریم.»
اردشیر زاهدی میداند دولتهای خارجی چگونه رضاخان را از مقام شاه ایران برکنار و تبعید کردند و پسرش محمدرضا پهلوی را زودهنگامتر از آنچه اقتضای ولیعهدیاش بود، بر تخت شاهی نشاندند. حالا هم میبیند که ایران جمهوری اسلامی چگونه مقابل ابرقدرتها ایستاده و اجازه نمیدهد دولتی خلاف منافع ملی ایرانیان نظر خودش را به این کشور تحمیل کند. همان جمله که محمدرضا پهلوی در کتاب مأموریت برای وطنم مینویسد، برای وصف کل سیاست خارجی خاندان پهلوی کفایت میکند: «در طی اشغال ایران عملاً زمام امور در دست انگلیس و روسیه بود و کاری از ما ساخته نبود». او زمان اشغال نظامی ایران را میگوید، اما عملاً در بیش از نیم قرن حاکمیت پهلویها ایران در اشغال معنوی دولتهای بیگانه بود.
تحسین سرمایه انسانی ایران توسط زاهدی
اردشیر زاهدی در جایی از گفتوگویش میگوید: «۶۰ میلیون از جمعیت امروز ایرانی سواد دارند و ۴۰ میلیون آنها مدرسه و دانشگاه رفته یا دکتر و مهندس هستند؛ ۲۰ میلیون از این جمعیت خانمها هستند و این سرمایهای است که بسیاری از کشورها آن را ندارند. من به منابع انسانی ایران افتخار میکنم.» و در جایی دیگر میافزاید: «من صریح بگویم آینده ایران برای جوانان ایران است. من به این جوانها سر تعظیم فرود میآورم، من به آنها حسادت نمیکنم؛ چراکه بیشتر از من میفهمند و مناسبات زندگی امروزی را هم رعایت میکنند، حتی در مساجد ما هم امروزه کامپیوتر است.»
منابع انسانی ایران در دوران پهلوی چگونه بود؟
فقط کافی است به همین سطح باسوادی که زاهدی مثال زده است، نگاهی بیندازیم. نرخ باسوادی ایران در سال ۱۳۵۵ (۲۵ سال حکومت محمدرضا پهلوی) فقط ۴۷ درصد بود. این آمار در سال ۹۰، سه دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ۹۳ درصد میرسد. در سال ۵۵ تفاوت نرخ باسوادی میان زنان و مردان ۲۴ درصد بوده که در سرشماری سال ۹۰ این نرخ به ۷ درصد رسیده است. همین نشان میدهد زنان ایران در تحصیل سواد پس از انقلاب اسلامی رشد چشمگیری داشتهاند. تعداد مدارس دو برابر شده، تعداد دانشآموزان دو برابر شده و اختلاف مناطق روستایی و شهری در این زمینه از ۳۵ درصد به ۱۲ درصد رسیده است. تعداد دانشگاهها از ۲۲۳ واحد در سال ۵۵ به ۲ هزار و ۵۴۰ واحد در سال ۹۰ رسیده است. آمارهای اینچنینی زیاد است، اما برای اردشیر زاهدی فراتر از آمارها نگاهی به دورنمای ایران است؛ دورنمایی که عیان میکند جامعه ایران امروز قابلمقایسه با جامعه ایران پهلوی نیست. مثلاً بر اساس گزارش مؤسسه بینالمللی اطلاعات علمی (ISI)، تعداد مقالات علمی چاپ شده از محققان ایرانی در مجلات معتبر بینالمللی در سال ۱۳۵۷، ۴۵۰ مقاله و در سال ۲۰۱۲،۱۵۵۳۴ مقاله بوده است که نشاندهنده رشد سه برابری متوسط جهانی در این حوزه است.
تسلیحات بومی و وابسته
اردشیر زاهدی در جایی از مصاحبهاش میگوید: «ما چندین میلیارد پول برای خرید طیاره (هواپیما) و... دادیم، اما امروز ایران خودش هواپیما و زیردریایی میسازد، من به آنها افتخار میکنم.»
ایران دوران پهلوی علم ساخت تسلیحات نظامی نداشت؛ پول نفت را میداد و تسلیحات از امریکاییها میخرید. حالا سالهاست ایران به فناوریهای پیچیده نظامی دست یافته است، هواپیمای بیسرنشین میسازد، موشک دوربرد میسازد، پهپاد متجاوز را میگیرد یا سرنگون میکند و. ایران امروز خود تولیدکننده تسلیحات نظامی است. ایران دیروز نیازمند خرید هواپیما بوده، ایران امروز ماهواره به فضا میفرستد. این موارد نمیتواند از چشم یک دیپلمات کارکشته قدیمی دور بماند.
سرباز تسلیم، سرباز ایستاده
زاهدی در پاسخ به این سؤال که آیا حمایت شما از آقای سلیمانی به این معنا نیست که شما به سمت حمایت از جمهوری اسلامی کشیده شدهاید؟ میگوید: «بگذارید هرکسی هر چیزی دلش میخواهد بگوید. این سربازان و افسران و به بالا [فرماندهان]به قرآنشان و مملکتشان قسم خوردند و برای مملکتشان جنگیدند و از مملکتشان دفاع کردند. من به او [قاسم سلیمانی]افتخار میکردم، افتخار میکنم و افتخار خواهم کرد، کسی که جان خودش را در راه مملکتش فدا کرد، نه کسانی که خودشان را به پول فروختهاند.»
او به خوبی تسلیم ارتش ایران مقابل متفقین را به یاد دارد و میداند کشوری که نیروی نظامی باانگیزه برای دفاع از خاک وطن ندارد، چگونه به اشغال متفقین درمیآید و حرمتش لگدمال چکمههای سربازان بیگانه میشود. ارزش سخنان او به همین خاطراتی است که او از نوجوانی، جوانی و میانسالی از دوران پهلویها دارد و حالا چند دهه است در ایران، خلاف آنها را میبیند. اپوزیسیون هم اگر کمی انصاف چاشنی اندیشه کند و اگر وطندوستی را به مخالفت با جمهوری اسلامی نفروخته باشد، اردشیر زاهدی را تأیید خواهد کرد./1360/
منبع: روزنامه جوان
ارسال نظرات