عملکرد شورای عالی فضای مجازی و بارهای بر زمین مانده
اشاره: امروزه شبکههای مجازی به گونهای در زندگی مردم جای خود را باز کرده که بعضی مواقع از فضای حقیقی نیز تاثیرگذارتر میشود. ما باید در نظر داشته باشیم که این عرصه بسیار مهم در اختیار چه کسانی است و مردم ما با حضور در این زمین، آیا نسبت به اسلام متمایل میشوند و یا از آن روی برمیگردانند.
برای بازخوانی وظایف نهادهای دستاندرکار در فضای مجازی و راهکار بهرهبری بیشتر از این فضا، خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، به گفتوگو با حجتالاسلام دکتر کریم خانمحمدی، عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) پرداخته است.
رسا ـ عملکرد شورای عالی فضای مجازی نسبت به فساد در فضای مجازی چگونه بوده است؟ وظایف این شورا چیست؟
شورای عالی فضای مجازی عالیترین شورایی است که در حوزه فضای مجازی شکل گرفته است. تمام سیاستگذاریهای فضای مجازی بر عهدۀ این شورا میباشد که از رؤسای سه قوه، رییس سازمان تبلیغات اسلامی، رییس صدا و سیما، فرمانده کل سپاه و بسیاری از ارکان نظام تشکیل شده.
این شورا در سال 1390 شکل گرفته است و تقریبا میشود گفت یک دهه از عمر این شورا گذشته. واقعیت این است که تا کنون ما عملکرد این شورا را دقیق ارزیابی نکردهایم تا عملکرد او را قضاوت کنیم. اگر بخواهیم با دید کلی ارزیابی کنیم، شورای عالی فضای مجازی فعالیت محسوسی نداشته است و البته خود شورا نیز از عملکرد خود رضایت ندارد.
شبکه ملی اطلاعات، لازمۀ سالمسازی فضایمجازی
شورای عالی فضای مجازی باید از دستوراتی که در احکام اعضایش وجود دارد پیروی کند. برای مثال تصویب و راهاندازی شبکۀ ملی اطلاعات که دستور آن را خود مقام معظم رهبری داده بودند و متاسفانه ما هنوز در این زمینه موفق نشدهایم. یکی دیگر از وظایف این شورا، سالمسازی فضایمجازی بود که ما در این زمینه سیاست گذاری جامعی انجام ندادهایم.
هنوز نمیتوانیم بگوییم که فضایمجازی در ایران به مرحلۀ سالمسازی رسیده است یا حفظ حریم خصوصی و جلوگیری از نفوذ بیگانگان در آن صورت پذیرفته؛ زیرا لازمه وقوع این مؤلفهها، شکلگیری شبکۀ ملی اطلاعات است. این دو رفتار مقداری متناقض هستند. یعنی نمیشود به اینترنت جهانی متصل باشیم و ضمن آن انتظار داشته باشیم حریم شخصی افراد حفظ شود.
ترویج هنجارهای اسلامی در فضایمجازی نیز یکی از وظایف شورای عالی فضای مجازی است. ما در این زمینه، فعالیتهای رضایتبخشی را نمیبینیم؛ البته ناگفته نماند که از جانب مردم مسلمان ایران محتواهای خوبی در این فضا در حال انتشار است.
ما نیاز داریم که قوانین امنیتی، حقوقی، قضایی، انتظامی و... را در فضای مجازی به صورت ملموس تدوین کنیم که مورد اجماع و پذیرش نخبگان علمی باشد؛ اما هنوز در این زمینه موفقیتهای چندانی نداشتهایم. در کل با توجه به رسالت و شرح وظایفی که در احکام اعضای شورای عالی فضای مجازی وجود دارد، میتوان گفت این شورا در حیطۀ وظایفش موفقیت قابل قبولی نداشته است.
رسا ـ چرا شبکه ملی اطلاعات راه اندازی نمیشود و موانع آن چیست؟ آیا اختلالهای پیامرسانهای داخلی نیز به همین علت است؟
شورای عالی فضای مجازی عهدهدار سیاستگذاری شبکه ملی اطلاعات است و وزارت ارتباطات نیز باید مجری این شبکه باشد. این شورا در این زمینه نه قوانینی را به خوبی تدوین کرده و نه اهتمامی بر اجرای آن دارد. حال اینکه چه موانعی وجود دارد، ما علاوه بر موانع عینی و فناوری، موانع ذهنی و اجتماعی نیز داریم. من فکر میکنم مانع دومی مهمتر است.
ما پیامرسان و موتورهای جستوجوی داخلی داریم ولی هیچ کدام موفق نبوده و مردم به سراغ آن نرفتهاند. اینها ایراداتی داشتند و سرعتشان خیلی پایین بود؛ یعنی شبکههای داخلی از لحاظ سرعت با شبکههای خارجی قابل مقایسه نیست. امکانات هنری و زیباشناختی آنان نیز پایین بوده است. پیامرسانهای داخلی نیز اختلالهایی دارند. به عبارت دیگر، برد تکنولوژیک آنها پایین است و شما میبینید در برخی مناطق نمیشود از شبکههای داخلی استفاده کرد.
اما سؤال این است که چرا ما نمیتوانیم و کار نمیکنیم؟ به هر حال کشور ایران از لحاظ دانشمند، کشوری غنی است و خیلی از طرحهای اولیه ابتکارهای جهانی برای جوانان ایرانی میباشد. مانع اصلی به نظر من موانع ذهنی و اجتماعی است. این موانع ذهنی یعنی اصلا عزم و ارادۀ ملی برای کنشگران در این زمینه وجود ندارد.
بررسی موانع شبکه مجازی داخلی
یک بُعد این موانع، از سوی سیاست گذاران است و یکی هم از سوی مردم. سیاست گذاران عزم و اراده جدی ندارند چون در میان آنها اجماع نیست؛ یعنی خود آن اعضا شورا و نخبگان به این نتیجه قاطع نرسیدهاند که ما باید شبکه ملی داخلی داشته باشیم و هنوز اختلاف دارند.
آن چیزی که از سوی دولت است، نخواستن است و حرفشان این است که ما برای تحقق جهانی شدن، باید به اینترنت جهانی متصل شویم؛ مردم هم یک بدبینی به دولت پیدا کرده اند و از کیفیت تولیدات داخل ناراضی اند.
مردم میگویند اگر خارجیها به اطلاعات ما دسترسی داشته باشند ضرر شخصی به ما نمیرسد؛ یعنی اگر او از اطلاعات من خبر داشته باشد، مرا مورد بازخواست قرار نمیدهد ولی اگر دولت ایران دسترسی داشته باشد، ممکن است که از این اطلاعات بر علیه من استفاده کند. برای مثال، فیلترینگ تلگرام آن اثر اصلی خود را نداشت و مخاطبان به صورت قابل توجهی ریزش نداشتند. مردم فیلترشکن نصب کرده و وارد فضای تلگرام میشدند.
اگر شما فیلترشکن نداشته باشید به خیلی از فضاهای ممنوع دسترسی ندارید ولی وقتی فیلترشکن روشن شد، شما به همه چیز دسترسی پیدا میکنید. بنابراین من معتقدم که در این زمینه سیاستگذاری کاملی را نداشتیم و از طرفی هم گفتمانسازی نشده بود؛ یعنی اهمیت شبکه ملی هنوز در داخل روشن نیست و هنجار پذیر نشده است. ابتدا باید گفتمانسازی شود حال این که این عامل ذهنی، مهمترین عاملی است که ما را از حرکت به ای سمت بازداشته است.
رسا ـ فضای آزاد اینترنت باید چگونه مدیریت شود؟ چه راهکارهایی وجود دارد؟
من چند نکته عرض میکنم و البته چگونگی مدیریت اینترنت، نیازمند سیاستگذاری کلان است. باید جلساتی از متخصصان تشکیل دهیم تا در این موضوع بحث شود و سیاستگذاری صورت پذیرد.
نکته اول این است که ما نیازمند رویکردی ایجابی و تبشیری هستیم نه رویکردی انذاری و سلبی. خداوند متعال در سوره بقره، آیه 275 میفرماید:«وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا» یعنی حلال کردن بیع، قبل از حرام کردن ربا است. موقعی که میخواهد ربا را حرام کند اول راه صحیح را نشان میدهد و سپس ربا را حرام میکند.
شما اگر میخواهید شبکههای مجازی و شبکههای داخلی داشته باشید که مجموعشان اینترنت ملی میشود، اول باید نرمافزارها را به لحاظ بُرد تکنولوژیکی تقویت کرد، سپس ارائه داد و بعد مردم به این شبکهها دعوت شوند. فرض کنید ما اول ایتا را تشکیل دادیم و به لحاظ فناوری آنقدر آن را پیشرفت دادیم و قیمتش را ارزان کردیم که از لحاظ تبشیری مردم به این سمت جذب شدند. سپس باید تلگرام را ببندیم نه اینکه اول آن را ببندیم و سپس بگوییم به این سمت بیایید؛ طبیعی است که مردم مقاومت میکنند و حساس میشوند.
البته لازم هم نیست ما آن شبکهها را ببندیم، بلکه ما باید شبکههای رقیب درست کنیم که قویتر از آن شبکههای خارجی باشد؛ رویکرد ایجابی اینگونه است.
نکته دوم اعتمادسازی است. مخاطبان ما به شبکههای اجتماعی داخلی اعتماد ندارند. خیال میکنند اگر اطلاعاتشان دست این شبکهها باشد، از آن سوء استفاده میکنیم. ما باید اعتماد آنها را جلب کنیم و مردم را به این باور برسانیم که حریم خصوصی در فضای مجازی حفظ خواهد شد، همانطور که در فضای حقیقی همین گونه است. همه مردم آزاد هستند و اصلا اسلام اینگونه به ما آموخته است.
پیامرسانهایی مثل تلگرام، ایمیلها و... چندین بار هک شدهاند و اطلاعاتی از آنان درز پیدا کرده است. ناگفته نماند که خبرگزاریهای آمریکایی یا روسی و یا خود انگلیس، یکسری اخبار و اطلاعات کاربران ایرانی را فروخته است.
وظیفه سنگین مسؤولان فضای مجازی
نکته سوم این است که باید نظارت پسینی داشته باشیم؛ یعنی اینکه به مردم بفهمانیم درست است فضای مجازی آزاد است، ولی هر کسی هر چه نوشت بعد از نوشتن باید پاسخگو باشد و شما نمیتوانید در فضای مجازی به صرف اینکه فضای مجازی است بهتان بزنید یا هر شایعهای را پخش کنید.
این نظارت پسینی باید چگونه شکل بگیرد؟ ما باید نظریه مسؤولیت اجتماعی را در رسانهها ترویج و گفتمانسازی کنیم. نظریه مسؤولیت اجتماعی این است که شما آزاد هستید هر چیزی را بنویسید؛ یعنی قبل از نگارش محدودیتی برای شما وجود ندارد ولی اگر نوشتید باید پاسخگو باشید.
نکته بعدی وجود قوانین شفاف به نحوی است که لایهیجه الغضب؛ این تعبیر حضرت امیر علیه السلام است به منظور قوانین شفافی که مو لای درز آن نمیرود؛ یعنی هر کس در شبکههای مجازی حضور پیدا میکند، باید از قوانین آگاهی داشته باشد؛ گاهی اوقات چون قوانین ما مبهم است و کلیگویی شده، کاربر نمیتواند قوانین را خوب فهم کند.
نکته بعدی این است که ناظران فضای مجازی باید متخصص فضای مجازی و با آن آشنا باشند. قضات، دادستان و ناظر باید اقتضاء فضای مجازی را درک کند و بشناسد تا کاربران نتوانند آن را دور بزنند.
نکته دیگری که وجود دارد، افزایش سواد رسانهای است. ما باید در زمینه سواد رسانهای کار کنیم؛ یعنی کسی که در شبکههای مجازی حضور پیدا میکند اگر سواد رسانهای نداشته باشد، سرش کلاه میرود و همه مردم ما باید سواد رسانهای داشته باشند و بدانند که چقدر و به چه اخباری در شبکههای مجازی باید اعتماد پیدا کنند تا دروغ را از صحیح تشخیص دهند.
ما به عنوان کشور ایران باید تلاش کنیم فهم خودمان را در فضای مجازی به اندازه لیاقت ایران بالا ببریم. ما به عنوان یکی از قدرتهای مطرح جهان باید کنشگری و تاثیرگذاری داشته باشیم و برای خودمان اینترنت ملی درست کنیم. البته این به معنای جزیرهای کردن ایران و حذف شبکههای دیگر نیست؛ بلکه ما به عنوان کشنگر سعی کنیم همانطور که آمریکا نقش و حضور بیشتری دارد، ما نیز بتوانیم به اندازه خودمان یک شبکه داخلی تشکیل دهیم و شبکههای خارجی را حذف کنیم به گونهای که سایر کشورها از شبکه ما استفاده کنند./گ404/ف
خبرنگار: مهدی شهیدی