۲۰ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۷:۱۸
کد خبر: ۶۵۴۸۷۵

یاریگری و فضای مجازی

یاریگری و فضای مجازی
وبینار روایت یاری با حضور دکتر کلانتری، کلهر، مهدیار و جعفری به همت گروه اجتماعی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی دیروز برگزار شد.
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، وبینار علمی اجتماعی روایت یاری با حضور دکتر عبدالحسین کلانتری، سینا کلهر، میثم مهدیار و حجت الاسلام علی جعفری دیروز برگزار شد و حجت الاسلام دکتر مجتی نامخواه دبیر علمی این وبینار بود. متن زیر سخنرانی دکتر کلانتری در این وبینار است.

روایت یاریگری ایرانیان در شرایط کرونایی و فهم پذیر کردن آن کاری صعب و دشوار است و وقتی می‌خواهیم یاریگری را در شرایط کرونایی و در نسبت با فضای مجازی تحلیل کنیم این صعوبت دوچندان می‌شود. این دشواری به پیچیدگی کاربست مفاهیم تجددی مانند مشارکت در متن جامعه ایران و نیز پیچیدگی مناسبات اجتماعی در عصر فضای مجازی و نیز پیچیدگی مناسبات میان این دو، یعنی یاریگری و فضای مجازی بازمی گردد.

در خصوص پیچیدگی کاربست مفهوم یاریگری و یا مشارکت در ایران باید به دشواری و یا حتی امتناع کاربست مفاهیم تجددی در متن جامعه ایران توجه داشت. دشواری‌ای که ناشی از تصویر معمایی جامعه ایرانی در آینه ادبیات تجددی است.
 
توضیح بیشتر اینکه مفاهیم مرتبطی همچون مشارکت و یا حتی مسئولیت اجتماعی و اخلاقی که درصدد رفع و رجوع مشکلات بنیادین جامعه غرب است، و امروزه بی محابا و بی دقت مفهومی و نظری بکار برده می‌شوند، ریشه در تجدد داشته و برآمده از شرایط تاریخی‌ای است که فردیت و سوژگی به معنای مدرن در آن شکل گرفته است و تبعه‌ای جز خودخواهی ندارد و در این شرایط کرونایی چهره واقعی آن را در جامعه غربی دیده ایم.
 
به بیانی که مارکس به ما توجه می‌دهد، تا پیش از این صورتبندی اجتماعی و اقتصادی جدید، اساسا فردیت به این معنا شکل نگرفته بود و به بیان دورکیمی انسان در متن کامیونیتی حیات می‌گذراند و فردیت وی با آن پیوند خورده بود. تنها این صورتبندی جدید اجتماعی و اقتصادی و اقتضائات آن بود که جامعه غربی را وارد مرحله‌ای کرد که سوژگی و خودبنیادی پیدا کرد. بطوریکه این تمدن ادعا داشت که بریده از هرگونه هدایت وحیانی می‌تواند خوشبختی و رفاه خود، و نه سعادت و خوش فرجامی خویش را بازیابد و در مسیر رسیدن به آن از تمامی ظرفیت‌هایی درونماندگار و این دنیایی استفاده کند.

فارغ از اینکه این ادعا‌ها همواره در حد ادعا باقی ماند و تاریخ پویایی غرب نشان می‌دهد که همواره همان آموزه‌های وحیانی و اخلاقی و اجتماعیات منبعث از آن بودند که این تمدن پرمدعا را در گردنه‌های پرخطر ضمانت کردند، نفس توجه به ریشه‌های نظری این مفاهیم تجددی از این جهت مهم است که نسبت ما را با آن‌ها مشخص می‌کند.

مفاهیمی مانند مشارکت چنانکه متفکران غربی کلاسیک و متاخر نیز به آن توجه می‌دهند، مبتنی بر پیدایش سوژه خودبنیادی است که خودخواهی و کسب سود و منفعت بیشتر جزء ویژگی‌های ذاتی و مقوم آن است و حتی مشارکت را نیز در جهت سود بیشتر خود سامان می‌دهد و لذا هیچ ابایی ندارد که بگوید مشارکت در راستای کسب منفعت بیشتر است و لذا هیچ ارزش ذاتی و یا وجه مقدسی ندارد.
 
لذاست که چنانکه نیچه رندانه به متفکران مدرن تذکر می‌دهد و کنه و غایت این نظام فکری را می‌کاود، مفاهیمی مانند انسان دوستی و نوع دوستی در حد رسوبات و بقایای نظام کهن جلوه می‌کند که با رادیکال شدن تجدد باید از این جهان رخت ببندد؛ این‌ها مفاهیمی هستند که عصر آن‌ها سرآمده و باید آن‌ها را از جهان حذف کرد. رسالتی که بنظر می‌رسد فاشیسم درصدد تحقق آن بود.

این درحالیست که جامعه ایران درعین تاثیرگذاری و تاثیرپذیری از تاریخ غرب، بالاخص غرب جدید، مسیر متفاوتی را طی کرده است که این تفاوت با وقوع انقلاب اسلامی تشدید نیز شد. جامعه ایران، علی رغم کوشش‌های نظری و عملی داخلی و خارجی در جهت یکسان انگاری و یکسان سازی تجربه تاریخی ایران با غرب جدید، کماکان مسیر متفاوتی را طی و تجربه می‌کند که بسادگی و بدون بی دقتی نظری نمی‌توان از یکسانی و یکدستی تام تجارب تاریخی ایران و غرب سخن گفت و بالتبع براحتی نمی‌توان از نظام مفهومی و نظری تجددی برای فهم این جامعه استفاده کرد.
 
در ایران، علی رغم برخی اعوجاجات ناشی از تعامل با تجدد، به دلیل محوریت وحی و آموزه‌های وحیانی، سوژه خودبنیاد به معنای تجددی آن شکل نگرفته است و سوژگی با وساطت آموزه‌های وحیانی نضج گرفته است؛ لذا کاربست مفاهیمی، چون «مشارکت» اگر نگوییم ناشی از انگیزه‌ای برای تغییر مسیر تاریخی ایران و یا بی مبالاتی نظری و مفهومی است، یک غلط رایج ناشی از گسترش مرضی ادبیات علوم اجتماعی تجددی است که البته می‌تواند آثار مهمی برجای بگذارد. چرا که مفاهیم جهان و تاریخ ما را می‌سازند.

لذا، چنانکه برخی عالمان اجتماعی هم تذکر داده اند، بهتر است از مفاهیمی بومی نظیر «یاریگری» استفاده کنیم و اگر حتی با تسامح از مفهوم مشارکت استفاده می‌کنیم بدانیم که این تنها مشترکی لفظی است. کما اینکه وقتی در ایران از مردمسالاری و دموکراسی  و دیگر مفاهیم نیز استفاده می‌کنیم نیز وضعیت به همین منوال است. در ایران مشارکت ریشه در بنیان‌های وجودی و معرفتی انسانی خدامحور دارد و نه سوژه‌ای خودبنیاد؛ لذا دین و آموزه‌های دینی مقوم آن هستند. به طوری که اوج مشارکت را در مراسم و مناسک دینی می‌توانیم ببینیم.
 
به صورت دقیق تر تحقیقات متعدد نشان می‌دهند که علی رغم اینکه میزان مشارکت ایرانیان در کنش‌های مدنی و جدید که بیشتر وجهی تجددی دارند و توسط جریان‌های غربگرا در ایران بسیار تقویت می‌شود، کم است، اما همزمان بصورت خودجوش مشارکت گسترده‌ای در فعالیت‌ها و مناسک و رویداد‌های دینی و هر نوع فعالیتی که معنای دینی پیدا می‌کنند دارند؛ و یا در مقاطع بحرانی مشارکت و ایثار و یاریگری بی نظری را از خود نشان می‌دهند.
 
البته همین جا باید دوباره به این مهم سال‌ها و بار‌ها به آن اشاره کنم که متاسفانه نگاه غربگرا مانع دیدن این ظرفیت‌های عظیم شده است و در بسیاری از موارد و مواقع، به جهت ضعف نظریات بومی مدون و عملیاتی در بحث مشارکت و نیز تکثیر ادبیات تجددی در بدنه علوم اجتماعی کشور و بعضا گرایش برخی مسئولین به نظریات غربی و پذیریش آنها، براحتی آدرس غلط به مسئولین و سیاستگذاران کشور داده و حتی این ظرفیت‌ها را بجای اینکه تقویت کرده و جهت بدهد، سرکوب نموده است. مانند ظرفیت خیریه‌ها و صندوق‌های قرض الحسنه و کارافرینی و ....

پیچیدگی دیگر این موضوع، چنانکه اشاره شد به خصائل جامعه در عصر فضای مجازی بازمی گردد. مفاهیم مختلفی خلق شده اند تا ویژگی‌های این جامعه جدید را تصویر کنند. جامعه اطلاعاتی، جامعه دیجیتال، جامعه شبکه ای، جامعه الگوریتمی و جامعه پلتفورمی نمونه‌ای از این مفاهیم جدید هستند که سعی دارند که ویژگی‌های خاص این جامعه جدید را در قیاس با جوامع قبلی نشان دهند. فارغ از اینکه بخواهیم وارد این نزاع مفهومی بشویم، برخی از ویژگی‌های مهم مرتبط با بحث ما وجود دارد که نمی‌شود آن‌ها را نادیده گرفت.

اول اینکه، تحول دیجیتال جامعه را بشدت تعاملی و شبکه‌ای کرده است. البته تعامل همواره در جامعه بشری وجود داشته و عنصر ذاتی آن است. اما در هیچ زمانی تعاملات بشری اینچنین تکثیر نشده است. این تکثیر تا انجا پیش رفته که برخی معتقدند که مفهوم شبکه باید جایگزین مفهوم جامعه بشود. چرا که جامعه سرشار از گره‌ها و نود‌هایی شده است که هویت خود را در همین روابط شبکه‌ای بازمی یابند.

دوم اینکه، جامعه بشدت تصویری شده است. تصویری شدن عالم از ویژگی‌های مدرنیته شمرده می‌شود که در دوران اخیر تشدید شده است. اینستاگرام نمونه بارز تصویری شدن در این شرایط جدید است.

سوم اینکه مرز بین امر سیاسی و اجتماعی درنوردیده شده و ساختار‌های سلسه مراتبی پیشین افقی‌تر شده است؛ لذا جریان‌های اجتماعی و بالاخص ساختار‌های مشارکتی سلسله مراتبی جای به ساختار‌های منعطف‌تر و پویاتر و مسطح‌تر داده اند؛ لذا مشارکت معنای متفاوتی یافته است.

چهارم اینکه، نقش پلتفورم‌های و الگوریتم‌های آن‌ها بسیار تعیین کننده شده. تا انجا که می‌توان با کمی اغراق مدعی شده که پلتفورم‌ها و الگوریتم‌ها جامعه را می‌سازند. مردم در پلتفورم‌ها حیات می‌گذرانند و خدمات مختلف را دریافت می‌کنند؛ لذا پلتفورم‌ها جامعه را شکل می‌دهند. مشارکت نیز از خلال همین پلتفورم‌ها صورت می‌گیرد و به اصطلاح مشارکت پلتفورمی شده است.
 
الگوریتم‌ها که در تعبیری رادیکال جایگزین نرم‌های جامعه شده اند، مدل‌های مشارکت و سطح و نوع مشارکت را تحت تاثیر قرار می‌دهند؛ لذا مشارکت الگوریتمی شده است؛ لذا در این شرایط کرونایی که حضور در فضای مجازی پررنگ شده و تبدیل به اولویت اول برای دریافت و ارائه خدمات و انجام تعاملات اجتماعی شده است، ویژگی‌های مهم یاد شده می‌تواند تاثیر بسیار زیادی بر مشارکت اجتماعی و یاریگری بگذارند.

و، اما وجه سوم پیچیدگی، نسبت یاریگری و فضای مجازی است. این نسبت، با توجه به دو پیچیدگی پیشین، پیچیدگی را مضاعف کرده است. تا آنجا که نظرات بعضا متناقضی پیرامون موضوع شکل گرفته است. تا آنجا که برخی از فروپاشی مشارکت و توده سازی جدید سخن می‌گویند، و به این نکته توجه می‌دهند چگونه تکثیر پیام‌ها در شبکه‌های اجتماعی ما را بی مسئولیت کرده و نسبت به وقایع و حوادث بی حس می‌کند.
 
به نظر این افراد ممکن است حضور در شبکه‌های اجتماعی حس تشفی اخلاقی و یا حس مشارکت را بدهد، اما در واقع نه مسئولیت اخلاقی انسان‌ها را تامین می‌کند و نه مشارکت آن‌ها را؛ و یا متخصصان دیگری نشان می‌دهند که الگوریتم‌های مورد استفاده در برخی پلتفورم‌ها چگونه افراد را توده‌ای و غیرمشارکتی و حتی بی مسئولیت می‌کند. اما در مقابل نیز برخی دیگر از اندیشمندان ظرفیت‌های مشارکتی تولید شده در عصر فضای مجازی را نشان می‌دهند و سعی دارند از این ظرفیت‌ها در جهت افزایش تعهدات اخلاق انسانها، نوع دوستی و مشارکت استفاده کنند. این افراد بر این باورند که فضای مجازی انسان‌ها را مشارکت جوتر کرده و فرصت‌های مشارکت جویانه‌تر افزایش می‌دهد.

اما فارغ از این پیچیدگی ها، نه تنها چنانکه توضیح داده شد، مشارکت در ایران رنگ و بوی دیگری دارد، که نیز به دلیل همان ویژگی‌های تاریخی و فرهنگی جامعه ایران، نسبت میان فضای مجازی و یاریگری نیز از برخی جهات متفاوت از غرب تجربه شده است. به بیان دیگر فرهنگ و تاریخ ایران زمین خود را بر این مناسبت نیز حک کرده است.
 
فارغ از سویه‌های منفی ناشی از حکمرانی ناقص فضای مجازی، این فضا در خدمت شرایط اضطراری کروانایی درآمده و توانسته است جهاد دیگری را میزبانی کند؛ لذا چنین جهادی روایتی دیگر می‌خواهد تا این این فتح را ثبت کند. اما راوی‌ای که این پیچیدگی‌ها را فهم کرده و با دقت به تصویر بکشد. فضای مجازی در جامعه ایران در این ایام کرونایی اگرچه بی‌مهری‌های زیادی از داخل و خارج از ایران را تجربه کرده است، اما میزبانی یاریگری، مهربانی و نوع دوستی ایرانیان همچون نگینی بر تارک آن می‌درخشد که نمی‌توان بسادگی از آن گذشت./د102/ف
ارسال نظرات