۱۲ تير ۱۳۹۹ - ۱۵:۱۱
کد خبر: ۶۵۶۷۳۵

سیره سیاسی امام رضا / سازش ناپذیری با دشمن

سیره سیاسی امام رضا / سازش ناپذیری با دشمن
امام رضا(ع) از هرگونه کمک به تحکیم قدرت نامشروع مأمون به عنوان طاغوت زمانشان دوری می‎کردند و در مقابله با وی به صراحت و بدون در نظر گرفتن مصالح کاذب سیاسی موضع می‎گرفتند.

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، شناسایی اندیشه و سیره سیاسی هر فرد، علاوه بر آنکه نمایانگر باورها و نقش آفرینی آنها در تعیین رفتار سیاسی است، نشانگر درک درست وی از ساختار سیاسی جامعه نیز هست، اهمیت این موضوع، زمانی دوچندان است که یک شخص با توجه به جایگاه علمی، معنوی و اجتماعی و جریان‌های فکری و سیاسی عصر خویش به تحلیل ساختار سیاسی پرداخته و متناسب با آن با تکیه بر اصول اعتقادی خویش به ارائه رفتار متناسب با وضعیت سیاسی بپردازد.

امام رضا(ع) با توجه به وضعیت ویژه حاکمیت بنی عباس و تلاش آنان در کنترل رفتار سیاسی شیعیان و ائمه اطهار(ع) سلوک سیاسی را پیش گرفت که نتایج مثبت بی شماری داشت؛ بررسی سبک و سلوک سیاسی امام رضا(ع) در دوران خود و نحوه مواجه هوشمندانه حضرت با دستگاه حاکم امری مهم است که به مناسبت یازدهم ذی‌القعده تقدیم خوانندگان می‎شود.

1. استقلال سیاسی

امام رضا عليه السلام علی‌رغم این که شدیداً تحت نظارت مأمون بودند و در آن شرائطی که خلیفه عباسی چاره ای جز تحميل ولایتعهدی به ایشان نمی دید، آن حضرت در پاسخ به اين خواسته مأمون، بدون توجه به فشارها و برخی فضاهای کاذب سیاسی، نسبت به پذیرش جبری ولایتعهدی، شرائطی برای مأمون قرار دادند و خود مستقلاً تصمیم گرفتند.

2. عدم همکاری با حاکمان ظالم و جائر

حضرت رضا علیه السلام که دستگاه مأمون را ظالم می دانستند، از همکاری و یا هر گونه کمک به گسترش و تحکیم قدرت نامشروع مأمون دوری نموده که البته با تهدید های پیاپی مأمون هم مواجه گردید، ولی این گونه تهدیدات تاثیری بر این موضع قاطع آن حضرت نداشت.

3. حفظ عزت، کرامت و آزادگی

پس از این که امام رضا(ع) با تهدیدات و فشارهای فراوانی از سوی مأمون مواجه گردیدند، برای مأمون در پذیرش این موضوع شرائطی تعیین نمودند، به این معنا که در دستگاه سیاسی حاکم، آن حضرت کسی را عزل و نصب نكند و عملاً كارى را انجام ندهند و سنّت و شيوه اى را تغيير نداده و تنها به حکومت مشاوره بدهند و درمسیر اثبات حق ولایت خويش حفظ آزادگی چنین فرمودند: مأمون چيزى به من نداده است و آن چه را به من پيشنهاد مى كند حق من است.

حضرت با این بیان، با موضوع ولایت‌عهدی که از سوی مأمون به ایشان پیشنهاد گردید، در حقیقت مخالفت صریح خویش را اعلام کرده و بر این مهم تاکید نمودند که اساساً او حق ندارد به ايشان بگوید؛ این موضوع را بپذیر؛ چرا که خلافت رسول الله(ع) از آنِ اهل بیت(ع) می باشد و این مأمون است که حکومت را غصب و نیازمند اجازه از سوی امام می باشد.

4. عدم تأثیر پذیری از برخی ستایش‌گری‎ها

مأمون برای تأثیرگذاری بر امام رضا(ع) و این که بتواند ولایتعهدی را بر عهده ایشان بگذارد و از سوی حضرت با مخالفتی مواجه نگردد، اقدام به پی ریزی شیوه ای حیله گرانه نمود، به این صورت که از ایشان بسیار تعریف و تمجید می کرد، این در حالی است که اگر خلیفه واقعاً به آنچه می گفت؛ اعتقادی داشت، اساساً نمی باید در جایگاه فعلی خویش قرار می‌داشت، مأمون به آن حضرت می‌گفت: اى فرزند رسول خدا (ص) فضيلت، علم، زهد، پارسايى و عبادت تو را دانسته و تو را در امر خلافت از خود شايسته تر مى دانم، امّا آن حضرت بدون اعتنا به این تعاریف از سوی مأمون، تحت ثاثیر آن قرار نگرفته و تنها به اهداف خویش می اندیشدند.

 5. عدم إغواپذیری در مسائل سیاسی

از جمله شگردهایی که احياناً در مسائل سیاسی وجود دارد این است که یک طرف، جهت فریب طرف مقابل در پذیرش خواسته های خویش از جملات و عباراتی بهره می جوید که نه آن را قصد کرده و نه این که عملاً چنین چيزی، اتفاق خواهد افتاد، بلکه آن عبارات تنها برای فریبکاری بوده و جنبه عملی نخواهد داشت، مأمون که اساساً شخصی فریبکار بود، در برخورد با امام رضا(ع) چنین گفت: مى‌خواهم خود را از خلافت عزل كنم و آن را به تو بسپارم و با تو بيعت نمايم.

همانگونه که از عبارت و رفتار سیاسی مأمون بر می آید، آنچه وی بر زبان رانده است، فقط جنبه تبلیغاتی و فریبکاری دارد و حضرت رضا(ع) به دور از این فضای کاذب، به آنچه می باید اقدام نموده و تحت تأثیر این عمل اغواگرانه قرار نگرفتند.

6.روشنگری در مسائل

آنچه از ابتدای حرکت امام رضا(ع) تا شهادت ایشان کاملاً مشهود بود و به عبارتی آن حضرت بدان توجه تام داشتند، این است که وی در هر فرصتی به روشنگری در باب مسائل سیاسی و خلافت پرداخته و در وثيقه ولايتعهدى چنین نوشتند: «ان الله يعلم خائنة الاعين و ما تخفى الصدور»،[3] اين اقدام امام رضا (ع) در واقع، حقانيت امامت ائمه (عليهم السلام ) و بطلان خلافت خلفاى پيشين را به اثبات رساند که از آن باید به عنوان آخرین روشنگری های سیاسی امام یاد نمود.

7. صراحت لهجه

یکی از ویژگی های شخصیتی امام(ع) در مقابله با مأمون این بود که آن حضرت حقایق را به صراحت و بدون در نظر گرفتن برخی فضاها و مصالح کاذب سیاسی بیان می فرمودند، ایشان در بیانی خطاب به مأمون چنین می فرمایند: اگر خلافت را خدا براى تو قرار داد، روا نيست لباسى را كه خدا در قامت تو راست كرد، بيرون كنى و به ديگران بدهى و اگر از تو نيست، چگونه آن را به من مى سپارى؟ در واقع این سخن حضرت نیز گویای این حقیقت است که مأمون حق خلافت را نداشته و آن را از اهل بیت(ع) غصب نموده است.

8. مقاومت در برابر خواسته‎های نامشروع و عدم سازشکاری با دشمن

اساساً آنچه در مسائل سیاسی رخ می دهد از دو حال خارج نمی باشد یا این که مشروع و قانونی بوده و یا این که این چنین نمی باشد، آنچه که مأمون از امام رضا(ع) مطالبه می نمود در دسته دوم از خواسته ها قرار داشت، برای همين امام عليه السلام با این خواسته به شدت مخالفت نموده و از پذیرش آن دوری نمودند تا این که مأمون از اهرم تهدید به قتل حضرت(ع) بهره جُست و ایشان را به پذیرش ولایتعهدی مجبور نمود، به عبارت دیگر امام رضا(ع) در مسائل سیاسی با مأمون اقدام به سازش و بیعت نفرمودند.

9. رعایت اخلاق سیاسی

اخلاق سیاسی که از جمله ضرورت های حیات سیاسی هر سیاستمدار پاک دست می باشد که لازم است همواره مورد توجه قرار گیرد، امام رضا(ع) در تمام مذاکرات و واکنش های سیاسی خویش در قبال مأمون، به اصول اخلاق سیاسی پایبند بوده و از آن تخلف نفرمودند، به دليل این که هیچ گاه جهت دستیابی به اهداف خویش، به روش‎های ناصحیح و فریبنده متوسل نگشته و یا این که به مأمون و دستگاه او اهانتی نکردند و اين مهم خود درس بزرگی است برای کسانی که می خواهند در اين راه اخلاق سياسی را مد نظر قرار دهند./826/پ202/ف

منابع:

مفاتیح الجنان

یعقوب کلينی، اصول كافى، ج 1، ص 448

محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 49، ص 155

ارسال نظرات