۸ قرن ارادت نظم به ضامن منظومۀ اسلام
شعر رضوی که امروز به عنوان یکی از جریانهای اصلی شعر آیینی محسوب شده و هر ساله آثار متعددی در این حال و هوا منتشر میشود، از پیشینهای طولانی برخوردار است.
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شعر رضوی امروز به عنوان یکی از جریانهای اصلی شعر آیینی در کشور محسوب میشود. شاید کمتر کسی باشد که طبع شعری و ذوق هنری داشته باشد اما اثری به آستان علی ابن موسیالرضا(ع) تقدیم نکرده باشد. میزان توجه شاعران به این حوزه آنقدر است که گاه برخی از شاعران آیینیسرا مجموعهای مستقل در مدح و ثنای امام هشتم(ع) منتشر کرده و اثر مجزایی را به این موضوع اختصاص دادهاند.
اما شعر رضوی به زمان حاضر محدود نمیشود. شعر رضوی از جمله حوزههای ریشهدار شعر آیینی است که سرآمدان و نامداران بزرگی در آن طبعآزمایی کردهاند. اولین اثری که در این رابطه به زبان فارسی خلق شد، قصیدهای است از سنایی غزنوی، شاعر معروف قرن ششم هجری.
سنایی از چند وجه در ادب فارسی تأثیرگذار است و از این منظر او نسبت به دیگر شاعران تقدم فضل دارد. ورود اندیشههای عرفانی، غزل قلندریه و پس از آن نگاهی اخلاقی در قصاید را میتوان از جمله ابتکارات سنایی در شعر دانست. از جمله مهمترین وجوه شعر او، قصیدهای است در مدح امام رضا (ع) که به اعتقاد کارشناسان، اولین قصیده رضوی در ادبیات فارسی است.
دیوان سنایی از همان ابتدا مزین به مدح و منقبت اهل بیت(ع) است؛ از حضرت ختمی مرتبت تا امام رضا(ع). شاعر در کنار ستایش از بزرگمردی علی(ع)، از شهادت جانسوز امام حسین(ع) و خُلق حسن امام مجتبی(ع) یاد میکند. نمونهای از قصاید درخشان در دیوان سنایی، شعری است مزین به نام مبارک حضرت ثامنالائمه(ع) که آن را نخستین قصیده رضوی در ادبیات فارسی میدانند:
دین را حرمی است در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
از معجزهای شرع احمد
از حجتهای دین یزدان
همواره رهش مسیر حاجت
پیوسته درش مشیر غفران
چون کعبه پر آدمی ز هر جای
چون عرش پر از فرشته هزمان
هم فر فرشته کرده جلوه
هم روح وصی درو به جولان ...
بعد از سنایی، یکی از معروفترین قصایدی که در آن ارادت شاعر به ساحت مقدس امام هشتم، امام رضا (ع)، دیده میشود، شعری است از خاقانی شروانی با مطلع «چه سبب سوی خراسان شدنم نگذارند/ عندلیبم به گلستان شدنم نگذارند»... شاعر که در این قصیده از جور زمانه شکایت دارد، گریزی نیز به جایگاه رفیع شاه خراسان در میان عامه مردم میزند و میگوید:
عیسیم منظر من بام چهارم فلک است
که به هشتم در رضوان شدنم نگذارند
همچو عیسی گل و ریحان ز نفس برد همت
گر چه نزد گل و ریحان شدنم نگذارند
چه اسائت ز من آمد که بدین تشنه دلی
به سوی مشرب احسان شدنم نگذارند
یا من آن پیل غریوان در ابرههام
که سوی کعبه دیان شدنم نگذارند
آری افلاک معالی است خراسان چه عجب
که بر افلاک چو شیطان شدنم نگذارند ...
اما یکی از معروفترین اشعار رضوی به جامی، سرآمد شاعران قرن نهم هجری اختصاص دارد که گفته میشود بخشهایی از این سروده در حرم مطهر رضوی و در ضریح حضرت نقش بسته است:
سَلامٌ عَلىٰ آلِ طٰهٰ وَیٰس
سَلامٌ عَلىٰ آلِ خَیْرِ النَّبِیِّین
سَلامٌ عَلىٰ رَوْضَةٍ حَلَّ فِیها
إِمامٌ یُباهِی بِهِ الْمُلْکُ وَالدِّین
امام به حق شاه مطلق که آمد
حریم درش قبلهگاه سلاطین
شه کاخ عرفان گل شاخ احسان
دُرِ دُرج امکـان مه بُرج تمکیـن
علیبنموسیالرّضا کز خدایش
رضا شد لقب چون رضا بودش آیین ...
لطف سخن هر یک از این بزرگان در کنار استواری زبان، توجه به معارف رضوی است که در جای جای سرودهها دیده میشود. در واقع این شاعران شعر رضوی را به شعر زیارت تقلیل ندادهاند. به عبارت دیگر، شاعرانی چون سنایی، خاقانی، جامی، صائب، ابن حسام و دیگران لطف سخن و طبع کلام خود را از معارف و خصائل اهل بیت(ع) به ویژه امام رضا(ع) وام گرفتهاند.
متأسفانه این موضوعی است که امروزه کمتر در شعر شاعران جوان ما دیده میشود. شعر رضوی در سالهای گذشته هرچند یکی از شاخههای پررنگ شعر آیینی به شمار میآید، اما تقلیل این گونه ادبی به شرح آنچه در حرم رضوی میگذرد و برتری یافتن عاطفه شاعر بر اندیشه و غفلت از توجه به سیره رضوی، گاه شعر این حوزه را از جایگاه اصلی خود دوره کرده است.
در پایان این گزارش را با سروده درخشان زندهیاد قیصر امینپور که شاعر در آن با زبانی امروزی ارادت خود را به امام رضا (ع) نشان داده است، به پایان میبریم:
چشمه های خروشان تو را میشناسند
موجهای پریشان تو را میشناسند
پرسش تشنگی را تو آبی جوابی
ریگ های بیابان تو را میشناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران ترا میشناسند
هم تو گلهای این باغ را میشناسی
هم تمام شهیدان تو را میشناسند
از نشابور با موجی از لا گذشتی
ای که امواج طوفان تو را میشناسند
بوی توحید مشروط بر بودن توست
ای که آیات قرآن تو را میشناسند
گر چه روی از همه خلق پوشیده داری
آی پیدای پنهان تو را میشناسند
اینک ای خوب فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را میشناسند
کاش من هم عبور تو را دیده بودم
کوچههای خراسان تو را میشناسند
اما شعر رضوی به زمان حاضر محدود نمیشود. شعر رضوی از جمله حوزههای ریشهدار شعر آیینی است که سرآمدان و نامداران بزرگی در آن طبعآزمایی کردهاند. اولین اثری که در این رابطه به زبان فارسی خلق شد، قصیدهای است از سنایی غزنوی، شاعر معروف قرن ششم هجری.
سنایی از چند وجه در ادب فارسی تأثیرگذار است و از این منظر او نسبت به دیگر شاعران تقدم فضل دارد. ورود اندیشههای عرفانی، غزل قلندریه و پس از آن نگاهی اخلاقی در قصاید را میتوان از جمله ابتکارات سنایی در شعر دانست. از جمله مهمترین وجوه شعر او، قصیدهای است در مدح امام رضا (ع) که به اعتقاد کارشناسان، اولین قصیده رضوی در ادبیات فارسی است.
دیوان سنایی از همان ابتدا مزین به مدح و منقبت اهل بیت(ع) است؛ از حضرت ختمی مرتبت تا امام رضا(ع). شاعر در کنار ستایش از بزرگمردی علی(ع)، از شهادت جانسوز امام حسین(ع) و خُلق حسن امام مجتبی(ع) یاد میکند. نمونهای از قصاید درخشان در دیوان سنایی، شعری است مزین به نام مبارک حضرت ثامنالائمه(ع) که آن را نخستین قصیده رضوی در ادبیات فارسی میدانند:
دین را حرمی است در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
از معجزهای شرع احمد
از حجتهای دین یزدان
همواره رهش مسیر حاجت
پیوسته درش مشیر غفران
چون کعبه پر آدمی ز هر جای
چون عرش پر از فرشته هزمان
هم فر فرشته کرده جلوه
هم روح وصی درو به جولان ...
بعد از سنایی، یکی از معروفترین قصایدی که در آن ارادت شاعر به ساحت مقدس امام هشتم، امام رضا (ع)، دیده میشود، شعری است از خاقانی شروانی با مطلع «چه سبب سوی خراسان شدنم نگذارند/ عندلیبم به گلستان شدنم نگذارند»... شاعر که در این قصیده از جور زمانه شکایت دارد، گریزی نیز به جایگاه رفیع شاه خراسان در میان عامه مردم میزند و میگوید:
عیسیم منظر من بام چهارم فلک است
که به هشتم در رضوان شدنم نگذارند
همچو عیسی گل و ریحان ز نفس برد همت
گر چه نزد گل و ریحان شدنم نگذارند
چه اسائت ز من آمد که بدین تشنه دلی
به سوی مشرب احسان شدنم نگذارند
یا من آن پیل غریوان در ابرههام
که سوی کعبه دیان شدنم نگذارند
آری افلاک معالی است خراسان چه عجب
که بر افلاک چو شیطان شدنم نگذارند ...
اما یکی از معروفترین اشعار رضوی به جامی، سرآمد شاعران قرن نهم هجری اختصاص دارد که گفته میشود بخشهایی از این سروده در حرم مطهر رضوی و در ضریح حضرت نقش بسته است:
سَلامٌ عَلىٰ آلِ طٰهٰ وَیٰس
سَلامٌ عَلىٰ آلِ خَیْرِ النَّبِیِّین
سَلامٌ عَلىٰ رَوْضَةٍ حَلَّ فِیها
إِمامٌ یُباهِی بِهِ الْمُلْکُ وَالدِّین
امام به حق شاه مطلق که آمد
حریم درش قبلهگاه سلاطین
شه کاخ عرفان گل شاخ احسان
دُرِ دُرج امکـان مه بُرج تمکیـن
علیبنموسیالرّضا کز خدایش
رضا شد لقب چون رضا بودش آیین ...
لطف سخن هر یک از این بزرگان در کنار استواری زبان، توجه به معارف رضوی است که در جای جای سرودهها دیده میشود. در واقع این شاعران شعر رضوی را به شعر زیارت تقلیل ندادهاند. به عبارت دیگر، شاعرانی چون سنایی، خاقانی، جامی، صائب، ابن حسام و دیگران لطف سخن و طبع کلام خود را از معارف و خصائل اهل بیت(ع) به ویژه امام رضا(ع) وام گرفتهاند.
متأسفانه این موضوعی است که امروزه کمتر در شعر شاعران جوان ما دیده میشود. شعر رضوی در سالهای گذشته هرچند یکی از شاخههای پررنگ شعر آیینی به شمار میآید، اما تقلیل این گونه ادبی به شرح آنچه در حرم رضوی میگذرد و برتری یافتن عاطفه شاعر بر اندیشه و غفلت از توجه به سیره رضوی، گاه شعر این حوزه را از جایگاه اصلی خود دوره کرده است.
در پایان این گزارش را با سروده درخشان زندهیاد قیصر امینپور که شاعر در آن با زبانی امروزی ارادت خود را به امام رضا (ع) نشان داده است، به پایان میبریم:
چشمه های خروشان تو را میشناسند
موجهای پریشان تو را میشناسند
پرسش تشنگی را تو آبی جوابی
ریگ های بیابان تو را میشناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران ترا میشناسند
هم تو گلهای این باغ را میشناسی
هم تمام شهیدان تو را میشناسند
از نشابور با موجی از لا گذشتی
ای که امواج طوفان تو را میشناسند
بوی توحید مشروط بر بودن توست
ای که آیات قرآن تو را میشناسند
گر چه روی از همه خلق پوشیده داری
آی پیدای پنهان تو را میشناسند
اینک ای خوب فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را میشناسند
کاش من هم عبور تو را دیده بودم
کوچههای خراسان تو را میشناسند
منبع: تسنیم
/د102/ف
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
باز هم ربیع رسید و باز هم مسئله لعن. بابا بخاطر وحدت هم که شده لعن علنی نکنین
پاسخ