امام رضا دین را از نابودی و اسلام را از انحراف نجات دادند
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، آیت الله سید احمد علم الهدی، نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی امروز در جمع عزاداران رضوی در بارگاه مطهر ثامن الحجج(ع) با شهادت نامه خوانی امام رضا(ع)، گفت: رسول اکرم(ص) فرمودند:«بضعه من در خطه خراسان دفن می شود».
وی ابراز کرد: رسول خدا دو نفر یکی حضرت فاطمه(س) و دیگری امام رضا(ع) را بضعه خود بیان داشته اند؛ در فارسی بضعه به پاره تن معنی می شود در حالی که بضعه از ماده بضائت به معنای سرمایه است و آن بخشی از وجود افراد که نقش سرمایه ای برای آن ها حساب می شود را بضعه می گویند به عنوان مثال قلب و کبد که از اعضای اصلی بدن انسان است را بضعه می گویند.
آیت الله علم الهدی افزود: امام حسین(ع) خیلی مورد علاقه رسول خدا(ص) بود اما بضعه را فقط برای حضرت فاطمه(س) و حضرت رضا(ع) بیان می کند که این نشان دهنده نقش مهم این دو نفر در حفظ و حراست از دین اسلام است، این دو بزرگوار دین را از نابودی و اسلام را از تحریف حفظ می کنند.
امام جمعه مشهد بیان داشت: بعد از پیغمبر(ص) تداوم وحی از رهبری منحرف شده و به جایی رسیده بود که اساس اسلام در خطر قرار گرفته بود، پیغمبر(ص) فرمود:«رشته های اسلام یکی پس از دیگری از هم گسیخته می شود و اولین رشته امامت است و به جایی می رسد که نماز هم از هم گسسته می شود»، در برابر این سقوط کسی که مقابله کرد و اسلام را نجات و مسیری را مشخص کرد، حضرت فاطمه(س) بود.
وی ابراز داشت: وقتی حضرت فاطمه(س) قیام کرد حدود 7 نفر «اشهد ان علی ولی الله» می گفتند اما امروز فراوان «اشهد ان علی ولی الله» می گویند و این به خاطر فاطمه(س) بود بنابراین حضرت رسول(ع) می فرماید این بضعه من است همچنین چنین موقعیت مشابه برای امام رضا(ع) رخ داد و این حضرت در برابر نقشه زیرکانه مأمون اسلام و امامت را نجات داد.
آیت الله علم الهدی اظهار کرد: بنی عباس و بنی امیه فرزندان پیغمبر را کشته و مورد ظلم و شکنجه قرار دادند تا امامت را براندازی کنند اما نتوانستند، در زمان امام رضا(ع) مأمون حکومت می کرد و چنان شیطنت داشت که به او معاویه بنی عباس می گفتند، وی به دنبال طرحی بود که امامت را براندازی کند، وی نقشه ای را طرح ریزی کرد که امام رضا(ع) را از مدینه به خراسان آورده و در نقطه دور دست از اسلام وادار به قبول خلافت کند و مأمون را ولی عهد خود قرار دهد، سپس امام رضا(ع) را بکشد و خود امام و خلیفه بعد از امام رضا می شود که در نتیجه جریانی به نام امامت به غیر از خلافت وجود نخواهد داشت، وی با این نقشه می خواست امامت را در خلافت ادغام کرده و امامت را براندازی کند.
نماینده مجلس خبرگان رهبری شهادت امام رضا(ع) را غریبانه بیان و ابراز کرد: فجیع ترین نوع شهادت، شهادت امام رضا(ع) است علت این که به امام رضا(ع) غریب الغربا گفته می شود، به خاطر بیان خود حضرت است؛ شهادت همه امام ها در غربت بود اما چرا امام رضا(ع) اصرار دارد که شهادت ایشان در غربت است و می فرماید:«بدترین چیزی که در زمان من به وجود آمده من را با زهر می کشند و من را در سرزمین غربت دفن می کنند.» چون ائمه دیگر به شهادت رسیده و مردم متوجه شدند که این ها شهید شده و مورد ظلم قرار گرفته اند اما مأمون ایشان را به شهادت رساند بدون این که کسی متوجه شده باشد پس اصل شهادت در غربت بود البته بعد از شهادت مردم شک کردند که امام کشته شده یا بر اثر بیماری از بین رفته اند.
وی بیان داشت: سهل بن فضل، وزیر مأمون نامه ای به حضرت رضا(ع) نوشته و وی را به خراسان دعوت کرد و حضرت جوابی نداد سپس رجا بن ابی سفاک از فرماندهان مأمون مأموریت یافت تا با تیم قوی نظامی ولو با زور حضرت را از مدینه به خراسان بیاورد و به تبلیغ در مدینه پرداختند که می خواهیم خلافت به اهل او و امام رضا(ع) واگذار شود، مردم نیز باور کردند.
آیت الله علم الهدی با اشاره به نقش برآب کردن نقشه مأمون و آگاه کردن مردم توسط امام رضا(ع) از نقشه مأمون از لحظه حرکت از مدینه به سوی خراسان، گفت: امام رضا(ع) در روزهای هجرت به خراسان به حرم پیغمبر رفته و در حالی که گریه می کردند خطاب به رسول خدا(ص) گفتند:« ای جدا این میوه دل من است و ایشان را به شما می سپارم.» و به یاران خود فرمودند:«این فرزند عزیز من و حجت بعد از من است، و او را حفظ کنید و آنچه دستور می دهد را اطاعت کنید.» در این زمان امام جواد(ع) 7 سال بیشتر نداشت و امامت امام جواد از این لحظه اجرا شد.
امام جمعه مشهد اظهار کرد: روز حرکت امام رضا(ع) شروع شد و موکب حضرت را با جریان تشریفاتی مفصل آماده کردند تا حرکت کنند و جمعیت نیز درب خانه حضرت جمع شده و فکر می کردند که حضرت خلیفه خواهد شد و بعد از این همه سال سختی امامان بعد از پیغمبر(ص) حق به حق دار می رسد، امام رضا(ع) همین جا باید نقشه مأمون را نقش برآب کند؛ صدای ضجه ای از خانه حضرت بلند شد و کنیزی که اشک می ریخت از میان خانه حضرت بیرون آمد و گفت: «مردم شما جشن گرفته که حضرت خلیفه شود و حضرت می گوید که این ها می خواهند من را بکشند شما از الان برای من گریه کنید».
وی بیان داشت: مأمون در اولین فرصت بعد از ورود حضرت مجلسی را تدارک دید و همه بزرگان کشوری و لشکری خود را آورد و به امام رضا(ع) گفت که تصمیم دارم خلافت را به شما واگذار کنم، حضرت در پاسخ به مأمون گفت:«اگر این خلافت حقی است و از جانب خدا به تو رسیده است، نمی توانی به دیگری بدهی و اگر حق خدایی نیست چطور چیزی که مال تو نیست می خواهی به دیگری بدهی.» با این سخن امام نقشه مأمون نقش برآب شد.
آیت الله علم الهدی افزود: امام رضا(ع) به مأمون گفت:«پدرم از علی(ع) نقل می کند که من قبل از تو از دنیا می روم و در حالی که من را با سم می کشند و من در سرزمین غریب دفن می شوم.»؛ مأمون وقتی دید حضرت خلافت را قبول نمی کند به وی ولایت عهدی را داد که حضرت در صحبت با خدا با صدای بلند در مجلس مأمون فرمود:«خدایا من در شرایطی هستم که مجبور به قبولی ولایت عهدی هستم.»
امام جمعه مشهد بیان داشت: بعد از این جریان هایی دیگر رخ داد از جمله مأمون به امام رضا(ع) امر کرد که نماز عید را اقامه کند و حضرت امتناع کرد اما وقتی ناچار شد فرمود:«من مثل شما نماز عید نمی روم.» ایشان با پای برهنه با تکبیر به خارج از شهر برای برپایی نماز رفت چنانچه که فضل ابن سعد به مأمون گفت اگر این نماز تمام شود تو نمی توانی بر مردم حکومت کنی، وی حضرت را نگذاشت نماز بخواند و گفت خودم می آیم و حضرت برگشت که خیلی به ایشان توهین شد همچنین خشکسالی شد و بنا شد که حضرت نماز استسقاء بخواند، امام رضا(ع) نماز را خواندند و بعد از آن بارانی مداوم و بدون وارد شدن ضرر چند روز بارید.
نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی ابراز کرد: مأمون فهمید که در برابر امام رضا عاجز است و نمی تواند کاری کند پس تصمیم به قتل ایشان گرفت و توطئه هایی را برای حضرت تدارک دیدند./864/پ202/ب1
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ