۲۴ آبان ۱۳۹۹ - ۲۲:۳۴
کد خبر: ۶۶۸۳۹۱

فرازهایی از وصیت نامه شهید داود صادقی

فرازهایی از وصیت نامه شهید داود صادقی
در وصیت نامه شهید داود صادقی بر حفظ حجاب تاکید شده و آمده است: حفظ حجاب ابزاری محکم برای مقابله با یاوه گویی دشمنان است.

به گزارش خبرگزاری رسا در خرم آباد، در وصیت نامه شهید داود صادقی آمده است: سخنم را با نام خداوند رحمان آغاز می کنم آن خدایی که همه از اوییم و سویش هجرت خواهیم کرد.

بنام پروردگار عالم که ما را آفرید و به ما جان داد و این جان ناقابل را هم زمانی خواهد گرفت معلوم نیست کی و کجا و چگونه از این دنیای زودگذر می رویم، پس بیایید تا مواظب اعمال و کردار خود باشیم و گول شیطان را نخوریم و وابسته به این دنیا ظاهر فریب نباشیم، با درود و سلام به محضر حضرت امام زمان مهدی(عج) و نائب بر حقش، قلب تپیده امت اسلام و یاور مستضعفان و با سلام بر روان پاک و مطهر شهیدان و با سلام و درود بر رزمندگان اسلام این زاهدان شب و شیران روز و با درود بر یاران صدیق امام و شما امت حزب الله و همیشه در صحنه.

حسین جان ای مظلوم کربلا اگر چه در کربلایت نبودم و در کنارت نبودم تا ندا هل من ناصر ینصرنی تو را پاسخ دهم و جانم را فدایت کنم یا حسین(ع) ولی اینک به ندای نایب امام زمان (عج) این حسین زمان پاسخ داده ام و رو به سوی جبهه آوردم تا اعلام کنم.

(هیهات منا الذله) ای امام عزیز ای خمینی، ای کاش صدها جان داشتم تا در راهت فدا نمایم زیرا که راه تو راه حسین و راه حسین راه رسول الله است و راه رسول الله همان چیزی است که خداوند می خواهد.

از خانواده عزیزم و همه انسان ها می خواهم که همیشه و در هر حال به فکر آخرت باشند.

نگذارید دنیا فریبتان بدهد یک لحظه به قبرستان بروید ببینید آنهایی که رفتند چکاره بودند، آنها هم روزی مثل شما بودند اما فعلاً در میان شما نیستند پس همه رفتنی هستیم.

بار الها من ضعیف و ناتوان که تحمل درد از دست دادن پاهایم را ندارم چگونه می توانم عذاب تو را تحمل کنم، خدایا می دانی که چه می کشم، از مردن نمی هراسیم، عجب دردی، چه می شد که امروز شهید می شدم و فردا زنده می شدم، تا دوباره شهید شوم آری همه یاران به سوی خدا رفتند در حالی که نگران فردا بودند.

خدایا بهترین دوستانم شهید شدند و ما را تنها گذاشتند خدایا من با امام خمینی میثاق بستم به او وفادارم زیرا که او به اسلام و قرآن وفادار است راه سعادت بخش حسین(ع) را ادامه دهید. خواهر و مادرم نگران نباشید و برایم دلتنگی نکنید، مادر من خاک زیر پایت هستم این را از ته قلبم می گویم و از پدر و مادر گرامی ام می خواهم که سر نماز برای من دعا کنید و از خدای بزرگ بخواهید که از گناهان این بنده حقیر بگذرد و ما را در پناه خودش حفظ و ترس را ازدل من ریشه کن کند.

برای پیروزی تمام رزمندگان اسلام و سلامتی امام عزیز دعا بکنید و من هم به نوبه خود از خداوند بزرگ می خواهم که به خانواده عزیز و گرامی خودم و تمامی شهدا صبر و استقامت و توفیق عطا فرماید، خداوندا تو خودت می دانی که چقدر گناهکارم ولی رسول خودت فرمودند که اولین قطره ای که ازخون شهید بر زمین می ریزد تمامی گناهانی که کرده است آمرزیده می شود خداوندا ما را به فیض شهادت برسان زیرا که تحمل این همه گناه را نداریم.

بارالها هر کجا می نگریم جلوه تو را می بینیم . خدایا نمی دانم از چه صحبت کنم از ایمان ناقصم و یا از افکار پریشانم، خدایا در مقابل نعمت هایت چیزی ندارم که هدیه کنم فقط یک جان دارم. خدایا آنرا با رضای کامل و به هر نحوی که تو بخواهی فدایت می کنم اما چه زیباست آن روزی که خون انسان حقیری چون من نهال انقلاب اسلامی را آبیاری کند، ای ملت مسلمان مبادا در رختخواب ذلت بمیرید که حسین(ع) در میدان نبرد شهید شد.

در خط ولایت فقیه باشید و ستون دین یعنی نماز را به پا دارید و هرگز نمازتان را قضا نکنید. نمازهایتان را حتماً در اول وقت هم به جماعت بخوانید و در صفوف یکپارچه و وحدت آفرین نماز جمعه شرکت کنید و در دعاهای توسل و کمیل شرکت کنید و نماز شب را حتماً به پا دارید که عمل این فریضه در جهاد اکبر که همان جهاد با نفس است تأثیر بسزایی دارد و ای خواهران حزب الله و ای خواهران عزیز حجابتان کوبنده تر از سلاح ما است از شما می خواهم که با حجاب خود مشت محکمی در دهان یاوه گویان و دشمنان اسلام بزنید و حجاب خود را حفظ کنید.

خانواده عزیزم اگر من در راه خدا کشته شدم و دیگر برنگشتم دل هایتان را قوی کنید و هیج ناراحت نباشید و گریه و زاری نکنید ایزد منان پشتیبان و نگهبان شماست بدانید که این مصیبت و سختی ها زودگذراست هیچ گاه زبان به شکایت نگشایید و همیشه به فکر خدا باشید و بدانید که فرزندتان در راه الله و هدف حسین(ع) و مانند علی اکبر حسین گشته شد چه افتخاری بالاتر از این که فرزندتان را در راه اسلام عزیز از دست بدهید.

همیشه به یاد خانواده هایی باشید که چندیدن فرزندشان را از دست داده اند، در این دنیای پوچ آرزویی جز شهادت نداشتم من از زندان آزاد شدم و شما باید بخاطر آزادی من از زندان دنیا جشن بگیرید و خندان و خشنود از مردمی که سر قبرم می آیند استقبال کنید و از برادرانم و آشنایانم و دوستان عزیزم که برای من همانند برادر بودند حلالیت می طلبم و می خواهم که راهم را ادامه دهند و روحانیت متعهد و ولایت فقیه را تنها نگذارند./۹۴۵۱/د102/ب1

ابراهیم بهروج
ارسال نظرات