۱۸ دی ۱۳۹۹ - ۱۱:۲۱
کد خبر: ۶۷۲۱۷۰
محقق تاریخ معاصر تبیین می کند؛

بی‌حجابی اجباری، یا باحجابی اجباری؟

بی‌حجابی اجباری، یا باحجابی اجباری؟
حجت الاسلام رمضان نرگسی گفت: با اجباری شدن کشف حجاب نه تنها روی آوردن به حجاب بیشتر نشد بلکه پوشیه به کلی از بین رفت و چادر رنگی به جای چادر سیاه آمد.

اشاره: ۱۷ دی‌ماه سرآغاز رسمی کشف حجاب رضاخانی بود. رضاخان تلاش داشت تا با زور باتوثم حجاب از سر زنان ایرانی بردارد؛ اما بانوان با عفاف ایرانی با مقاومت خود باعث ماندگاری حجاب شدند و بعد از بیش نیم قرن از آن روز کشف حجاب اجباری، اکثریت مردم به دنبال حجاب و پوشش اسلامی هستند.

باتوجه به اظهارات چندی پیش مهدی نصیری در رابطه با حجاب اجباری در کشور و استفاده برخی معاندین رسانه‌ای از واژه «اجباری» برای خدشه دار کردن این امر شرعی و قانونی، خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا با حجت‌الاسلام رضا رمضان نرگسی محقق و نویسنده در حوزه تاریخ معاصر در این رابطه گفت‌وگو کرد.

رساـ در خصوص بحث حجاب، اجباری بودن یک امر چه تأثیری در جامعه دارد؟

به نظرم ابتدا باید گفت که مراقب جو رسانه‌ای که بیشتر شبیه کف و حباب‌های روی آب هستند، باشیم تا جلوی واقعیات موجود در فضای حقیقی را نگیرند؛ به طور مثال در خصوص آقای نصیری که چندی پیش مسأله حجاب اجباری را در صداوسیما پیش کشیدند و مسأله کشف حجاب اجباری را به‌گونه‌ای مطرح کردند که کشف حجاب باعث روی‌ آوردن زنان به حجاب است و شاهد مثال خود را دانشگاه شیراز می‌آورد؛ درحالی که این یک دروغ و قیاس مع‌الفارق است.

ببینید؛ قبل از کشف حجاب اجباری رضاخان، حجاب به شکل چادر سیاه و پوشیه بلند و سفیدی که به آن چادر و چاقچور می‌گفتند رایج بود، به‌گونه‌ای که زنان بسیاری از خود دربار چادر و چارقد داشتند. در تاریخ ثبت است که وقتی پادشاه افغانستان و ترکیه به همراه همسرانشان که بی‌حجاب بودند وارد تهران شدند، زن رضاخان با حجاب در این کنفرانس حاضر شد و سپس روزنامه‌ها برای اینکه زن رضاخان را برای کشف حجاب تحریک کنند، گفتند این نوکر در این کنفرانس چه کسی بود؟ آن موقع هنوز کشف حجاب رسمی نشده بود و روشنفکران بسیاری از این مسأله ناراحت بودند که چرا زن رضاشاه هنوز حجاب دارد و این درحالی بود که دختران رضاشاه حجاب نداشتند ولی زن او تا روز آخر کشف حجاب، حجاب را رها نکرد!

شوهران روشنفکر خواستار بی‌حجابی به همراه همسرانی با حجاب!

ما حتی شاهد مثال برای زنان روشنفکران داریم که تا آخرین لحظات کشف حجاب اجباری از چادر و چاقچور استفاده می‌کردند؛ اما بنده این را می‌خواستم بگویم که متأسفانه بعد از کشف حجاب اجباری توسط پهلوی اول چاقچور که هیچ، چادر سیاه هم از بین رفت؛ یعنی می‌خواهم بگویم که تأثیر اجباری بودن یک امر در جامعه چه اتفاقاتی را در جامعه رقم خواهد زد و نباید فکر کرد که کشف حجاب باعث روی آوردن زنان به حجاب بود. ما هنوز هم که هنوز است چیزی به نام چاقچور نداریم.

رساـ نظر شما درمورد جمله پهلوی اول که می‌گوید؛ ای کاش من نبودم و همسرم جلوی مردان بی‌حجاب نمی‌شد؛ اما برای عظمت ایران باید زنانمان بی‌حجاب شوند! چیست؟

به نظر بنده رضاخان را مجبور به رسمی کردن کشف حجاب کردند. او را به ترکیه می‌بردند و از عمد مدام به مکان‌های شیک و کارخانه‌ها می‌بردند که زنان بی‌حجاب در آن‌جا مشغول بودند و به نوعی القا می‌کردند که توسعه و پیشرفت یک کشور در گرو بی‌حجابی زنان است! حتی آقای منظر از قول استادش آقای حسین لنکرانی نقل می‌کند که رضاخان وقتی برای جلسه کشف حجاب می‌رفت، همین چیزی که گفتید را می‌گفت.

 

 

با چنین تفکرات و رفتارهایی رضاخان را وادار کردند که کشف حجاب را اجباری کند. بعد از برکنار شدن رضاخان، زنان ما به مجلس و پهلوی دوم نامه نوشتند که این قانون خلاف اسلام است و باید اصلاح شود که مجلس هم جلسه گرفت و اجباری بودن بی‌حجابی را برداشتند؛ اما با کمال تعجب دیدیم که دیگر چادر سیاه برنگشت و به جای آن چادر‌های رنگی به جامعه آمد. خانم رابین راید در کتابی که در مورد انقلاب اسلامی ایران نوشته است، می‌گوید؛ چادر سیاه با انقلاب اسلامی دوباره به ایران بازگشت، چادر سیاهی که از بعد کشف حجاب رضاخان رفته بود، منتهی بدون آن پوشیه و چاقچور.

بعد از رضاخان زنان ما چادر رنگی سرشان می‌کردند و چادر سیاه خیلی اندک بود. شما عکس‌هایی که از دوره بعد رضاخان وجود دارد را نگاه کنید؛ چادر سیاه اندک پیدا می‌شود، بعضی‌هایشان بی‌حجاب‌اند و بیشترشان چادر رنگی سرشان است. پس اینکه بعضا می‌گویند الزام به بی‌حجابی در دوران رضاشاه بود که رغبت زنان را به حجاب داشتن بیشتر کرد، این یک دروغ محض است.

ببینید؛ رضاخان به اسم توسعه و پیشرفت حجاب را برداشت، خودش هم گفته بود که کاش زنانمان سرلخت نمی‌شدند ولی چه کنیم که برای عظمت ایران باید زنانمان را سرلخت کنیم! یعنی مسأله کشف حجاب را به این شیوه در جامعه مطرح کردند. با این تفکر توانستند مردم را به بی‌حجابی قانع کنند و جلوی روحانیون ایستادند. شما مشاهده کنید چندین سال قبل تر از تاج گذاری رضاشاه در یکی از مجلات تهران یک مقاله‌ای علیه حجاب نوشته می‌شود، مردم تهران علیه این مقاله راهپیمایی کردند و آن نویسنده را به زندان انداختند و او را جریمه نقدی کردند؛ اما بعد از تاج‌گذاری رضاشاه چنان زمینه را محیا کردند که مردم حجاب و دین را به معنای عقب‌ماندگی، بدبختی و... می‌پنداشتند برای همین آمادگی جزئی داشتند تا کشف حجاب کنند. همچنین از طریق دارالتبلیغ و تربیت روحانیون فاسد و مخالف حجاب مانند؛ شریعت سنگلجی و برادرانش، زمینه کشف حجاب را محیا کردند و چقدر در این دارالتبلیغ علیه اصل روحانیت و دین سخنرانی کردند و در آخر حجاب به زور از سر مردم برداشته شد.

مردمانی که تخدیر شدند

کشف حجاب اجباری رسمی شد؛ اما در تهران آب از آب تکان نخورد، می‌خواهم بگویم که آن مردمی که برای یک مقاله راهپیمایی کردند، چند سال بعد از آن، در کشف حجاب اجباری چیزی نگفتند؛ اما چرا در انتهای دوره پهلوی دوم کلا وضعیت برعکس شد و مردم خواهان دین شدند؟ چون مردم نزدیک به نیم قرن با بی‌دینی و بی‌حجابی زندگی می‌کردند و نه تنها پیشرفت و توسعه ندیدند بلکه وابستگی بیشتر و خفت و خواری بیشتر را مشاهده کردند، برای همین دوباره به اسلام و روحانیت واقعی روی آوردند.

رساـ پس روی آوردن مردم به اسلام به خاطر تأثیر معکوس اجبار نبوده است بلکه به خاطر ناامیدی و سرشکستگی مردم در دوران پهلوی بوده است؟

بله؛ اینکه می‌بینید ما برگشتیم به اسلام، این برگشت به اسلام نتیجۀ قطع امید مردم از نظام دست نشاندگی بود، از پیشرفت نافرجام بود، نتیجه رفتن کل ملت به طرف اسلام بود نه نتیجۀ بی‌حجاب اجباری رضاخان؛ بنابراین انقلاب اسلامی نتیجۀ شکست پهلوی به لحاظ سیاسی، اقتصادی، صنعتی، فرهنگی و... است و این در حقیقت چیزی است که ما الان باید محکم پایش بایستیم.

حجاب یک نماد هویتی است

حالا بنده یک مطلبی را ضمن این بحث‌ها بگویم که شما در جنگ وقتی پرچم مقابل را پایین بکشید یعنی در حقیقت جنگ را باخته اند. الان در جنگ فرهنگی با غرب بلندترین و بزرگ‌ترین پرچمی که ما بلند کردیم، همین حجاب است. بدون جهت نیست که دشمنان این همه هزینه می‌کنند تا حجاب را پایمال کنند، چون این حجاب یک پرچم و یک نماد است. اشتباه نشود، یکی از واجبات در کنار واجبات دیگر نیست؛ بلکه یک نماد هویتی است. اگر این نماد هویتی را محکم نگیریم، چون از طرف دشمن به شدت حمله می‌شود کل این پرچم و نماد هویتی نابود می‌شود و چیزی باقی نخواهد ماند.

بگذارید کمی بیشتر توضیح بدهم، ببینید درجایی که شما دشمنی ندارید و شما در فضا و محیطی خنثی قرار دارید، می‌توانید نمادهای هویتی را محکم را نگیرید و برایتان مهم نباشد؛ اما در جایی که دشمن با تمام قوا و با تمام ثروت خود درحال جنگیدن با ماست، اگر نمادهای هویتی و پرچم‌ها را شل بگیریم مانند این است که در وسط جنگ اسلحه خود را زمین بگذاریم. در وسط جنگ شما وقتی خلع سلاح شده‌اید، دشمن به راحتی پیروز مبارزه خواهد بود. الان ما در وضعیتی قرار داریم که از هر طرف مورد هجمه‌های مختلف هستیم؛ اگر بی‌حجابی در جامعه هست به خاطر همین هجمه‌ها و همین حمله‌ها است که ما بعضا شل گرفتیم و دشمن بعضی پرچم‌ها را پایین کشیده است و در بعضی عرصه‌ها اسلحه‌هایمان را از دستانمان درآورده است؛ اما نباید ناامید شویم و با عزمی راسخ بدون شک دوباره پرچم‌های انقلاب اسلامی را بلند خواهیم کرد.

ارسال نظرات