حجاب در آینه ادبیات کهن پارسی
تصویب قانون کشف حجاب در ۱۷ دی ۱۳۱۴ خورشیدی به وسیله رضاخان، واقعه مهمی در تاریخ معاصر ایران به شمار میرود که با مخالفت قاطعانه اقشار مختلف مردم به شکست انجامید، قانونی که مدعی اعطای آزادی بیشتر به بانوان بود اما حاصلی جز محدودیت و استثمار بیشتر آنان به همراه نداشت.
این مساله همچنان که بن مایه فرهنگی و اجتماعی خود را حفظ کرده؛ رویکردی سیاسی هم به خود گرفته و نمادی برای اعتراض های اجتماعی و سیاسی شده است. مسیر انحرافی در پی کج فهمی رضا خان، که همچنان تبیین کاملی درباره ابعاد مخرب آن صورت نگرفته است.
در این راستا خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی رسا به سراغ حجت الاسلام سید جواد حسینی از کارشناسان فرهنگی رفته تا این مساله را بیشتر مورد بررسی قرار دهد:
رسا – جایگاه زن و پوشش را از لحاظ سیر تاریخی و دینی بازگو بفرمایید.
در فرهنگ اسلام درباره آفرینش زن سخنان زیادی است که زیر بنا و فندانسیون و مبانی تمام احکامی است که در اسلام برای زنان تشریع شده است و برخی از آنان را می توان از سوالات عبدالله بن سلام یهودی از پیامبر به دست آورد یکی از سوالاتی که ابراهیم بن سلام یهودی از پیامبر اسلام پرسید این بود که آیا زن از ظاهر مرد آفریده شده است یا از باطن مرد.
چنانکه می دانید در آفرینش زن ۱۴ نظریه وجود دارد این که آیا حوا از دنده مرد آفریده شده است یا از باقیمانده طینت مرد یا اینکه خلقتی ابتدایی و مستقل دارد و نظریاتی از این دست؛ اما آن چیزی که در روایت آمده است زن از دنده مرد آفریده شده است، حال این آفرینش به اعتبار باطن است و پیامبر هم فرمودند زن از باطن مرد آفریده شده است و اگر از ظاهر او افریده میشد زن هم مانند مرد ها بدون حجاب بود و لازم نبود حجاب و پوششی داشته باشد از این سخن پیامبر اصل در باره زنان به دست می آید و آن اصل تستر است عصر تستر یک جنبه بیرونی دارد که به آن حجاب گفته، یک نمای درونی دارد که عفاف نامیده می شود.
نتیجه آن این است که در فرهنگ اسلام ۷۰ تکلیف از روی زنان برداشته شده است و تاويل و تفسیر آن که چرا زن لازم نیست اذان و اقامه را با صدای بلند بگوید یا اینکه در تشییع جنازه شرکت کند این است که با همین اصل تستر توجیه و تفسیر می شود و این مسئله به یهود که از نگاه از حیث فقهی به اسلام شباهت دارد ؛ ۴۰۰ حكم از احكام زنان برداشته شده است. با این مبنا زن در فرهنگ ما کسی است که هم عفاف دارد و هم حجاب دارد عفاف حجاب دامنه اش هم پوشش ظاهری است و دیگری در حیطه خویشتن داری های درونی است حال این پوشش ظاهری یک وقت است که زیبایی های خود را می پوشاند و صدایش را نامحرم نشنود.
چنان که حضرت زهرا(س) فرمودند بهترین چیز برای زن این است که نامحرمی او را نبیند و او نیز نامحرمی را نبیند و صدایش را نشنود که در این زمینه محدودیت هایی نیز برای صحبت کردن بین زن با نامحرم در شریعت تعیین است.
رسا – نقش رضا خان در این زمینه چه بود؟
حال با این مبنا وارد فرهنگ انقلابی خود شده و با کشف حجاب رضاخان مواجه می شویم رضاخان با تصورات و الهامات عجیبی که از آتاتورک داشت؛ گمان می کرد که اگر می خواهد به تکنولوژی و پیشرفت و فرهنگ غرب برسد یکی از الزامات و پایه و اساس آن این است که باید شبیه غربیان شود و زن را از پس پرده حجاب و پوشش بیرون آورد؛ دریغ از اینکه جناب اقبال لاهوری می گوید اگر غرب پیشرفتی هم از ناحیه تکنولوژی دارد؛ از این باب نیست:
قوت مغرب نه از چنگ و رباب نی ز رقص دختران بی حجاب
غرب اگر پیشرفتی هم در تکنولوژی کرده به خاطر بی حجابی و بی بند و باری آن نبوده است بلکه این مسئله بالعکس آن را به ورطه هلاکت کشانده است و نظریه فروید پایه گذار این مسئله بود و او می گفت تمام مشکلات بشریت در واپسزدگی میل ها و نیازهای جنسی است و باید زن در معرض باشد و کار به جایی رسید که غربیان عشق را با دستان خود به مسلخ بردند و آن را نبود کردند. در همین زمینه امام راحل(ره) در این زمینه می فرماید: "زن در غرب تبدیل به یک شی شده است" و دیگر ارزش های الهی و انسانی در وجود انسان کشته شده است.
مردان زنان را در رقابتی وارد کردند که آن رقابت نشانه قدرت مردان است چرا که زیبایی و جلوه گری زن در آفرینش الهی موجود است در این مورد رضاخان اگر به تخت جمشید می رفت و اگر ذره ای مطالعه در فرهنگ اصیل ایرانیان داشت هیچ وقت چنین خطای فاحشی را انجام نمی داد و چنین فریب خانمان براندازی را از آتاتورک نمی خورد.
رسا – مساله حجاب محدود به ایران بعد از اسلام است یا در ایران پیش از اسلام حجاب زنان مطرح نبوده است؟
این چیزی بود که مقام معظم رهبری آن را با هوشیاری بیان کردند و فرمودند "حجاب فرهنگ ملی ماست" و این چیزی است که حتی در شعرها و ادبیات نظم و نثر ما به دست می آید. جناب فردوسی در چند موضوع این مسئله را به نظم کشیده است مثلا در جایی از زبان منیژه می گوید:
منیژه منم دخت افراسیاب برهنه ندیده تنم آفتاب
یعنی یک زن ایرانی آنقدر پرده نشین، خویشتندار، مستور و پوشیده است که حتی آفتاب که با همه محرم است با برهنگی زن ایرانی نامحرم است. این حکایت را جناب تهمينه همسر رستم اینگویه ذکر می کند
کس از پرده بیرون ندیدی مرا نه هرگز کس آوا شنیدی مرا
یعنی نه اینکه کسی نه من را دیده و نه اینکه حتی صدای من را نشنیده است و تهمینه همسر رستم پهلوان ایرانی جزء مخدرات فی الخیام و گوهرهای در صدف بوده و نامحرمی صدا و لحن و آواز او را نشنیده است. این حکایت در دلدادگی رودابه به سیاوش هم اینگونه ذکر شده:
همه روی پوشیدگان را ز مهر پر ازخون دلست و پر از آب چهر
یعنی انقدر پوشیده و با حجاب و مستور بوده که انگار خون به دل عاشقان می کرده است که او را هرگز ندیده اند. چنان که می دانید عشق نمایی دو گانه دارد جلوه ای بیرونی دارد که آن را ببینی و یک تصویرگری درونی و یک وصال بیرونی که قوه خیال انسان را به تخیل، تغزل و پالايش احساسات و عواطف گرایش می دهد. اگرچه انسان های بسیاری در تمنای این بودند که لحظه ای رودابه را ببینند خون به دلشان مانده بود، این همان خون به دل نامحرمان کردن است که از دیدن و تماشای محروم بودند موجب آب چهر، آبرو و حیثیت و عفت و ارزش های زنانه رودابه شده بود. در ادامه می گوید:
پس پرده پوشیدگان را ببین زمانی بمان تا کنند آفرین
اگر تو را با این ویژگی پرده نشینی، عفیف و با حجاب بودن ببینی زبان به تحسین و آفرین و ستایش گشوده می شود. نظامی گنجوی در داستان خسرو شیرین به نظم سروده و شیرین این مسئله را به عنوان هنر خود مطرح می کند که هنر من این است که با حجابم و با عفت و خویشتن داری زندگی می کنم چنان که می گوید:
مرا از هنر موی باشد نهان که او را ندیدی کس اندر جهان
نه کس موی او پیش از این دیده بود نه از مهتران نیز بشنیده بود
یعنی زن حتی در کنار زنان دیگر هم پوشیده بود که مبادا زنی توصیفات زیبایی یک زن ایرانی را پیش همسر و افراد دیگر توصیف و تعریف کند و این زینت و ارزش چیزی است که برای یک زن ایرانی به عنوان یک گوهر محسوب می شد.
رسا – در آثار تاریخی ایران به مساله پوشش و حجاب اشاره شده است؟
ای کاش رضاخان سری به تخت جمشید میزد و به سنگ نبشته ها و سنگ نگاره ها با دقت نگاه میکرد که در تمام سنگ نبشته ها و سنگ نگاره ها حتی یک زن بدون حجاب در ایران قدیم نبوده است چنانکه حتی پله ها را کوچک و با ارتفاع کم انتخاب و طراحی می کرده اند که وقتی یک زن ایرانی که با حجاب و پوشش کامل قدم بر میدارد پشت پاشنه پای او دیده نشود و وقتی زنی پاشنه پای را از طريق نامحرم دیده می شد باسرزنش و نکوهش با او رفتار می کردند و چون رضاخان فقط برای تقلید کورکورانه مأمور بود این حقایق و ارزش های فرهنگی را ندیده بود که ارزش و گوهر زن ایرانی با کشف حجاب و نمایش در چهار سوی بازار کشف نمی شود.
محمود افشار این عفت را اینگونه ذکر می کند که:
بهترین زینت دختر نه مگر عفت است خُرد تو دانی چه بگویم من از این بیشترت
که گویی خطاب این شعر با افرادی چون رضاخان است یعنی وقتی تو ارزش و جایگاه عفت و حجاب را نشناختی چنان است که یاسین در گوش چهارپایی خوانده شود و هیچ ارزشی ندارد.
وقتی بزرگان اهل ادب ازسخن گفتن با چنین دیکتاتوری ناامید می شوند جناب دهقان خطاب به دختران می گوید که اینها با سیاست گذاری های خود به دنبال این هستند که زن را بی ارزش کنند و گوهر را از صدف خارج کنند و در انظار دیگران قرار دهند و اینجا می گوید:
دخترا می کنم از مغلطه كاران خبرت که مبادا ببرند از ره عفت به درت
تا خبر دار شوی یا به قلم یا تبلیغ برده چادر زتو بنهند کلاهی به سرت
کسانی که می گویند بی حجاب باش تا تکنولوژی پیدا کنی، بی حجاب باش تا تا به آزادی های آن چنانی برسی اینان به دنبال لکه دار کردن عفت زنان ایرانی هستند. این حکایت کلاه پهلوی که بر سر زنان گذاشته شد و چادر چارقد روسری را از او گرفتند تا کلاه غربی بر سر او بگذارند این یک مغلطه کاری بیش نبود.
و در آخر از از شهریار می شنویم که ارزش عفت؛ این متاع و ارزش آن را گوشزد می کند که:
دارد متاع عفت از چار سو خریدار بازار خود فروشی این چار سو ندارد
اگر کسی ارزش انسانیت را بفهمد می داند که در همه انسان ها و هرکسی که ذره ای ارزش انسانی در او باشد می داند که عفت ارزشمند است و خریدار دارد و خودفروشی و شی شدن زن هیچ بازاری ندارد و این ها دست مایه مشتی شیطان صفت و هوسران است.