توهم یا توطئه؟
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، داشتن پیشزمینه تاریخی همان چیزی است که میتواند یک ملت را به حضیض ذلت کشانده یا آنها را به اوج عزت برساند. زیستن با گذشتگان و آموختن از پیشینیان ویژگی امت برتر است؛ درنتیجه هرگاه در این دوره مردمی را دیدی که گزیده شدند، بدان از یک سوراخ برای بار دوم است که گزیده میشوند و این مردم توانایی رهبری دنیا را نخواهند داشت.
یکی از عواملی که منجر میشود فهم گذشتگان حاصل نگردد، اشتباه در درک وقایع و جابهجایی نقش جلاد و شهید است؛ اگر به درستی از شخصی که باعث انحطاط جامعهای شد چهرهنمایی نشود، عامل سقوط جامعه پدید آمده است. از جمله اشخاصی که در تاریخ معاصر ایران به درستی بدان پرداخته نشده و پرده از چهرهاش کنار نرفته، وینستون چرچیل است.
مردم ایران و جنوب غرب آسیا از لانه انگلیس بارها گزیده شدهاند که در بیشتر تجاوزات، پای چرچیل در میان معرکه است؛ به جد میتوان گفت هیچ کسی مانند چرچیل در حق این ملت ظلم نکرد و مرتکب جنایت نشد.
دیگ پلوی سفارت انگلیس سرآغاز شکست هدف علمای مشروعهخواه بود.
چه شد که چرچیل به خاورمیانه راه یافت؟
این نماینده روباه پیر، در عین حال مسیحیان و مسلمانان را پیش خود میخواند و میگفت: بریتانیای کبیر بزرگترین کشور اسلامی در جهان است و نسبت به اعراب حسن نیت و قصد مساعدت دارد و دوستی آنان را گرامی میشمارد.
ترتیباتی که چرچیل در رابطه با کشورهای خاورمیانه داده بود در سالهای بعد به نفع انگلیس تمام شد؛ به گونهای که صلح نسبی میان اعراب و یهودیان از این کار چرچیل سرچشمه میگیرد و سلطنت پهلوی نیز مدیون پادرمیانی وینستون چرچیل است.
کودتای ۱۲۹۹
در سال ۱۲۹۹(ه. ش) وینستون چرچیل در سن ۴۷ سالگی وزیر جنگ بریتانیا بود و همو بود که دستور اجرای کودتا را به ژنرال آیرونساید، فرمانده قشون انگلیس در شمال ایران صادر کرد. بدین ترتیب بود که با اجرای این کودتا، رضا میرپنج کم کم به قدرت اول کشور تبدیل شد.
حمله به ایران در سال ۱۳۲۰
چرچیل برای توجیه اشغال ایران میگوید: «ما برای اعاده حاکمیت قانون و حراست از آزادی کشورهای کوچک، مبارزه میکنیم. شکست ما به معنای آغاز عصر توحش است که نهتنها برای ما بلکه برای حیات هر کشور کوچک دیگری نیز مهلک خواهد بود. ما که به نام میثاق جامعه ملل و در واقع بهعنوان نماینده جامعه ملل و آرمانهایش وارد عمل شدیم، حق داریم یا بهواقع موظف هستیم برای زمانی محدود، پارهای از همان قوانینی را که قصد اعاده و تثبیتشان را داریم، زیر پا بگذاریم. وقتی برای حقوق و آزادیهای ملل کوچک مبارزه میکنیم، نباید خودِ آنها مانع آزادی عمل ما شوند.»
سحرگاه سوم شهریور ۱۳۲۰ نیروهای بریتانیا از جنوب و غرب، ایران را مورد حمله زمینی، هوایی و دریایی قرار دادند. سِر ریدر بولارد، وزیرمختار بریتانیا در گفتوگویی که به حسنعلی منصور داشته علت این حمله را چنین بیان کرده که: چون دولت ایران در پاسخ به درخواستهای ۲۱ تیرماه و ۲۵ مردادماه ۱۳۲۰ دولتهای انگلیس و شوروی، در این موقع تاریک و خطرناک، سیاست مبهم در پیش گرفته و اظهارات و تذکرات دوستانه ما را با حسن نیت تلقی نکرد و در بیرون کردن عمال آلمانی هیچگونه اقدامی ننمود؛ بدین جهت دولتهای شوروی و انگلیس ناگزیر دیدند، به نیروهای مسلح خود دستور دهند از مرزهای ایران عبور نمایند...».
کنفرانس تهران و جشن تولد چرچیل
۶ آذر سال ۱۳۲۲ رؤسای جمهور سه کشور فاتح جنگ جهانی دوم، بدون اطلاع حکومت وقت وارد خاک ایران شده و یکی از کنفرانسهای چندگانهشان را به مدت چهار روز در تهران برگزار کردند. یکی از شواهد تاریخی که اوج ذلت ایران را در تاریخ نشان میدهد همین ماجرا است.
در روز ورود رهبران متفقین، علی سهیلی نخستوزیر وقت ایران آن هم از طریق کاردار شوروی که ساکن تهران بود در جریان سفر این سه نفر قرار گرفت؛ وی نیز خبر حضور آنها را به محمدرضا میدهد و محمدرضا نیز برای شرکت در کنفرانس ناگزیر شد به محل سفارت شوروی برود، اما در جریان کنفرانس، استالین و روزولت حاضر نشدند به دیدار شاه ایران بروند. فقط چرچیل، نخستوزیر انگلستان تنها برای چند دقیقه در حیاط سفارت شوروی با شاه دیدار کرد که به یک سلام و احوالپرسی و گرفتن عکس ختم شد.
خط دهی بیبیسی در کودتای ۲۸ مرداد
جک استراو، بلندپایهترین مقام انگلیسی صراحتاً به نقش بریتانیا در کودتای ۲۸ مرداد اذعان کرده و در کتاب خود مینویسد: «نماینده گروه بریتانیایی برای اینکه به شاه ایران ثابت کند از سوی دولت متبوع خودش حرف میزند و ضمانت حکومت بریتانیا با اوست، روشی غریب را در پیش گرفت: او از شاه خواست عبارتی ساده را در نظر بگیرد تا از رادیو بیبیسی فارسی پخش شود و دلش را قرص کند که دولت بریتانیا هم پشت این کودتاست. شاه ایران از آنها خواست که در رادیو بیبیسی بگویند: «اینجا لندن است و ساعت دقیقاً ۱۲ نیمه شب است.»
به اذعان صادق صبا، مسئول سابق بیبیسی فارسی گفتن لفظ «دقیقا ۱۲ نیمه شب» زمان کودتا بود که بیبیسی این خط را به کودتا چیان داد.
جک استراو در «کار، کار انگلیسیهاست» با مرور تاریخ ایران، مصدق را «پرچمدار حرکت و تلاش ایرانیان برای جستن از زیر یوغ بیگانگان در گذر ۱۵۰ سال» خواند، اما «از این طرف بریتانیا به سرکردگی چرچیل برای عزلش ترفندی زد و کاری چنان کرد. اگرچه این کودتا بدون نقش فعال (و البته پررنگتر) آمریکا راهی به جایی نمیبرد، اما نباید از یاد ببریم که باز ما در این میانه ایستاده بودیم. کار، کار انگلیسیها بود و ما هنوز هم گرفتار پیامدهای این کارمان هستیم.»
ان شاءالله که با اهل بیت محشور شوید