۰۸ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۵:۵۶
کد خبر: ۶۷۳۳۷۲

نگاهی به زندگی محقق حلی

نگاهی به زندگی محقق حلی
شیخ ابوالقاسم جعفر بن حسن بن یحیی بن سعید حلی، معروف به محقق‏، صاحب کتاب‌های زیاد در فقه از آن جمله: شرایع، معارج، معتبر، المختصر، النافع و غیره است.
یکی از تواریخ علم در تاریخ علم و تمدن اسلامی، تاریخ فقه و فقاهت است. اسلام به عنوان یک دین همه جانبه در دستورات خود شامل آیات قرآن کریم و روایات ائمه دین، توجه بسیاری به بعد عملی دین داده است و همیشه ایمان را به ضمیمه عمل خواسته و در آیات بسیاری از کتاب مقدس قرآن کریم، به ایمان و عمل صالح دعوت کرده است.
 
حتی در آیه‌ای از آیات خود عمل را به مثابه بالا برنده و موتور عملیاتی به شماره آورده و فرموده است: "الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه". این دقیقه خود نیک نشان می‏دهد که اسلام چگونه با نحو سیستم دینی خود بر مکان و مکانت یک دین همه جانبه نشسته است؛ آری توجه متعادل به مقام نظر و عمل در سیستم دین ورزی خود بهترین نشانه از این همه جانبگی است.
 
بنابر نوع معارف اسلامی و سنخ گزاره‏ های دستوری و خبری در متون دینی، معارف اسلامی به سه دسته معارف عقیدتی و ایمانی، معارف فقهی و احکامی و معارف اخلاقی تقسیم می‏گردد.(ن.ک: دین شناسی) و در این تقسیم، معارف فقهی جایگاهی مهم و تعیین کننده دارند.
 
همین جایگاه است که در طول تاریخ تمدن اسلامی، فقه، دانشی ریشه‏دار و گسترده شده؛ چه اینکه این دانش منعکس کننده خواست خدا از بندگانش برای انجام اعمالی و ترک اعمالی دیگر است و همین مهم باعث به وجود آمدن دانشی گشن و فربه در تاریخ علم اسلامی شده است.
 
در این مقال به مناسبت سالگشت رحلت یکی از استوانه‏های دانش فقه شیعی، محقق حلی، که نقشی تعیین کننده در تاریخ این علم دارد، نگاهی انداخته‏ایم به فقه و فقاهت و نیز زندگی و میراث این فقیه پر‏آوازه شیعه در قرن هفتم هجری.
 
 
از فقه تا فقیه
 
آن‏چنان که گذشت، یکی از شاخه‏ های مهم در تاریخ علم اسلامی، علم فقه است. ابن خلدون در مقدمه -کتاب دوران ساز خود- در تعریف فقه می‏گوید: «فقه، شناسایی احکام خدای تعالی درباره افعال کسانی است که مکلف می‏باشند. بدینسان که دانسته شود کدام فعل آن واجب یا حرام و کدام مستحب یا مکروه یا مباح است و این احکام را از کتاب خدا، قرآن و سنت و ادله‏ای که شارع برای شناختن احکام مقرر داشته، فرا می ‏گیریم و بنابر این هرگاه احکام از ادله مزبور استنباط گردد، این احکام را فقه می‏گویند».(مقدمه ابن خلدون ج2 ص906)
 
در گذشته، مسلمین تلاش بسیاری در استنباط احکام از ادله آن داشتند؛ چه سعادت و شقاوت خود را در گرو شناخت احکام دین می‏دانستند. از این رو دانش فقه سر برآورد و رشدی عظیم یافت.
 
بنابر آن‌چه که مرحوم آیت ‏الله ‏سید حسن صدر در کتاب مهم خود، "تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام" می‏گوید، شیعه در این دانش اسلامی بر دیگر فرق و مذاهب در تدوین کتاب فقهی فضل تقدم دارد؛ چرا که اولین کتاب در این فن را عبیدالله بن ابی رافع که کاتب و خزانه‏ دار حضرت امیرالمومنین علی(ع) بوده است، در زمان حضرتش به نگارش در آورده است.(ن.ک: تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام)
 
این فضل تقدم، در کنار فرصت تشریع تاریخی در تاریخ شیعه به مناسبت حضور معصوم به عنوان مصدر احکام شرعی، تا سال 260هجری قمری باعث شده است که فقه شیعی از پربارترین فقه‌ها در میان مذاهب اسلامی شود و فقهاء گران‏قدری در تاریخ فقه شیعه سر برآورند؛ به طوری که امروزه می‏توان سلسله فقهای شیعه را تا دوران ائمه اطهار(ع) پی گرفت و تاریخ پر فراز و نشیب این دانش مهم را ترسیم کرد.
 
 
طبقات فقهاء شیعه
 
استاد شهید مرتضی مطهری در این باب می‏گوید: «بی‌‏مناسبت نیست تاریخچه مختصری از فقه و فقهاء شیعه از زمان غیبت‏ صغرا تا عصر حاضر ذکر کنیم تا ضمن اینکه سهم ایرانیان در فقه شیعه روشن‏ می‏شود، تسلسل و تداوم این رشته فرهنگی اسلامی در طول تقریبا هزار و صد سال که بدون وقفه ادامه یافته است نیز روشن شود.
 
علم فقه، یعنی فقه مدون که در آن کتاب تدوین و تألیف شده است و آن‏ کتب هم اکنون نیز موجود است، سابقه هزار و صد ساله دارد. یعنی از 11 قرن پیش تاکنون بدون وقفه حوزه‏های تدریسی فقهی برقرار بوده است. استادان، شاگردانی تربیت کرده‏اند و آن شاگردان به نوبه خود شاگردان دیگری‏ تربیت کرده‏اند تا عصر حاضر و این رابطه استاد و شاگردی قطع نشده است.‏ البته علوم دیگر مانند فلسفه، منطق، ریاضیات و طب سابقه بیشتری‏ دارند و کتاب‏هائی از زمان‏های دورتر در این علوم در دست است؛ ولی در هیچ‏یک از آن علوم، شاید نتوان این چنین حیات متسلسل و متداومی ‏که بدون‏ وقفه و لاینقطع رابطه استاد و شاگردی در آن محفوظ باشد نشان داد. فرضا هم‏ در علم دیگری وجود داشته باشد، منحصر به جهان اسلام است؛ یعنی تنها در جهان اسلام است که علوم سابقه حیاتی متسلسل و منظم هزار ساله و بیشتر دارند که وقفه‏ای در بین حاصل نشده است.
 
ما بعدا راجع به تسلسل و تداوم‏ فلسفه و عرفان هم بحث خواهیم کرد. این کار در درجه اول نسبت‏ به علمای حدیث انجام یافته است و در درجات بعدی برای علمای علوم دیگر. ما کتاب‏های زیادی به این عنوان داریم؛ مانند "طبقات الفقهاء ابواسحاق‏ شیرازی"، "طبقات الاطباء ابن ابی اصیبعه"، "طبقات النحویین و طبقات‏ الصوفیه ابوعبدالرحمن سلمی"؛ ولی با کمال تأسف تا آنجا که این بنده اطلاع دارد، آنچه درباره طبقات‏ فقهاء نوشته شده، از اهل تسنن و مربوط به آنها است. درباره طبقات فقهاء شیعه تاکنون کتابی نوشته نشده است؛ لهذا برای کشف طبقات فقهاء شیعه از لابلای کتب تراجم و یا کتب اجازات که مربوط است به طبقات راویان حدیث باید استفاده کرد. ما در اینجا نمی‏خواهیم طبقات فقهاء شیعه را به تفصیل بیان کنیم، بلکه‏ می‏خواهیم شخصیت‌های برجسته و به نام فقهاء را که آراءشان مورد توجه است‏، با ذکر کتاب‏های فقه ذکر کنیم؛ ضمنا طبقات فقهاء نیز شناخته می‏شوند.
 
تاریخ فقهاء شیعه را از زمان غیبت صغرا(260 - 320 ) آغاز می‏کنیم؛ به دو دلیل: یکی این‌که عصر قبل از غیبت صغری عصر حضور ائمه اطهار(ع) است و در عصر حضور، هر چند فقهاء و به معنی صحیح کلمه مجتهدین و ارباب فتوا که‏ ائمه اطهار(ع) آنها را به فتوا دادن تشویق می‏کرده‏اند بوده‏اند، ولی خواه‏ ناخواه فقهاء، به علت حضور ائمه اطهار علیهم السلام، تحت‏الشعاع بوده‏اند؛ یعنی مرجعیت آنها در زمینه دست‏نارسی به ائمه(ع) بوده است و مردم حتی‏الامکان سعی می‏کردند به منبع اصلی دست یابند و خود آن فقهاء نیز مشکلات‏ خود را تا حد مقدور و ممکن، با توجه به بعد مسافت‏ها و سایر مشکلات، با ائمه‏ اطهار(ع) در میان می‏گذاشتند. دیگر اینکه علی‏الظاهر فقه مدون ما منتهی‏ می‏شود به زمان غیبت صغرا، یعنی تألیف و اثری فقهی قبل از آن دوره از فقهاء شیعه فعلا در دست نداریم؛ یا این بنده اطلاع ندارد. ولی به هر حال در شیعه نیز فقهاء بزرگی در عصر ائمه اطهار(ع) وجود داشته‏ است که با مقایسه به فقهاء معاصر آنها از سایر مذاهب، ارزش آنها معلوم‏ و مشخص می‏شود».(خدمات متقابل اسلام و ایران ص480)
 
 
فقیهی در سلسله
 
استاد شهید در ادامه بحث خود به طبقه‏بندی سلاسل فقهای شیعه می‏پردازد و در ضمن طبقه سیزدهم فقهای شیعه، از محقق حلی یاد می‏کند: «شیخ ابوالقاسم جعفر بن حسن بن یحیی بن سعید حلی، معروف به محقق‏ صاحب کتاب‌های زیاد در فقه از آن جمله: شرایع، معارج، معتبر، المختصر، النافع و غیره است. محقق حلی با یک واسطه شاگرد ابن زهره و ابن‏ ادریس حلی سابق‏الذکر است. در "الکنی و الالقاب" ذیل احوال ابن نما می‏نویسد: محقق کرکی در وصف محقق حلی گفته است: اعلم اساتید محقق در فقه اهل‏ بیت(ع)، محمد بن نمای حلی و اجل اساتید او ابن ادریس حلی است.
 
ظاهرا مقصود محقق کرکی این است که اجل اساتید ابن نما ابن ادریس است؛ زیرا ابن ادریس در 598 درگذشته و محقق در 676 درگذشته است.
 
قطعا محقق، حوزه درس ابن ادریس را درک نکرده است. در ریحانةالادب می‏نویسد: محقق حلی شاگرد جد و پدر خودش و سید فخار بن معد موسوی و ابن زهره بوده‏ است. این نیز اشتباه است؛ زیرا محقق، ابن زهره را که در 585 درگذشته‏، درک نکرده است. بعید نیست که پدر محقق شاگرد ابن زهره بوده است.‏
 
او استاد علامه حلی است که بعدا خواهد آمد. در فقه کسی را بر او مقدم‏ نمی‏شمارند. در اصطلاح فقهاء هر گاه محقق به طور مطلق گفته شود، مقصود همین‏ شخص بزرگوار است. فیلسوف و ریاضی‏دان بزرگ، خواجه نصیرالدین طوسی با او در حله ملاقات کرده و در جلسه درس فقهش حضور یافته است. کتاب‌های‏ محقق، مخصوصا کتاب شرایع در میان طلاب یک کتاب درسی بوده و هست و فقهاء زیادی کتب محقق را شرح کرده یا حاشیه بر آنها نوشته‏اند.(همان ص487)
 
مرحوم حاج شیخ عباس قمی در کتاب فواید رضویه محقق را این‏گونه معرفی می‏نماید: «الشیخ الاجل العلامه رئیس العلماء، شیخ الفقهاء، فقیه الحکماء، وارث علوم الائمة النجباء علیهم السلام و حجتهم فی العالمین، شیخ الاسلام و المسلمین، الفقیه الاکبر الاعظم... شیخ الطائفه... الامام السعید ابوالقاسم نجم الدین الحلی الملقب بالمحقق علی الاطلاق... حال آن جناب در علم و فضل و فقه و جلالت و تحقیق و تدقیق و فصاحت و شعر و ادب و انشاء و جمیع مراتب علوم و فضایل و محاسن، اشهر از آن است که ذکر شود».(فواید رضویه ص128 و ن.ک: هدیة الاحباب ص252)
 
 
شاگردان محقق
 
«از شیخ ابن داود نقل است که فرموده است: خواجه نصیر الدین طوسی در درس محقق حاضر شد و محقق خواست درس را به جهت خواجه قطع کند، خواجه مانع شد. لاجرم درس را به کمال رسانید و در این درس گفتن رشته کلام منتهی شد به استحباب تیاسر در قبله. خواجه گفت که وجهی برای استحباب تیاسر نیست، به سبب آنکه تیاسر اگر از قبله است به غیر قبله، پس حرام است و اگر از غیر قبله است، پس واجب است؛ پس در هر حال جای استحباب نیست. محقق در جواب خواجه گفت: تیاسر از خود قبله است به سوی قبله، جناب خواجه ساکت شد.
 
پس محقق رساله لطیفی در این باب نگاشت و برای خواجه فرستاد، خواجه پسندید آن را و آن رساله را شیخ احمد بن فهد در مهذب ایراد فرموده است.
 
و جناب محقق، خالوی علامه حلی است و پدر محقق، شیخ حسن از فضلای عظیم الشان است و محقق از او روایت می‏کند؛ چنانچه از سید فخار نیز روایت می‏کند و جدش یحیی بن حسن نیز از محققین علماء و اکابر فقهاء عصر خویش بوده است.
 
جماعتی از اکابر علما بر محقق تلمذ کرده‌اند؛ مانند علامه حلی، سید عبد الکریم بن احمد بن طاووس مولف فرحة الغری‌. سید محمد بن رضی الدین علی بن طاووس و او همان است که والدش کتاب البهجه لثمرة المهجه را برای او تألیف کرده است و دیگر شاگردان او ابن داود حلی و شیخ حسن بن ابی طالب یوسف صاحب کتاب کشف الرموز در شرح نافع و وزیر ابوالقاسم علی بن الوزیر الشیعی وزیر مستعصم و غیر ایشان رضوان الله علیهم».(همان ص130)
 
 
غروب در آسمان حله
 
«وفات آن جناب در سنه 676 واقع شد و قبر شریفش در حله معروف است و آن قبه عالیه و مزار کافیه مردم است و تاریخ وفات مطابق است با کلمه‌ "زبدة المحققین رحمه‌الله"‌».(همان ص130)
 
منابع:
1.     دین شناسی- عبد الله جوادی آملی
2.     تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام- سید حسن صدر
3.     خدمات متقابل اسلام و ایران- مرتضی مطهری
4.     مقدمه ابن خلدون- ترجمه محمد پروین گنابادی
5.     هدیة الاحباب- شیخ عباس قمی
6.     فواید رضویه- شیخ عباس قمی - تصحیح عبد الرحیم عقیقی بخشایشی
ارسال نظرات